توانمندسازی یکی از نویدبخشترین مفاهیم دنیای کسبوکار است و به مدیران امکان میدهد از دانش، مهارت و تجربه همه افراد سازمان استفاده کنند.
مدیران بر مبنای تجربه، کار و فعالیت دوران مدیریت خود، به نوعی نظریه شخصی دست مییابند و بر اساس آن عمل میکنند. گاهی خود از این نظریه شخصی بیخبرند، ولی رفتارشان، بیآنکه آگاه باشند، تحت تأثیر آن قرار میگیرد. اگر از آنها بپرسید چرا به این یا آن کار اقدام کردند، در صورتی که بتوانند توضیح دهند، شاید بتوان عناصری از ذهنیت و نظریه پنهان آنها را کشف و دلایل رفتاری آنها را بر خودشان آشکار کرد. چنین مدیرانی، اگر به نظریه پنهان خود واقف شوند و نارساییها و نادرستیهای آن را باز شناسند، شاید با احساس ضرورت تغییر در نگرش و مفروضات ذهنی خود، تجدیدنظر به عمل آورند. بنابراین، آموزش مدیریت روز به روز اهمیت بیشتری پیدا میکند، زیرا بر اثر آموزش منظم نظریههای علمی مدیریت، تغییراتی در دانش، معلومات، نگرش و رفتار افراد به وجود میآیند.
روشهای توانمندسازی مدیران
- مهارتهای لازم را در زمینه رهبری، روابط انسانی، روابط گروهی و ارزشیابی کسب کنند.
- با معلمان به گونهای رفتار کنند که به این باور برسند که نه تنها در مورد انجام کار، بلکه در زمینه بهترکردن مدرسه نیز مسئولیت دارند.
- زمینهای فراهم آورند که معلمان بتوانند علاوه بر تدریس، به یادگیری مستمر نیز بپردازند.
- بر اساس تخصص، لیاقت، تعهد، سابقه آموزشی و علاقه انتخاب شوند.
- برای افزایش بهبود مدیریت آموزشگاهی و تحقق اهداف آموزشی، به روابط مدرسه با خانواده و اجتماع اهمیت قائل شوند.
- برای افزایش کارآیی و اثربخشی در اداره مدرسه، از توان رهبری دانشآموزان استفاده کنند.
- در فرایند آموزشی، از مدیریت مشارکتی یا تیمی در بعد تصمیمسازی و تصمیمگیری بهره بگیرند.
- از اصول روانشناسی، جامعهشناسی و تعلیم و تربیت آگاهی یابند و آنها را به مهارت و کاربرد تبدیل کنند.
- در زمینه فناوری اطلاعات بینش و آگاهی لازم را بهدست آورند و خود را بهروز کنند.
- در مدیریت آموزشگاهی، برای ارتقا و توانمندی، شرایط پژوهش و تحقیقات به صورت اقدامپژوهی، ارائه کنفرانس، مقالهنویسی، کارهای عملی، واحد کار و دستساختها را فراهم کنند.
- در فرایند مدیریت آموزشگاهی که بر استقلال نسبی، نبود تمرکز، نیازهای محلی، منطقهای و مدرسهای مبتنی است، از مدیریت مدرسهمحور استفاده کنند.
- برای ایجاد توانمندسازی و بهبود مدیریت آموزشگاهی در فرایند برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، هدایتگری و ارزشیابی نقش فعال و سازنده داشته باشند و صرفاً مجری برنامهها نباشند.
- برای روزآمدکردن و بهسازی، متناسب با ضرورت و نیاز، از طریق آموزش ضمنخدمت، همایشها یا ادامه تحصیل، آگاهی و اطلاعات لازم را کسب کنند.
- برای موفقیت بهبود در مدیریت آموزشگاهی، از شیوهها و الگوهای فعال تدریس مانند «یاران در یادگیری، بارش مغزی، بحث گروهی، حل مسئله، استفاده از وسایل و امکانات در آموزش و غیره» آگاهی داشته باشند و آن را ترویج کنند.
- علاوه بر هنر مدیریت، تفکر خلاق داشته باشند و راهحلهای جدیدی در ارتباط با تصمیمات غیرمعمول ارائه کنند.
- علاوه بر نیازهای مادی، به نیازهای معنوی، نیاز اجتماعی و خویابی معلمان و همکاران توجه کنند.
- نسبت به شناسایی و بهکار بستن استعدادهای اصلی کارمندان خود اهتمام لازم را مبذول دارند.
- از واردکردن آسیبهای احساسی و درونی به کارمندان خود جلوگیری کنند و کارمندان خود را ارج نهند.
- موانع توانمندسازی نیروی انسانی را که شامل نگرشهای شخصی مدیران ساختار سازمانی است، برطرف کنند.
- بدانند که رمز موفقیت مدیر، مهربانی همراه با قاطعیت است.
- حضور در مدرسه را قبل از همکاران و خروج از آن بهعنوان آخرین فرد را در نظر بگیرند.
- بین افراد ساعی و کوشا و افراد بیتفاوت، تفاوت قائل شوند.
- مشورتکنند و از همکاران و حتی دانشآموزان تجربه کسب کنند.
- در برابر مشکلاتی که در محیط آموزشی به وجود آمده است، سعه صدر و صبر داشته باشند.
- جاذبه و همچنین دافعه مناسب را از عوامل موفقیت مدیر در نظر بگیرند.
- از غیبتکردن بپرهیزند و در کار به اصل صداقت توجه کنند.
- از حداکثر توانمندی نیروها استفاده کنند. مدیر خوب و موفق کسی است که 40 نفر را به انجام کار مفید هدایت کند، نه اینکه به جای 40 نفر کار کند. بزرگترین شکست مدیر زمانی است که نتواند از تواناییهای افراد خود استفاده کند.
- در برابر مشکلات صبر و بردباری داشته باشند و بکوشند مسائل را تا حد امکان در خود مدرسه حل کنند.
- در انجام کارها بر شیوه خاصی اصرار و تأکید نکنند و نظرات ارزشمند همکاران را نیز بشنوند و بهترین را انجام دهند.
- از پیشداوری و خودمحوری، و انتقاد و انعطافناپذیری بپرهیزند.
- از مدرسههای موفق بازدید کنند و تجربههای مفید همکاران را در امور به کار گیرند.
- با صبوری، متانت، صداقت و صراحت، دل معلمان و دانشآموزان را به دست آورد.
یکی از عوامل مؤثر در توانمندسازی مدیران، استفاده آنها از تئوری و نظریههای آموزشی در عمل است. کاربرد نظریه مدیریت در عمل برای کارورزان مبنا و چارچوب مراجعه و داوری را فراهم میکند، تحلیل رویدادها و مشکلات عملی مدیریت را تسهیل میکند و در نهایت شناخت مدیران را وسعت میدهد. همچنین، بر دانش آنها میافزاید و مبنای معقول و قابلاتکایی برای مشکلگشایی و تصمیمگیری فراهم میکند. ارتباط بین نظریه و عمل برای مدیران حاکی از آن است که در صورت یادگیری و کاربرد تئوری و نظریه در عمل، آنان خواهند توانست رفتار و عمل خود را اثربخش سازند. اصول بهدستآمده از نظریهها، برخلاف اصول حاصل از تجربههای شخصی، کلیت دارند و در بیشتر موقعیتها و شرایط مدیریت صدق میکنند. در نتیجه، آنها را با اطمینانخاطر بیشتری میتوان به کار بست. بر این اساس پیشنهاد میشود: برای توانمندسازی مدیران و در نهایت معلمان مدرسهها، نظریهپردازی بهعنوان مبنایی برای پژوهش و رهنمودی برای عمل قرار گیرد. برنامههای توانمندسازی اجرا شوند تا از طریق آنها بتوان با تکیه بر توانمندسازی مدیران، رفتار معلم را تغییر و در نهایت موفقیت دانشآموزان را بهبود بخشید.
منابع
1. بلانچارد، کن؛ جانکارلوس و آلن راندولف (1999). سه کلیه توانافزایی. فضلاله نبی (1379). رسا. تهران. چاپ اول.
2. علاقهبند، علی (1390). مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی. روان. تهران.
3. عبداللهی، حسین (1393). تجزیهوتحلیل خصوصیات عمومی و حرفهای مدیران مدارس متوسطه ایران از نظر اسناد و مصوبات شورای عالی. فصلنامه تعلیم و تربیت. 118.