عکس رهبر جدید
۰
سبد خرید شما خالی است.

نیمکت: ساجده شوقی کلاس هفتم از کاشمر

نیمکت: ساجده شوقی کلاس هفتم از کاشمر

یکی از روزهای زیبای پاییزی هنگامی که از جلوی در کلاس رد می‌شدم صدای گریه عجیبی توجهم را جلب کرد. اول فکر کردم یکی از دانش‌آموزان گریه می‌کند ولی وقتی وارد کلاس شدم با صحنه غم‌انگیزی مواجه شدم.

نیمکت بیچاره!

تمام سطحش پر از یادگاری‌هایی بود که دانش‌آموزان نوشته بودند و از آن بدتر رنگ زیبایش تراشیده شده بود.

از ته دل ناله‌ای کرد انگار درد داشت.

حسابی دلم برایش سوخت.

رفتم کنارش نشستم و پرسیدم: «اتفاقی افتاده؟»

نیمکت با لحنی سرشار از اندوه جواب داد: اتفاق! این فاجعه است. دیگر زیبایی گذشته را ندارم. ببین به چه روزی افتاده‌ام. من قبلاً درختی زیبا بودم. توی جنگل شاد و سرحال با دوستانم زندگی می‌کردم. تا اینکه سر وکله نجارها پیدا شد و با اره برقی تک تک ما را قطع کردند.

همه‌ ما الوار شدیم و به کارخانه رفتیم. از آنجا دیگر دوستانم را ندیدم ولی مطمئنم که آنها هم مثل من تبدیل به نیمکت شده‌اند.

امیدوارم آن‌ها اینگونه زجر نکشند و دانش‌آموزان قدر آن‌ها را بدانند.  

به او گفتم شاید خراب یا زشت شده باشی ولی مطمئنم هنوز دلی سرشار از مهربانی داری.

۳۲۲
ساجده شوقی
۱۴۰۰/۱۱/۲۰
5
0
6

سلام و وقت بخیر خدمت شما. باعث افتخار است که داستان بنده در این سایت به اشتراک گذاشته شده . بسیار متشکرم. پیروز باشید


نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید