عکس رهبر جدید

تأثیر علاقه به یادگیری در آموزش قرآن

  فایلهای مرتبط
تأثیر علاقه به یادگیری در آموزش قرآن

در عصر حاضر، بسیاری از خانواده‌ها فرزندان خود را به آموزش و فراگیری قرآن تشویق می‌کنند و در مدرسه یا کلاس‌های خارج از مدرسه ساعاتی صرف آموزش قرآن به دانش‌آموزان می‌شود. حتی دیده شده است که از سنین بسیار کم بچه‌ها را به کلاس قرآن می‌برند و آموزش می‌دهند. حال این مسئله مطرح می‌شود که میزان و شیوه این آموزش‌ها چگونه باید باشد و یک معلم قرآن چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد تا این آموزش‌ها مؤثر و پایدار باشند. درواقع، از چه شیوه‌ای باید استفاده کرد تا یادگیری پایدار و لذت‌بخشی ایجاد شود.

همه انسا‌ن‌ها دارای یک نظام انگیزشی  اولیه‌اند. تام کینز این فرض را مطرح  می‌کند که هیجان، نظام انگیزشی اولیه محسوب می‌شود و عامل بسیاری از فعالیت‌های ما در زندگی است. هیجان بر سائق‌های دیگر ما مانند تشنگی یا پیشرفت برتری دارد و این از نظر کینز به سه دلیل است:

۱. سائق‌ها به تقویت شدن از جانب هیجان‌ها نیازمندند ولی هیجان‌ها در غیاب هر نوع تقویتی از طرف سائق‌ها،  برانگیزنده‌هایی کافی هستند. سائق‌هایی که توسط هیجان تحریک نشوند، تأثیر کمی ‌بر رفتار و هوشیاری ما دارند.

۲. سائق‌ها موقتی و از لحاظ کارکردی محدودند؛ در حالی‌که هیجان‌ها از نظر زمان و کارکرد همیشگی هستند. سائق‌ها از نظر زمانی محدودند و از یک الگوی موزون برانگیختگی پیروی می‌کنند.

۳. هیجان‌ها، برخلاف سائق‌ها، پیوسته در هوشیاری حاضرند و مرتباً از نظر کیفیت و شدت تغییر می‌کنند.

پس تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که هیجان، عاملی مهم در رفتار پایدار و مؤثر ماست.

هیجان انواع مختلفی دارد. یکی از انواع آن، علاقه است که رایج‌ترین هیجان در عملکرد روزانه ماست. در سطح عصب‌شناختی، علاقه افزایش ملایم سرعت شلیک عصبی را به همراه دارد. وقایع محیطی (نظیر تغییر، تازگی و چالش) افکار (نظیر یادگیری و موفق شدن) و اعمال اکتشافی، باعث افزایش فعالیت عصبی می‌شوند و علاقه را برمی‌انگیزند. چون علاقه بسیار رایج است، افزایش یا کاهش آن معمولاً موجب جا‌به‌جا شدن علاقه از یک واقعه، و فکر یا عمل کردن به واقعه، فکر یا عملِ دیگر می‌شود. به عبارت  دیگر، معمولاً شخص علاقه‌اش را از دست نمی‌دهد بلکه آن را به یک موضوع یا واقعه دیگر هدایت می‌کند؛ مثلاً از فضای حقیقی به فضای مجازی یا تلویزیون. اگر انسان‌ها در دنیایی یکنواخت و بدون تغییر زندگی می‌کردند، نیاز کمی ‌به هیجان و علاقه بود. بر این اساس، به نظر می‌رسد که علاقه عامل مهم ‌در یادگیری و ایجاد تغییرات پایدار است.

همه ما تجربه‌های  مختلفی در زندگی داریم و می‌توانیم  مواردی را مثال‌  بزنیم که در آن‌ها یادگیری‌هایمان بدون آموزش و فقط براساس علاقه خودمان بوده ‌است.

 قرآن مهم‌ترین کتاب مسلمانان و تمامی‌ آزادگان و حقیقت‌جویان جهان است. درمورد اهمیت و جامعیت معجزه‌های قرآن هرچه بنویسیم، کم است و زبان از بیان، قاصر. قرآن برنامه جامع برای تمام زندگی است و درباره همه حوزه‌های مورد‌نیاز بشر بدون مرز زمانی و مکانی سخن گفته ‌است.«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْء؛ و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است...» (النّحل/۸۹.)
«وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِین؛ و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار ثبت است» (الأنعام/۵۹). در روایات هم بر خواندن و حفظ قرآن، و تأمل در آن بسیار تأکید شده است. از جمله می‌توان حدیثی از پیامبر اعظم ـ صلی‌الله علیه و آله ـ را نقل کرد که فرموده‌اند: «بی‌نیازترین مردم حافظان قرآن هستند؛ همان کسانی که خداوند متعال قرآن را در وجودشان جای داده است.»

بسیاری از والدین علاقه‌مندند که فرزندانشان قرآن را فرا گیرند و به‌کار ببرند. همین علاقه آن‌ها را به این سمت می‌کشاند که بچه‌هایشان را به کلاس‌های قرآن ببرند تا بتوانند این منبع فیاض الهی را حفظ کنند و به‌کار بگیرند.

در آموزش درسی به‌ویژه قرآن هم به نظر می‌رسد که عنصر علاقه بسیار پررنگ است. پس اگر معلم بتواند از علاقه   دانش‌آموزان استفاده و توجه آن‌ها را جلب کند، مطمئناً موجب آثار پایداری می‌شود. در سال ۱۳۷۷ موج جدیدی از آموزش قرآن، به‌ویژه در زمینه حفظ، ایجاد شد. این موج بعد از آن به وجود آمد که چند نفر از کودکان که جزء  نخبگان قرآنی بودند، مورد توجه رسانه‌های رسمی‌ قرار گرفتند. در نتیجه، والدین علاقه‌مند، فرزندان خود را به کلاس‌های قرآن بردند تا بتوانند از این استعداد آن‌ها استفاده کنند. در این میان، مؤسسات زیادی تشکیل و افراد بسیاری به این امر مهم مشغول شدند اما این روند صعودی آسیب‌هایی نیز به همراه داشت که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

۱. تناسب نداشتن بسیاری از این دوره‌ها با سطح توانایی و استعداد بچه‌ها؛ اغلب والدین مشتاق، بچه‌هایشان را از سن پایین تحت آموزش قرار می‌دادند و نیازهای سنی بچه‌ها را در نظر نمی‌گرفتند.

۲. فشار بیش از حد روی بچه‌ها؛ در برخی از دوره‌ها، کودک در یک باز‌ه زمانی کوتاه می‌بایست حجم بالایی از قرآن را حفظ می‌کرد. البته چند درصد از کل کودکان این توانایی را دارند اما توانایی یاد شده را نمی‌توان به همه کودکان تعمیم داد.

۳. تمرکز بسیار زیاد روی حفظ قرآن و توجه بسیار کم به جنبه‌های دیگر.

۴. بی‌توجهی به علاقه کودکان  و در نتیجه، از دست رفتن  تعداد زیادی از مخاطبان و علاقه‌شان به قرآن در سنین کودکی، به‌ویژه پیش از دبستان.

۵. نبود ارزیابی و نظارت مستمر بر مربیان و معلمان قرآن؛  در اکثر موارد، مدرسه‌های قرآنی مربیانی را با شیوه آموزشی خود تربیت می‌کردند اما نظارت مستمری بر آن‌ها نداشتند.

با توجه به مطالب بالا، باید شیوه‌ای را در پیش گرفت که آموزش مؤثر و پایدار باشد و کودکان تا عمق جان آن را درک کنند. بنابراین، معلمان باید روش‌های خاصی را ابداع کنند یا به‌کار گیرند؛ از جمله، برای ایجاد اثر پایدار، از افزایش علاقه‌ در کودکان استفاده کنند. در زیر چند روش افزایش علاقه را مطرح می‌کنیم.

۱. از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف استفاده کنید؛ محرک‌های تازه، تعجب‌برانگیز و پر‌معنی، سطح برانگیختگی را افزایش می‌دهند و سبب تحریک حس کنجکاوی یادگیرنده می‌شوند. برای مثال، می‌توان به ماجرای حضرت موسی اشاره کرد که خداوند ابتدا در آن با جزئیات، تولد و نحوه نجات یافتن حضرت موسی را شرح می‌دهد و به این نکته اشاره می‌کند که «و اوحینا الی امّ موسی ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیمّ و لا تخافی و لا تحزنی انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین» (قصص:۷).

دانش‌آموز با شنیدن این موضوع، علاقه‌مند می‌شود ببیند که در انتها چه می‌شود و این کودک نجات پیدا می‌کند یا نه. نمونه عینی این مورد را می‌توان در کار آقای قرائتی مشاهده کرد که معلم قرآن است و با لهجه شیرین کاشانی مخاطب را جذب می‌کند. در عین حال، در کلاسش با استفاده از مثال و تمثیل قرآنی و خاطرات و داستان، بر تأثیر کلام خود می‌افزاید.

۲. مطالب و آموزش را از ساده به دشوار و از ملموس به انتزاعی ارائه دهید؛ مطالب درسی را به صورت متوالی از ساده به دشوار آموزش دهید تا بیشترین تأثیر یادگیری اتفاق بیفتد. مثلاً برای آموزش مفهوم حفظ امانت و اثر آن در زندگی، می‌توان از مفهوم عینی‌تر رضایت و نارضایتی دانش‌آموزان از دادن وسایل، خوراکی، کتاب و ... به دوستانشان استفاده کرد و آن‌ها را با مثال‌های عینی انس داد. سپس، مفهوم را گسترده‌تر کرد و گفت که خداوند چیزهایی مانند پدر و مادر، سلامتی، و دین را به ما امانت داده که لازم است آن‌ها را حفظ کنیم و شکر این امانت‌ها را به جا آوریم.

۳. هنگام آموزش مطالب تازه، از مثال‌های آشنا و هنگام کاربرد مطالب آموخته شده، از موقعیت‌های تازه استفاده کنید؛ وقتی مطالب تازه‌ای را به دانش‌آموزان می‌آموزید، آن‌ها را با استفاده از مثال‌ها و موردهای ملموس و آشنا به یادگیرندگان توضیح دهید. این اقدام به جریان  یادگیری سرعت می‌بخشد و سطح علاقه‌مندی دانش‌آموزان را افزایش می‌دهد. استفاده از موقعیت‌های تازه، از یکنواختی و کسل‌کنندگی مطالب می‌کاهد. در این مورد می‌توان به استفاده از داستان‌های مختلف در آموزش اشاره کرد؛ مثلاً داستان غذا دادن پنج تن آل‌عبا به فقیر، مسکین و اسیر را تعریف کرد و از‌خود‌گذشتگی را در آن شرح داد.

۴. علاوه بر توضیح و تکرار مطالب به‌طور کلامی، از روش‌های آموزشی دیگر نیز استفاده کنید؛ استفاده از تکرار گروهی، بازی‌های آموزشی و وسایل کمک‌آموزشی موجب افزایش یادگیری می‌شود. مثلاً می‌توان یک مطلب را در قالب شعر ابتدا آموزش داد و سپس برای تثبیت یادگیری از پانتومیم یا نمایش استفاده کرد. حتی در آموزش موضوعی مثل نماز می‌توان مراحل مختلف نماز خواندن توسط دانش‌آموز را عکس‌برداری کرد تا هم ایرادهای احتمالی مشخص  گردد و هم انگیزه بیشتری برای یادگیری ایجاد شود.

۵. به دانش‌آموزان مطالبی را آموزش دهید که نه خیلی ساده و نه خیلی دشوار باشند؛ مثلاً داستان‌های قرآنی باید با سطح درک و سن کودک تناسب باشند و داستان‌هایی که مفاهیم انتزاعی بالایی دارند، باید در سنین بالاتر مطرح شوند. برای نمونه، در داستان حضرت ابراهیم این امر باید بسیار لحاظ شود؛ چون هر قسمتی از این داستان متناسب با یک سن خاص و نوعی درک است. از جمله، مورد شکستن بت‌ها را می‌توان  برای  بچه‌های پیش‌دبستانی و دبستانی تعریف کرد یا گلستان‌ شدن آتش، در سنین پایانی دبستان قابل درک است اما قسمت ذبح، مناسب دانش‌آموزان دوره  متوسطه دوم است که درک این نکته انتزاعی را پیدا کرده‌اند.

۶. حفظ شادابی و نشاط کلاس درس؛ باید شادابی دانش‌آموزان حفظ شود و برای این کار، لازم است شرایط زندگی و محدودیت‌های آن‌ها مورد توجه قرار گیرد. از افراد ضعیف حمایت شود و عدالت در رفتار با دانش‌آموزان برقرار گردد؛ مثلاً در مناسبت‌های مختلف به دانش‌آموزان هدیه‌های کوچک داده ‌شود.

۷. استفاده از حواس مختلف در آموزش و حفظ قرآن؛ برای انتقال یک مفهوم یا حفظ آیات، از محرک‌های شنیداری، دیداری و لمسی استفاده کنید که باعث تثبیت یادگیری می‌شوند.

در پایان، تأکید بر این نکته لازم است که خداوند بهترین یاور در این مسیر است و مربی و متربی را یاری می‌کند؛  به‌خصوص اگر با نیت خالص به این مسیر قدم گذاشته ‌‌باشند.

۲۱۸۵
کلیدواژه (keyword): اندیشه
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید