عکس رهبر جدید

شعر

شعر

بوی محبت/ پروانه شیرازی (لعیا)
مادرم خواست خودش نان بپزد
آرد با روغن مایع آورد
با کمی آب و نمک، مایه‌ی نان
ریخت در کاسه‌ای و قاطی کرد


بعد، هم زد همه را تا که خمیر
نرم شد خوب و نچسبید به دست
گفت : «باید که کمی وَرز دهم
قسمت سخت، همین مرحله است.»

 
بعد با وَردنه‌ای پهنش کرد
گرد و نازک شد و در تابه گذاشت
طرف دیگر آن را هم پخت
نان که شد، مادرم آن را برداشت
 

لقمه‌ای کَندم و از آن خوردم
به! چه نانی! دهنم آب افتاد
بهترین نان جهان شد زیرا
بوی مامان و محبّت می‌داد


 

کجا بودی مگس جان/ روجا صداقتی
تو قبل از خانه‌ی ما
کجا بودی مگس جان
چرا رفتی نشستی
تَهِ زنبیلِ مامان


شدی سرگرم بازی
کنار سیب و انگور
تو با این کار خیلی
شدی از خانه‌ات دور
 

دل مامانت الآن
گرفته غصّه‌دار است
به سمت خانه برگرد
که او در انتظار است

 

۵۷۹
کلیدواژه (keyword): رشد نوآموز,شعر,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید