عکس رهبر جدید

باور شما کدام است؟

  فایلهای مرتبط
باور شما کدام است؟
در بخش اول به نقش نظریه‌های یادگیری در ایجاد باورهای معلم اشاره شد. در ادامه به باورهای یادگیری معلم که تحت مفروضه‌های نظریه رفتاری شکل گرفته بود اشاره و تأثیر آن بر روش آموزش و سنجش بررسی شد. در بخش دوم به نقش باورهای یادگیری معلم که بر اساس نظریه‌های شناختی- رفتاری و سازنده‌گرایی شکل گرفته‌اند و بر روش آموزش و سنجش او اثر می‌گذارند اشاره شد. در این بخش نقش باورهای یادگیری معلمی که به اصول نظریه سازنده‌گرایی باور دارد و اثربخشی آن بر روش‌های آموزش و سنجش او بررسی خواهد شد.
نظریه یادگیری سازندهگرایی

 

باور یادگیری معلم

«یادگیری فرایندی است که در آن یادگیرنده براساس تجربههای قبلی، دانش آموختهشده در موقعیتهای آموزشی (مفاهیم و ایده) را تحلیل و تفسیر و دانش را بهطور شخصی بنا و تولید میکند.»

بر اساس باور یادگیری، انتقال یادگیری (آموختههای بایسته) به یادگیرندگان، توسط معلم انجام میگیرد. در این باور یادگیری، روش تدریس محور اصلی انتقال یادگیری است. در باور یادگیری مبتنی بر سازندهگرایی، کانون توجه از تدریس به یادگیری تغییر یافته است و دانشآموز فردی کاملاً فعال در یادگیری تلقی میشود. اگرچه در باور یادگیری مبتنی بر نظریه شناختی ـ رفتاری نیز به یادگیرنده بهعنوان پردازشگری فعال توجه میشود، اما در پارادایم یادگیری سازندهگرایی، یادگیرنده بیش از یک پردازشگر فعال اطلاعات است، زیرا در فرایند یادگیری، نه تنها اطلاعات ارائهشده توسط معلم را بسط میدهد و آنها را تفسیر میکند، بلکه اجازه دارد با آزمودن عملی تفسیرهای بسطدادهشده خود در موقعیتهای مسئلهزا، بهشخصه دانشی مجزا و فراتر از دانش کلاسی آموختهشده را بناکند. از اینرو در باور یادگیری سازندهگرایی بر طراحی آموزشی مبتنی بر سازماندهی محیط یادگیری تأکید میشود. ویلسون1 (1996) محیط یادگیری سازندهگرا2 را مکانی تعریف میکند که «در آن یادگیرندگان با مشارکت و حمایت یکدیگر، منابع و ابزارهای اطلاعاتی را طوری دستکاری میکنند که به اهداف یادگیری و راهحلهای مناسب برای مسائل دست یابند.» این تعریف به دو نکته اساسی اشاره دارد. اول اینکه، برخلاف باورهای یادگیری رفتاری و نیز شناختی ـ رفتاری، آموزش بهعنوان محیط یا مکانی در نظر گرفته شده است که یادگیری در آن رخ میدهد. در این محیط، یادگیرندگان با استفاده از ابزارها و منابع، اطلاعات را درستکاری و آنها را تفسیر میکنند. دوم اینکه صفت سازندهگرا به محیط یادگیری اطلاق شده است تا معناداربودن و نیز واقعیبودن بافت حل مسئله برای تولید راهحلهای مناسب را که نوعی دانش شخصی بناشده توسط یادگیرنده است، نشان دهد.

 

باور یادگیری سازندهگرایی و نقش معلم در آموزش

در محیطهای یادگیری سازندهگرا، نقش معلم از «انتقالدهنده مستقیم اطلاعات» به «تسهیلکننده یادگیری دانش شخصی» تغییر میکند. او در محیط یادگیری به دانشآموزان نشان میدهد چگونه باید دانش را تولید کنند و با مشارکت دیگر یادگیرندگان، راهحلهای مناسب برای مسائل به دست آورند. اگرچه در محیطهای یادگیری بر ساخت معنا توسط یادگیرنده تأکید میشود، اما معلم در سازماندهی محیط یادگیری نقش بسیار حیاتی دارد. او با فراهمآوردن موقعیت و ابزارها به دانشآموزان کمک میکند با استفاده از ابزارها و منابع اطلاعاتی، به راهحلهای مسائل نائل آیند و در این فرایند بر یادگیری خود نظارت داشته باشد. به نظر ایرت مر و نیوبای (1993) معلم در این پارادایم دو نقش اساسی ایفا میکند: 1. نحوه ساخت معنا و نیز نظارت و ارزشیابی از تولیدات را به یادگیرندگان آموزش میدهد؛ 2. برای یادگیرندگان تجربههایی طراحی میکند که در بافتهای واقعی قابل کاربرد باشد.

معلم میتواند براساس باور یادگیری سازندهگرا از روشهای با مقیاس وسیع برای سازماندهی محیطهای یادگیری استفاده کند. در طول دهههای 1990 تا 2007 الگوهای متنوعی برای سازماندهی یادگیری در محیطهای واقعی ارائه شدهاند که در این مقاله به یکی از این الگوها، یعنی «الگوی طراحی یادگیری سازندهگرا» اشاره میشود.

هدف این الگو ارائه چارچوب عملی برای سازماندهی یادگیری در کلاس درس است. اگر یادگیری فرایند ساخت یا تولید دانش در نظر گرفته میشود، هدایت و حمایت از یادگیری باید طوری انجام گیرد که به یادگیرندگان برای معنادادن و تولید دانش کمک شود. در این الگو نقش معلم هدایت، تسهیل و هماهنگ کردن یادگیری است. سازماندهی یادگیری در پاسخ به سه سؤال اساسی شروع میشود:

1. از دانشآموزان انتظار میرود چه چیزهایی یاد بگیرند؟

2. دانشآموزان در کجا به یادگیری مشغول هستند؟

3. با توجه به انتظارات یادگیری دانشآموزان چگونه به آنها معنا دهند؟

معلم در پاسخ به این سؤالات شش قدم اساسی برای سازماندهی یادگیری برمیدارد: گاگنون و کالی (2006) در الگوی خود این شش گام اساسی را چنین پیشبینی کردند: 1. تعیین موقعیت؛ 2. سازماندهی گروههای دانشآموزی؛ 3. ایجاد پل شناختی؛ 4. تهیه تکالیف یادگیری؛ 5. تهیه شرایط برای نشاندادن عملکرد؛ 6. بازتاب تفکرات برای سازماندهی یادگیری.

معلم برای سازماندهی محیط یادگیری باید چند گام را به ترتیب اولویت بردارد:

1. طراحی موقعیتهایی که در آن هدف، موضوع یادگیری و شیوه سنجش مشخص شود؛

2. سازماندهی دانشآموزان، ابزارها و منابع اطلاعاتی به منظور معنادادن به محیط و اطلاعات؛

3. پیشبینی شرایطی که بین آنچه دانشآموز قبلاً آموخته و آنچه از او انتظار میرود، پل ارتباطی ایجاد شود.

4. پیشبینی تکالیفی که دانشآموزان با انجام آنها برای سؤالات خود پاسخ مناسب تهیه کنند.

5. پیشبینی شرایطی که دانشآموزان نتایج و تولیدات خود را به شیوههای مناسب نشان دهند.

6. پیشبینی شرایطی که در آن فرایند تفکر و نیز احساسات خود را در ارتباط با تولیدات به دیگران انعکاس دهند و ارزیابی کنند.

 

سنجش در باور یادگیری سازندهگرایی

سنجش در باور یادگیری سازندهگرا از نقش مهمی برخوردار است. در این الگو، سنجش بخش جداییناپذیر هر یک از گامهای ششگانه طراحی آموزشی است. معلم براساس سنجش علاقهها و نیازهای دانشآموزان موقعیت یادگیری را مشخص و تعریف میکند. سازماندهی گروهی براساس سنجش نیازهای اطلاعات انجام میگیرد. معلمان از سنجش برای شناخت پل ارتباطی بین آموختههای گذشته و حال استفاده میکنند. در این الگو، خود تکالیف یک روش سنجش انتقال یادگیری به موقعیتها تلقی میشوند. دانشآموزان در مرحله نشاندادن تولیدات، مهارت و تواناییهای یادگیری خود را نشان میدهند. در نهایت هم انعکاس افکار و احساسات فردی و گروهی نسبت به تولیدات، نوعی خودسنجی محسوب میشود که نتایج آن برای دانشآموزان از اهمیت ویژهای برخوردار است. علاوه بر این، باور یادگیری سازندهگرا بر سنجش یادگیری در بافتهای واقعی یا شبیهسازیشده تأکید دارد. از آنجا که طبق مفروضههای سازندهگرایی سنجش باید در نقش انتقال یادگیری ظاهر شود، یادگیرندگان از طریق خودسنجیهای مستمر بر فرایندها و تولیدات یادگیری خود کنترل و نظارت دارند و در خود نظمدهی یادگیری نقش اساسی ایفا میکنند. بنابراین، در این الگو سنجش به معنای فرایند مستمر کاوش و جستوجوی اطلاعات در مورد یادگیری از طریق تولید بازدههای یادگیری در بافتهای واقعی یا شبیهسازیشده و بازنگری آنها با استفاده از انواع روشهای خودنظمدهی تعریف میشود. در سازندهگرایی: 1. سنجش دانشآموز محور است؛ 2. از ابزارها نه تنها برای جمعآوری اطلاعات، بلکه برای آموزش و یادگیری استفاده میشود؛ 3. بازخوردهای تحصیلی به صورت توصیفی - کیفی و سازندهاند؛ 4. ابزارها توانایی به کاربستن دانش و مهارت را میسنجد؛ 5. سنجش انگیزه درونی را برای یادگیری پرورش میدهد.

مفهوم و اصول سنجش در رویکرد یادگیری سازنده گرایی

نظریه یادگیری سازندهگرایی و انواع آن

سازندهگرایی نظریهای است که در آن چیستی دانش و نحوه کسب آن تحلیل و تبیین میشود. سازندهگرایی براساس مطالعه و پژوهش دو تن از نظریهپردازان قرن بیستم یعنی ژان پیاژه (1976) و لئو ویگوتسگی تدوین و ارائه شده است. مطالعات پیاژه بهطور عمده بر ماهیت شناختی یادگیری سازندهگرایی و پژوهشهای ویگوتسگی بر ماهیت اجتماعی آن متمرکز بوده است. بنابراین، با توجه به آنچه گذشت،. نظریه سازندهگرایی به دو نوع سازندهگرایی تقسیم میشود: 1. شناختی؛ 2. اجتماعی.

در نظریه شناختی سازندهگرایی، نحوه تولید و ساخت دانش توسط یادگیرنده براساس سازوکارهای متوالی و ذهنی تبیین میشود (برونر، 1960؛ پیاژه 197 و 1976). براساس این دیدگاه، با خلق محیطهای یادگیری، طوری که بین آموزگار و یادگیرنده تعاملی پویا برقرار شود، میتوان برای یادگیرنده این فرصت را فراهم کرد که با دستکاری تکالیف واقعی و تفسیرهای حاصل از آن، به ساخت دانش و مهارت و ترکیب آنها اقدام کند. در سازندهگرایی اجتماعی بر فعالیتهای اجتماعی، موقعیتی و مشارکتی یادگیرنده در ساخت دانش تأکید میشود (ویگوتسگی 1986). براساس این دیدگاه، یادگیرنده دانش را در اثر تعامل اجتماعی پویا با دیگران یعنی تکلیف، آموزگار و همسالان بنا میکند. مفاهیم کلیدی سازندهگرایی شناختی و اجتماعی شامل مفهوم دانش، فرایند یادگیری و راهبردهای آموزشی، در جدول خلاصه و یادآوری شدهاند.

 

 

پینوشت ها

1. Wilson

2. Constactivist Leaning Environment

۵۹۵
کلیدواژه (keyword): رشد معلم، سنجش یادگیری
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید