آرزوها، مثل سیارهها که در یک مدار به دور خورشید میگردند، بهطور دائم در ذهن آدم میچرخند؛ فکرهایی مثل موفقیت در تحصیل، پیداکردن شغل و تشکیل خانواده. برای رسیدن به هرکدام از این آرزوها باید سالها زحمت کشید. مثلاً هنرجوی عکاسی میداند باید اول درسهای نظری و مقدمات عکاسی را بداند، بعد آن دانشها را روی دوربین پیاده و مدتها تمرین کند تا بالأخره عکاس ماهری شود. فرمول موفقیت معمولاً گشتن و پیداکردن درهای نامرئیِ رسیدن به آرزوهاست. برای همین، تصور اینکه ناگهان فردی بیاید و یکی از آرزوهایمان را کف دستمان بگذارد، کمی بعید و عجیب است. اما گاهی اوقات زندگی کسانی را سر راه ما قرار میدهد که باورمان نمیشود بهراحتی ما را به آرزوهایمان نزدیک کنند. میخواهیم درباره یکی از آدمهای عجیبی صحبت کنیم که توانست آرزوی شاغلشدن صدها نفر را برآورده کند؛ خانم الهه ضمیری.
هنرستان
از قدیمیهای هنرستان است. سال 1374 دیپلم کامپیوتر گرفته است؛ آن زمان که تازه رایانهها آمده بودند و هنوز شغل چندانی برایشان نبود.
همان موقعها بود که خانم ضمیری به آموزشگاه دوخت و خیاطی شهرشان رفت و در کلاس ترمهدوزی و دوخت سنتی ثبتنام کرد. وقتی کار را یاد گرفت، چون از شرایط و کمبود امکانات بعضی از روستاهای اطراف شهرش باخبر بود، به آنجاها رفت و با شهریهای اندک، در روستاها کلاس آموزش ترمهدوزی برگزار کرد. کلاسها رونق گرفتند و حدود دو سال ادامه داشتند تا اینکه خانم ضمیری بالأخره توانست با همان شهریههای اندک، در حاشیه شهر مشهد مغازه کوچکی اجاره کند.
کارگاه
اجاره مغازه تغییرات مهمی در زندگی خانم ضمیری و شاگردانش ایجاد کرد. او به محض گرفتن اولین سفارشها از مشتریان مغازه، با کمک شاگردانش گروهی تشکیل داد. از آن موقع به بعد، سفارشها را با هم کامل کردند و در درآمد هم شریک شدند. این یعنی به درآمد رسیدن صدها خانم که اغلب آنها سرپرست خانوار بودند.
سفارشها که زیاد شد، کارگاهها هم سروسامان گرفتند؛ تا جایی که شهرت این گروه و آثارشان به گوش سازمان میراث فرهنگی شهر چناران هم رسید. حمایت از هنرمندان حوزه صنایع دستی و سنتی یکی از برنامههای سازمان میراث فرهنگی است. کار خانم ضمیری و دوستانشان هم هنرمندانه بود. میراث فرهنگی در همان اولین دیدار از آثار این گروه، همکاریاش را با آنان شروع کرد و حجم کار آنها را بالا برد.
در هر کسب و کاری، زیادشدن مشتری خوب است. هم تجربه آدم در کارکردن بیشتر میشود و هم درآمد بیشتری به دست میآید. اما کار بیشتر، امکانات بیشتر هم میخواهد؛ امکانات بسیار گرانقیمتی مثل چرخ خیاطی صنعتی.
بیست میلیون تومان وام
در سال 1390، خانم ضمیری از طریق قراردادی با سازمان میراث فرهنگی، وامی بیست میلیون تومانی گرفت. شاید اگر فرد دیگری بود، با آن پول خانهای میگرفت یا ماشینی میخرید و سروسامانی به زندگی شخصیاش میداد، اما خانم ضمیری در آن موقع تنها یک آرزو داشت؛ خرید چرخهای صنعتی و گسترش کارگاههایش. او رویای بزرگی داشت؛ رویای کارآفرینی و اشتغالزایی برای بانوانی که هم مستعد بودند و هم نیاز به کسب درآمد داشتند.
پیشرفت
خانم ضمیری بعد از گسترش کارش، آثار خود و گروهش را در نمایشگاههای استانهای دیگر هم به نمایش گذاشت. فایده این کار، افزایش سفارشها و فروش بیشتر نبود. مهمترین فایده شرکت در نمایشگاهها، باخبر شدن خانمهایی بود که از وجود کلاسهای دوخت سنتی که آدم را جذب بازار کارمیکنند، بیخبر بودند. از طریق همین نمایشگاهها، حدود دویست نفر به کارگاههای خانم ضمیری اضافه شدند و راه درآمد برایشان به وجود آمد. در دو سه سال اخیر، کارگاههای خانم ضمیری رونق خوبی گرفتهاند. پیشرفت کاری ایشان و دوستانشان آنقدر خوب بوده است که حالا به فکر صادرات و گرفتن مجوز بازرگانی افتادهاند. وقتی خانم ضمیری در کلاس ترمهدوزی ثبتنام کرد، تصورش را هم نمیکرد حتی روزی به صادرات آثارش فکر کند. کسانی هم که در کلاسهای او ثبتنام کردند، توقع نداشتند کارهایشان به شهرها و کشورهای دیگر برود. کارآفرین شدن، برخلاف اسم سخت و ظاهر ناممکنش، چندان هم دور نیست. شروعِ آفریدن یک شغل جدید ممکن است از ثبتنام در یک کلاس شروع شود. اصلاً شاید همین فردا، وقتی که انتظارش را ندارید، زمان شروع کارآفرین شدن شما هم باشد! کسی چه میداند!
استخدام بدون سابقه کار
بعضی از کارفرمایان نیروهای تازهوارد و بیتجربه را استخدام میکنند تا با روشی که مناسبِ کار و محل کارشان است آنها را آموزش دهند. آنها با این روش به جویندگان کار که تجربه و سابقه ندارید، کمک بزرگی میکنند. برای ما هنرجویانی هم که دوست داریم وارد بازار کار شویم و زودتر تجربه و مهارت کسب کنیم، این محلکارها بهترین مکان برای آموزش دیدن و پول در آوردن هستند. شاید فکر کنید چنین مکانهایی زیاد نیستند و پیداکردنشان سخت است، اما کارآفرینهای زیادی مثل خانم ضمیری وجود دارند که از بین شاگردان خودشان نیرو استخدام میکنند. با جستوجو در سایتها و کارگاهها آنها را پیدا کنید.
اگر روزی توانستیم ایدههایمان را اجرا کنیم و کارآفرین شویم، میتوانیم مانند همین کارفرماها باشیم و به جویندگانِ کار که سابقهای ندارند، آموزش دهیم و کمکشان کنیم.
صندوق کارآفرینى امید
برای کارآفرین شدن، بعد از ایده، به سرمایه نیاز است. بیشتر ما هم سرمایه کافی برای شروع کار نداریم. اما نداشتن سرمایه دلیل خوبی برای رهاکردن ایده و اجرا نکردن کار نیست.
یکی از راههای تأمین سرمایه، گرفتن وام از مراکزی است که به کارآفرینها یا کسانی که میخواهند کار وکسبی راهاندازی کنند، وام میدهند؛ مانند وامی که خانم ضمیری از سازمان میراث فرهنگی دریافت کرد.
صندوق کارآفرینی امید در تمام استانهای کشور شعبه دارد و به فارغالتحصیلان هنرستانی و غیرهنرستانی چندین میلیون (در حال حاضر 15 میلیون) وام میدهد؛ البته با ضامن معتبر شش ماه بعد از راهافتادن کار وکاسبیمان هم باید اولین قسط وام را با سود چهار درصد پرداخت کنیم. فرقی ندارد خانهمان در شهر باشد یا روستا، هر جا که باشیم، میتوانیم از این صندوق وام بگیریم.