عکس رهبر جدید

ماسک دوزک

  فایلهای مرتبط
ماسک دوزک

چسبولانکا یک گلوله‌ چسبی بود که روی چمن‌ها قِل می‌خورد و می‌رفت.

یکهو کفشدوزک را دید که دوخت‌ودوز می کرد. رفت جلو و گفت: «سلام، باز هم داری کفش می‌دوزی؟»

کفشدوزک گفت: «نه‌خیر، دارم ماسک می‌دوزم. تو هم می‌خوای؟ ماسک نزنی، ویروس میاد توی تنت، مریض می‌شی.»

چسبولانکا خنده‌ی چسبولانکایی کرد و گفت: «نه بابا! ماسک چی‌چیه؟ ویروس کیه؟ مریضی چیه؟»

کفشدوزک شاخک‌هایش در هم رفت، امّا چیزی نگفت.

چسبولانکا فکری کرد و یواش چیزهایی گفت.

کفشدوزک گفت: «بلندتر بگو! نمی‌شنوم.»

چسبولانکا گفت: «آخه بشنوی ناراحت می‌شی. یعنی خودت نشنیده‌ای؟ می‌گن بلد نبود کفش بدوزه، ماسک دوزک شده.»

یکهو مورچه‌ها آمدند. پروانه‌ها و قورباغه‌ها هم آمدند. همگی گفتند: «کفشدوزک جان! خسته نباشی، ماسک‌های ما آماده نشد؟»

کفشدوزک نگاهی به چسبولانکا کرد. چسبولانکا هول شد، چَسبش شُل شد و چَسبول چَسبول فرار کرد.


۵۸۷
کلیدواژه (keyword): رشد کودک، چی بهتره؟
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید