امروزه تغییرات چشمگیری در سواد رخ داده است که در آینده به شکل «هنجار» درخواهند آمد. این تغییرات عبارتاند از:
- استفاده و تفسیر متون چندرسانهای که سواد تصویری و سینمایی را بهشدت ترکیب میکند.
- تسهیلات چندپردازشگری با استفاده از فناوریهای گوناگون.
- استفاده از گونههای وسایل چندرسانهای در یادگیری و تدریس.
- توانایی هدایت مقادیر زیادی از اطلاعات و عملکرد، بهمثابه یک کتابدار مرجع.
مشارکت در یادگیری اکتشافی عملمحور که با دورههای کارآموزی شناختی حمایت میشود (Brown, 2000).
رد الگوی تدریس عصر صنعتی
در آموزشوپرورش، رهبران آموزشی اواسط قرن جاری، الگوی تدریس عصر صنعتی را که در مدرسههای سلسلهمراتبی مشهود است، بهشدت رد میکنند. آنها مدرسههای خود را توسعه خواهند داد و به جوامعی جهانی مبدل خواهند کرد. ممکن است این تغییر را از طریق مشارکت مدنی، برنامههای آموزشی برای یادگیرندگان متنوع، و تلاشهایی برای استخدام نیروهای جدید در مقیاس وسیع، یادگیری و ارزشیابی موثق و مواردی از این قبیل به اجرا درآورند.
چالشها
با مشاهده وضعیت فعلی آموزشوپرورش، علائم هشداردهندهای را مییابیم که اگر روندهای خاصی ادامه یابند، خسارت قابل توجهی را به مدرسه و جامعه دموکراتیکی که مدرسهها در خدمت آن هستند وارد میکند. نگرانی ما تنها درباره آنچه در حال رخدادن است نیست، بلکه در مورد آنچه رخ نمیدهد نیز هست.
حال به چالشها میپردازیم:
تفکیک و تجاریسازی مدرسههای دولتی
گسترش «مدرسههای چارتر»1 (خصوصی) و «برنامههای تضمینی»2، تفکیک نظامهای مدرسههای کشور را سرعت میبخشد (Miron, 2010). مدرسههای خصوصی در برخی از شهرها ملزم به آموزش دانشآموزان با نیازهای خاص (دانشآموزان استثنایی) یا پذیرش دانشآموزانِ با تواناییهای محدود در تکلم زبان نیستند.
افزایش مدرسههای خصوصی و «موارد جایگزین» برای مدرسههای دولتی سنتی، به منزله آغاز چیزی است که بهعنوان طرز فکر «خدمات دولتی» قلمداد میشود؛ نوعی جهتگیری برای خدمترسانی به دانشآموزان و استفاده از جایگزینهای پولی برای حمایت از طرحهای انتفاعی بهمنظور بهدستآوردن «مشتریان» بیشتر.
ازهمپاشیدن اتحادیههای معلمان
مبارزه اصلی با اتحادیه معلمان درباره این است که چه کسانی کار معلمان را کنترل کنند. معلمان از استقلالی که به لحاظ تاریخی به حرفههای دیگری مانند پزشکی و وکالت داده شده است برخوردار نیستند
(Lortie, 1969). گانتر اظهار میدارد، چون معلمان بهمثابه یک گروه توانایی لازم را در تعیین ورودیها به حوزه خودشان و حقوق و مزایا ندارند و نیز قدرت سیاسی را برای اقدام مستقل ندارند، از اینرو، آنها از طریق عضویت در اتحادیه، به دنبال استقلال میروند (Gunter, 2002). بنابراین، اجتماع در اتحادیه، خط حائلی را میان آن دسته از افرادی که به دنبال کنترل فعالیتهای کاری معلمان هستند و حمایتی که از معلمان برای مقاومت در برابر آن دخالت و کنترل به عمل میآید، نشان میدهد. اتحادیهها معمولاً به معلمان نمیگویند چگونه تدریس کنند. بنابراین، با عضویت در آنها، نظارت همتایان بر معلمان اجرا نمیشود. در عوض، اتحادیهها برای بازداری مدیران یا سایر نیروهای خارجی از مداخله در کلاس درس و جلوگیری از تضعیف آزادی و انتخاب سازمانی فعالیت میکنند.
غیرحرفهایگرایی در آماده کردن رهبری آموزشی
رهبری ظرفیتی ژنتیکی است، نه توانایی قابل اکتسابی که ما در این گزارش آن را «آمادگی»3 مینامیم (Papa, & English, 2011). خورانا زمانی که در مورد مدیران اجرایی دارای شخصیت خاص و جذاب (کاریزماتیک) تحقیق میکرد، نکته مشابهی را تشخیص داد. او بر این باور است که «شخصیت خاص و جذابی (کاریزمایی) که در داوطلبان جستوجو میشود، چیزی است که از طریق وراثت و شکلگیری تجربههای اولیه بهوجود میآید و نمیتوان آن را بعدها در زندگی آموخت یا کسب کرد» (Khurana, 2002: 153).
نادیده گرفتن نابرابریهای اجتماعی
نابرابری اجتماعی در درجه اول نابرابری در ثروت، تحصیلات و امتیازات اقتصادی است. بهطور کلی، کشورهایی که از لحاظ اخلاقی و نژادی همگونی بیشتری دارند، نسبت به کاهش نابرابریها همکاریهای بیشتری با دولت دارند و نابرابریها را با انتقال برخی از منابع درآمدی افراد ثروتمند به افراد فقیر، از طریق نظام مالی کاهش میدهند (Economics focus, 2011).
تنزل ارزش مدرک تحصیلی برخط
مدرکهای تحصیلی برخط در دورههایی که مستلزم هیچ صلاحیت یا تجربه قبلی در مدرسه، به استثنای پرداخت شهریه هر ترم، نیستند و اعضای هیئت علمی متخصص و تجربههای کارورزی ندارند و در آنها «ارتباط رودررو، بیمورد و نابهنگام میشود» و «درگیری عمیق در مسائل آموزشی مهم با کتابهای کاری دانشآموزان که میتوانند در زمان دلخواه تکمیل شوند جایگزین میشوند» (Fusarelli, 2004:29) افزایش چشمگیری یافتهاند.
فرهنگ رو به رشد اعداد و ارقام و تداوم رسوایی تقلب
درک ظهور ناگهانی رسوایی عظیم تقلب در آزمونها، مستلزم درک این مطلب است که اگر معلمان و مدیران عادی، روشهایی منطقی برای دستیابی به اهدافی عینی داشته باشند، در انجام چنین رفتارهایی مشارکت نمیکنند. اعمال شدید رویکردهای مدیریتی سخت و بیرحمانه، اقتدارگرا و مجازاتمحور که همگی بر «اعداد و ارقام» تمرکز میکنند نه بر محتوا، به ایجاد «رویکردی برای ارزیابی و رهبری مدرسه که به حرفه تدریس لطمه وارد کرده و در عین حال نیز برای یادگیری بسیار زیانآور است»، منجر شده است (Powell, 2011).
گسترش کتابهای راهنما و افزایش تقلبها در حوزه آموزشوپرورش در دنیای تجاری و در نگرش «هیچ کسی را زندانی نکنید» منعکس شده است. این نگرش برگرفته از نظام معروف «انرون» تحت عنوان نظام «رتبهبندی و اخراج» است که در آن کارمندان در یک واحد خاص رتبهبندی میشدند و ده درصدی که پایینترین رتبهها را داشتند، اخراج میشدند» (Fox, 2003).
پینوشتها
1. Charter schools
2. Voucher programs
3. Accoutrement
منابع
1. فنویک، دبلیو. انگلیش؛ رُزماری، پاپا؛ کارل، ای. مولن؛ تد، کرایتون (1939). رهبری آموزشی در 20٥0: برداشتها، چالشها و تعهدات. ترجمه دکتر ناصر شیربگی و رویا فاتحی. آثار معاصر.1397. تهران.
سایر منابع در دفتر مجله موجود است.