عکس رهبر جدید

علی، نوجوانی که مرد بود

  فایلهای مرتبط
علی، نوجوانی که مرد بود



دوران راهنمایی، دوران شیرین و پرشور نوجوانی است؛ دورانی که بسیاری هنوز نمی‌دانند آینده‌شان را چگونه بسازند و با پرسش‌های ریز و درشت درگیرند؛ اما در همین بازه زمانی، درست در همین سن و سال، برخی راهشان را یافتند؛ برخی‌ها مانند شهید «علی فلاح» که دوران راهنمایی‌اش، با تظاهراتِ مردم انقلابی، ضد شاه هم‌زمان شده بود؛ بنابراین او نیز برای شرکت در این تظاهرات، از جان مایه می‌گذاشت. علی با این‌که نوجوان بود، اما هدفش را می‌شناخت و مسیرش را می‌دانست.


پس از پیروزی انقلاب، علی وارد فعالیت‌های فرهنگی شد. مسجد جامع شهر و پایگاه بسیج، جایی بود که او می‌توانست برای به بار نشستن اهدافش بکوشد. پرورش نوجوان‌های باایمان و انقلابی و آشتی دادن مردم با قرآن و نماز آرزوی علی بود. همه دوستان علی او را به تواضع و خلوص می‌شناختند. او جوانی بود که بی‌منت و بدون هیچ چشم‌داشتی کار می‌کرد.



پس از انقلاب، درست هنگامی که کشور تازه داشت در کوران مشکلات، خود را پیدا می‌کرد، منافقان تفرقه‌افکنی را آغاز کردند. آن‌ها می‌خواستند جوان‌ها را با خود همراه کنند. علی در بیشتر درگیری‌ها و بحث‌ها با منافقان شرکت داشت و به سبب علاقه فراوانش به شهید مظلوم، بهشتی از افراد و اندیشه‌هایی که ضد این سید مظلوم بود، رنج می‌برد. این جوانِ مؤمن با تمام توان مطالعه و در جمع منافقان، روشنگری می‌کرد تا مردم را آگاه کند.



شهید علی فلاح

علی در اول فروردین سال ۶۱ بار سفر به جبهه بست. او را برای آموزش دوره نظامی به یزد و سپس به جبهه اعزام کردند. وی در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس و در آزادسازی خرمشهر، شرکت داشت. علی با نشان دادن روحیه ایثار و جانبازی از مرحله شعار به شعور صعود کرد و در عمل به همه نشان داد، باورهایش در عمق جان ریشه دارند.



سه ماه بعد، این دانش‌آموز شهید شد. شهادتی که آروزیش بود. مادر شهید می‌گوید او به سبب سفارش امام زمان (عج) راضی شده تا فرزندش راهی جبهه شود. علی با ۴۵ تن از بچه‌های محل رفته بود تا خرمشهر را از محاصره درآورد؛ دوستان او مأموریتشان تمام می‌شود و بازمی‌گردند؛ اما علی در منطقه باقی می‌ماند.



در وصیت‌نامه این شهید دانش‌آموز که سه روز پیش از شهادتش نوشته، این حدیث قدسی آمده است: «آن کس که مرا شناخت، من را دوست می‌دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کشم و هر کس را بکشم، خودم خون‌بهایش هستم... و چه لحظه شیرینی است وصالی این‌چنینی که تو عاشق معبودی و معبود عاشق تو است. خدایا تو شاهدی که من چیزی عزیزتر از جانم ندارم تا فدای اسلام و قرآن کنم». شهید علی فلاح، پس از ۲۷ سال مفقود بودن، در سال ۱۳۸۸ به آغوش مادرش برگشت.

۹۷۲
کلیدواژه (keyword): راهنما,گلزار,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید