عکس رهبر جدید

وقتی آدم به چیزی غیر از آدم تبدیل می‌شود!

  فایلهای مرتبط
وقتی آدم به چیزی غیر از آدم تبدیل می‌شود!

وقتی نوزاد یک قورباغه را می‌بینید

(با این که اصلاً شبیه به قورباغه نیست) می‌دانید که قورباغه می‌شود.

حالا لطفاً سوال‌های من را جواب بدهید:

نوزاد یک شیر تبدیل می‌شود به ................. شیر؟              درست است!

نوزاد یک مار تبدیل می‌شود به ................... مار؟             معلوم است!

نوزاد خرگوش تبدیل می‌شود به ................. خرگوش؟             البته

نوزاد آدمیزاد تبدیل می‌شود به .................... آدمیزاد.              بله؟ نه؟ البته که نه!

فکر می‌کنم آدمیزاد تنها موجودی توی دنیاست که وقتی نوزاد است آدم است، بعد همین‌طور که بزرگ می‌شود تغییر می‌کند. بعضی‌ها همین‌طور که بزرگ می‌شوند، شروع می‌کنند به شاخ درآوردن. بعضی‌ها دندان‌هایشان بزرگ می‌شود و یک کیسه‌ی زهر هم زیرش رشد می‌کند و فعال می‌شود. بعضی‌ها دُم درمی‌آورند! بعضی‌ها چنگال و پنجه‌هایشان تیز می‌شود.

دیده‌ای بعضی‌ها از کنار دیگران (آدم، درخت، حیوان هرچی) رد می‌شوند آن را زخمی می‌کنند؟ انگار شاخ می‌زنند یا پنجول می‌کشند! بعضی‌ها دهان‌شان را که باز می‌کنند دندان‌های نیش‌شان تا ته فرو می‌رود توی قلب طرف مقابل و حرف‌هایشان آدم را مسموم می‌کند!

بعضی از نوزادان آدم همین‌طور که بزرگ می‌شوند جوری تغییر می‌کنند که اصلاً نمی‌شود شناخت‌شان، مثلاً می‌شوند یک قالب گنده‌ی سیمانی.

بعضی‌ها هم جور دیگری تغییر می‌کنند. می‌شوند درخت؛ دوروبرشان را پر از سایه و میوه می‌کنند. مردم به آن‌ها تکیه می‌کنند تا خستگی‌شان دربرود. از میوه‌هایشان می‌خورند. بعضی‌ها می‌شوند آفتاب؛ دوروبرشان را روشن می‌کنند.

 و من دلم می‌خواهد از آدم‌هایی با شما حرف بزنم که اوّلِ اوّلِ مثل همه نوزاد آدمیزاد بودند، کوچولو، کمی بامزه، کمی نق‌نقو، بعد بزرگتر شدند. شدند چند تا بچه‌ی شوخ و شیطان ‌درسخوان یا شلوغ و حواس‌پرت نمی‌دانم.  امّا با کلی آرزو. یک روز وقتی لازم شد آرزوهایشان را فراموش کردند تا به خاطر آرامش دیگران، به خاطر نجات چیزهای خوب، برای این که دیگران آزاد و خوشحال باشند بجنگند. وقتی می‌شد بترسند، نترسیدند، وقتی می‌شد فرار کنند، ماندند،  حتّی وقتی تنها بودند و به نظر می‌رسید تنها راه تسلیم شدن است باز هم ایستادند. کم‌کم تغییر کردند، شدند شبیه آدم‌های خوب، شبیه درخت، بعد شبیه قهرمان‌های قصه‌ها، بعد کم‌کم بیش‌تر از آدم شبیه فرشته‌ها شدند. بال درآوردند. فکر می‌کنم برای این که یک روز خدای نکرده زبانم لال  حواسمان پرت نشود  و ببینیم شده‌ایم شبیه دیوها، جادوگرها یا خون‌آشام‌ها یا شبیه قالب‌های بزرگ سیمانی، باید درباره‌شان بیش‌تر بدانیم. باید صورت هایشان را بشناسیم. اسم هایشان را بلد باشیم .  این خیلی مهم است چون آن‌ها هستند که هی یادمان می‌آورند که  آدمیزاد می‌تواند به هر چیزی تبدیل شود! حتّی به نوری که دنیا را روشن می‌کند.


۲۱۹۲
کلیدواژه (keyword): رشد دانش آموز، یادداشت،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید