عکس رهبر جدید

سرسختی روان شناختی در دانش آموزان

  فایلهای مرتبط
سرسختی روان شناختی در دانش آموزان
یکی از اهداف مهم نظام آموزشی در هر جامعه، ایجاد زمینه برای رشد همه‌جانبه فرد و تربیت‌ انسان‌های سالم، کارآمد و مسئول برای ایفای نقش در زندگی فردی و اجتماعی است. از آنجا که دانش‌آموزان به‌عنوان رکن اساسی نظام آموزشی کشور در دستیابی به اهداف نظام آموزشی نقش و جایگاه ویژه‌ای دارند، توجه به این قشر از جامعه از لحاظ آموزشی، تربیتی و روان‌شناختی، باروری و شکوفایی هرچه بیشتر نظام آموزشی و تربیتی و در نهایت خود جامعه را موجب می‌شود. با وجود این، از کل دانش‌آموزانی که وارد نظام آموزش‌وپرورش می‌شوند، تعداد کمی می‌توانند استعدادهای خود را شکوفا کنند، در این عرصه موفق شوند و عملکرد تحصیلی خوبی از خود نشان دهند. عوامل مختلف روان‌شناختی بر عملکرد دانش‌آموزان تأثیر می‌گذارند (میکائیلی، افروز و قلیزاده، 1391). یکی از این عوامل، سرسختی است. در این مقاله، تلاش بر این است که مفهوم سرسختی روان‌شناختی توضیح داده شود و عوامل مؤثر بر آن شناسایی گردد.
 

تاریخچه سرسختی روانشناختی

دو روانشناس به نامهای سالواتور مدی و سوزان کوباسا2، با توجه به نگرش فرد و معنایی که به رویدادهای زندگی میدهد، مفهوم «سرسختی روانشناختی» را ابداع کردند. سرسختی، مفهومی روانشناختی است که به شیوه خاص و با ثبات فرد در واکنش به رویدادهای زندگی اشاره دارد. معلوم شده است افرادی که از خود سرسختی نشان میدهند، نسبت به کسانی که اینگونه نیستند، در مقابل ابتلا به بیماری به سبب شرایط تنیدگیزای زندگی، کمتر آسیبپذیرند (کوباسا، 1979، 1982؛ نقل از دیماتئو3، 1393). ریشههای مفهومی این سازه، برخلاف دیدگاههای معتقد به واکنش انفعالی انسان که در اغلب کارها در زمینه استرس و بیماری مشاهده میشود، مجموعهای از رویکردها درباره رفتار انسانی است که مدی در مقولهبندی نظریههای عمده شخصیت، آنها را «نظریههای تکامل» مینامد.

از جمله این نظریات میتوان به نظریه وایت4 در مورد شایستگی، آلپورت5 در مورد تلاش اختصاصی و اریک فروم6 در مورد جهتگیری باور اشاره کرد (کوباسا، 1988 و مدی، 1990؛ نقل از صادقیان، 1391). کوباسا از اولین محققانی بود که در میان متغیرهای تعدیلکننده ارتباط بین استرس و بیماری، ویژگیهای شخصیتی را مورد توجه قرار داد. وی در اولین مطالعه خود این فرضیه را بررسی کرد که اشخاصی که درجه بالایی از استرس را بدون بیماری تجربه می‌‌کنند، نسبت به افرادی که در شرایط استرسزا بیمار میشوند، ساختار شخصیتی متفاوتی دارند. کوباسا در این مطالعه نشان داد که این تمایز شخصیتی در ساختاری با نام سرسختی روان‌‌شناختی منعکس میشود (ساعدی، 1394).

 

تعریف سرسختی روانشناختی

سرسختی روانشناختی نوعی ویژگی شخصیتی شامل مؤلفههای تعهد، کنترل و مبارزهجویی (چالش) و مشوق رشد و توسعه زندگی فرد است (کوباسا، 1979؛ نقل از عظیمی، 1395). کوباسا (1979) با استفاده از نظریههای موجود درباره شخصیت، سرسختی را میتوان ترکیبی از باورها در مورد خود و جهان تعریف کرد که از عمل یکپارچه و هماهنگ تعهد، کنترل و مبارزهجویی سرچشمه میگیرد و نگرشی را فراهم میکند که باعث به وجود آمدن شجاعت، انگیزه و توانایی لازم در فرد جهت رشد شخصی و مهار استرسهای محیطی میشود (رمزی و بشارت7، 2010). همچنین، سرسختی روانشناختی یک ویژگی شخصیتی تعریف شده است. که مانع تأثیرات منفی استرس بر سلامت میشود. این صفت بهصورت ترکیبی از تفکر، احساسات و رفتارها به غنیسازی و افزایش کیفیت زندگی فرد کمک میکند (سیویتسی8 و سیویتسی، 2015). مدی و کوباسا (1984) اعتقاد دارند که سرسختی روانشناختی احساسی عمومی است مبنی بر اینکه شرایط محیط ایدهآل است و باعث میشود که انسان موقعیتهای پراسترس را بالقوه، بامعنی و جالب ببیند و به این ترتیب، آنها را به تجارب بزرگ و پیشرفته به جای تجارب مختصر و کوچک تبدیل کند. بنابراین، سرسختی روانشناختی اثری مهم در محافظت از سلامتی در هنگام حوادث تنشزا دارد و بهصورت بالقوه یک سبک شخصیتی ارزشمند برای بسیاری از شرایط و مشاغل است (هوگ، اوستین و پولاک، 2007).

 

 

مؤلفههای سرسختی روانشناختی

سرسختی بهعنوان یک ویژگی شخصیتی چند بعدی از سه مؤلفه تعهد، کنترل و چالش تشکیل شده است (کوباسا، 1988).

 

تعهد

تعهد، داشتن احساس، هدف و جهت در زندگی و همچنین اعتقاد به اهمیت و مهم بودن، جالب بودن، معنیدار بودن و ارزشمند بودن فعالیتهای زندگی است (کوباسا، 1988). کسانی که واجد ویژگی تعهدند، به آنچه انجام میدهند، دلبستگی پیدا میکنند و آن را جالب و با اهمیت میدانند. به عبارت دیگر، تعهد بهعنوان نظام اعتقادیای توصیف شده است که تهدید ادراک شده ناشی از وقایع دشوار زندگی را به حداقل میرساند. کوباسا (1979) بر این باور است که تعهد، اساسیترین عامل حفظ بهداشت است. تعهد یعنی توانایی شناخت ارزشها، اهداف و اولویتهای ویژه یک فرد و ارزیابی دقیق تهدیدی که یک موقعیت خاص زندگی ایجاد میکند. به بیان دیگر، مناسبات افراد متعهد با خود و محیطشان متضمن فعال بودن و رویآوری است تا منفعل بودن و رویگردانی.احساس تعهد، در واقع نقطه مقابل «از خود بیگانگی»، است. افراد متعهد عمیقاً در فعالیتهای زندگی خود درگیر میشوند (کریمی و بشارت10 ،2010). به عبارت دیگر، این افراد با بسیاری از جنبه های زندگیشان همچون شغل، تحصیل، خانواده و روابط بین فردی، کاملاً در میآمیزند. آنها مشکلات را نادیده یا دستکم نمیگیرند و درعوض، فعالانه با مسائل خود مواجه میشوند و میکوشند آنها را حل کنند (کلانیک11، 1991).

 

کنترل

کنترل بر این عقیده استوار است که تجارب زندگی قابل پیشبینی و مهارند. شخصی که از کنترل بالایی برخوردار است، باور دارد که سرنوشتش در دست خودش است و بهگونهای رفتار میکند که قادر به نفوذ و تأثیرگذاری روی حوادث مختلف زندگیاش باشد. اینگونه اشخاص معتقدند که با استفاده از دانش، مهارت و قدرت انتخاب، میتوان رویدادهای زندگی را پیشبینی و مهار کرد و بر این اساس در مواجهه با مشکلات، بیشتر بر مسئولیت خودشان تأکید میکنند، تا دیگران (کوباسا، مدی و کاهن12، 1982). به عبارت دیگر، اشخاص برخوردار از کنترل بالا باور دارند (و عملشان نیز حاکی از آن است) که واقعاً میتوانند بر رویدادهایی که با آنها مواجه میشوند، تأثیر بگذارند نه اینکه در رویارویی با نیروهای خارجی عاجز بمانند. آنها پافشاری زیادی بر مسئولیت خود نسبت به زندگی دارند و احساس میکنند قادرند بدون راهنمایی دیگران بهصورت مستقل فعالیت کنند. از طرف دیگر، افرادی که با درجه نازلی از کنترل با زندگی خود برخورد مینمایند، احساس عجز میکنند و بر این باورند که خواست دیگران و جامعه تعیینکننده اکثر فعالیتهای آنهاست. آنها معتقدند که اتفاق، بخت و اقبال بر سرنوشتشان مسلط است (دیماتئو،1393). کوباسا (1979) با استفاده از منبع کنترل13 راتر14 به مفهوم کنترل دست یافت. افراد منبع کنترل را براساس تجارب و یادگیریهای مرتبط با تقویت میآموزند. افراد برخوردار از منبع کنترل درونی، تقویت را در وهله اول ناشی از تلاشها و ویژگیهای خود میدانند؛ در صورتی که افراد برخوردار از منبع کنترل بیرونی اعتقاد دارند که نیروهایی بر آنها غلبه دارند. به این ترتیب، افراد برخوردار از منبع کنترل درونی خودپندارهای از توانایی خویش دارند که به احساس کنترل بر وقایع ناخوشایند زندگی و تعدیل آنها منجر میشود. در مقابل، افرادی با منبع کنترل بیرونی در برابر وقایع ناخوشایند احساس ضعف و ناتوانی میکنند.

 

مبارزهجویی (چالش)

خاستگاه نظری مفهوم مبارزهجویی به دیدگاههای شناختی برمیگردد. مبارزهجویی باوری است مبنی بر اینکه تغییر و تحول، روال طبیعی و بهنجار زندگی است و انتظار وقوع تغییر و دگرگونی، مشوقی برای رشد و بالندگی است تا تهدیدی برای امنیت و ایمنی، افراد مبارزهطلب تغییر را با آغوش باز میپذیرند و آن را گونهای چالش و هماوردجویی تلقی میکنند. مبارزهجویی با تقویت انعطافپذیری باعث میشود که حتی رویدادهای بسیار ناهماهنگ، با رویدادهای طبیعی زندگی فرد تلفیق شوند و بهگونهای مطلوب مورد ارزشیابی قرار گیرند (کوباسا، 1979). افرادی که خصیصه چالش در آنها بیشتر است، تغییرات زندگی را عادی میدانند و این تغییرات باعث تهدید آنان نمیشود. آنان به استقبال تغییرات زندگی میروند و آن را بهعنوان محرک و فرصتی برای رشد شخصی مغتنم میشمارند (دیماتئو، 1393). در مقابل، افرادی که حس چالش پایینی دارند، از کشمکشهای زندگی کناره میگیرند و به تن آسانی، نظمهای ایمن و قابل پیشبینی پناه میبرند (ژاندا، 2001)، مفهوم مبارزهجویی معرفی شده توسط کوباسا، ارتباط نزدیکی با گشودگی معرفی شده توسط رابرت مککری و پلکاستا15 و هیجانخواهی مطرح شده توسط ماروین زاکرامن16 دارد.

مبارزهجویی معرفی شده توسط کوباسا، از طریق تصدیق مزایای ترقی و تغییر درک میشود. این امر مستلزم آن است که انعطافپذیر باشید. تجربههای جدید اغلب تنشزا هستند؛ در حالیکه شما برای حفظ حس امنیت خود، تحریک میشوید که بهدنبال ثبات باشید. انعطافپذیر بودن در برابر تغییرات ممکن است در ابتدا دشوار باشد، اما در درازمدت شما را تواناتر خواهد ساخت (قربانی، 1373).

 

ویژگیهای افراد سرسخت

جمعبندی نتایج بیش از دو دهه پژوهش درباره سرسختی روانشناختی، کوباسا را به این نتیجهگیری رساند که افراد سرسخت حس جهتگیری مشخص، رویکردی فعال در موفقیتهای استرسزا و حس اعتماد و کنترل دارند؛ ویژگیهایی که شدت تهدیدها و خطرهای احتمالی را کاهش میدهند (زاکین و نریا17، 2003؛ نقل از عظیمی، 1395). مجموعه این ویژگیها فرد را بهرغم قرار گرفتن در معرض عوامل فشارزا، مصون نگه میدارد. درنتیجه، افراد سرسخت توانایی بالایی برای مقابله با عوامل فشارزا دارند. تحقیقات نشان میدهند که هم سرسختی کلی و هم اجزای آن یعنی تعهد، کنترل و مبارزهجویی، نشاندهنده سلامت روانی بالاست (مدی، 2002). فرد سرسخت در برخورد با مسائل حالت فراگیری دارد و خود را با افکار واگرا، که اساسی برای خلاقیت است، مشغول میسازد و اولویتهای مختلف را در ارزیابی موقعیت مورد توجه قرار میدهد. این نگرش نقطه مقابل تفکر همگرا (یک بعدی) است که از خصوصیات اصلی افراد افسرده است. نگرش یادگیری فرد سرسخت به او کمک میکند که شرایط پرفشار و شرایط تغییر ـ خوب و بد ـ برایش به منزله فرصتهای مبارزه، رشد و غنی ساختن زندگی باشد و به دنبال آن فرد سرسخت در مقابله با مسائل به یافتن راهحل فکر میکند.

مطالعات کوباسا (1979) نشان داد که افراد سرسخت ویژگیهایی دارند که عبارتاند از:

1) با جنبههای خود و زندگیشان کمتر مبارزه میکنند. عزتنفس بالایی دارند و بیشتر بر رویدادهای مثبت تأکید میورزند تا رویدادهای منفی.

2) اهمیت مشکلات را نادیده یا دستکم نمیگیرند و در عوض، فعالانه با مسائل خود مواجه میشوند و میکوشند آنها را حل کنند.

3) معتقدند که شخصاً و از طریق اعمال خود به پاداش میرسند نه اینکه پاداشهایشان تحت اختیار خودشان نباشد. به عبارت دیگر، از جایگاه درونی مهار برخوردارند.

4) یک نظام ارزشی صریح و روشن دارند و معتقدند که زندگیشان بامعناست.

5) از لحاظ اجتماعی افراد ماهری هستند و از شبکههای نیرومند خانوادگی و دوستانه برخوردارند؛ بهطوری که میتوانند در زمان گرفتاری به آنها مراجعه کنند.

 

 

آموزش سرسختی روانشناختی

از طریق آموزش سرسختی روانشناختی میتوان به دانشآموزان کمک کرد که با افزایش آگاهی و مهارتهای خود، به رشد و شکوفایی خویش کمک کنند تا در نتیجه، سلامت روانیشان بیش از پیش فراهم شود. با توجه به اینکه سرسختی از مفاهیمی چون داشتن هدف و معنا در زندگی، ارزشمند بودن، زندگی مشتاقانه و پرشور، قدرت و مسئولیت ناشی از اختیار و آزادی فردی، اهمیت تجربه ذهنی و نقش مؤثر فرد در ساختن جامعه ریشه میگیرد (کوباسا، 1988، مدی18، 1990؛ نقل از ساعدی، 1393)، وجود آن در دانشآموزان باعث رشد آنها در زمینههای مختلفی میشود. سرسختی بهعنوان یکی از ویژگیهای شخصیتی، مورد توجه نظریهپردازان روانشناسی بهویژه روانشناسان مثبتگرا19 قرار گرفته است. در این راستا، سرسختی ترکیبی از نگرشها و باورها تعریف میشود که به دانشآموز انگیزه و جرئت میدهد تا در مواجهه با موقعیتهای فشارزا و دشوار تحصیلی، کارهای سخت و راهبردی انجام دهد و برای سازگاری با آن شرایط سرسختانه فعالیت کند تا از میان رویدادهایی که بالقوه میتوانند واجد پیامهای فاجعهآمیز و ناخوشایند باشند، راهی به سوی رشد و تعالی باز کند و فرصتهایی برای رشد و پیشرفت تحصیلی و فردی فراهم آورد (مدی، 2002). براساس پژوهش عظیمی (1395)، بعضی از مفاهیم و موضوعاتی که در جلسات آموزش سرسختی روانشناختی میتوان به دانشآموزان یاد داد، عبارتاند از: تمرکز بر معنا، ارزشها، و اهداف زندگی، مهارت رها کردن، بودن در اینجا و اکنون، مسئولیتپذیری، خودآگاهی (ایجاد تصویر مثبت از خود، مهارت تفکر مثبت و انگیزهبخش و ...)، افزایش مهارتهای بین فردی، غلبه بر خجالت و کمرویی، آشنایی با مفهوم مشکل و نحوه برخورد با آن، مهارت نگرش به مشکلات بهعنوان فرصت تجربه و یادگیری، شوخی و مزاح (شوخطبعی)، مقابله گشتاری با رویدادها (روشهای حل مسئله و ریلکسیشن)، جرئتورزی، توجه به کارهای مثبت خود در گذشته و روش انجام دادن آنها، بالا بردن عزتنفس و اعتمادبهنفس، تصمیمگیری، انتخاب و درک از خود به عنوان یک عامل اساسی در محیط.

 

نتیجهگیری

وجود سرسختی روانشناختی در دانشآموزان به ایجاد یا رشد مؤلفههای مختلف شخصیتی، روانشناختی، تحصیلی و رفتاری در مواجهه با تکالیف درسی و غیردرسی کمک  میکند. یک نمونه مشخص، این است که افرادی که میزان سرسختی روانشناختیشان بالاست، از لحاظ اجتماعی افراد ماهری هستند و از شبکههای نیرومند خانوادگی و دوستانه برخوردارند؛ بهطوری که میتوانند در زمان حل مسائل و مشکلات درسی به آنها مراجعه کنند. سرسختی روانشناختی باعث میشود که افراد نسبت به قابلیتها و تواناییهای خود نگرش مثبتی داشته باشند و در برخورد با چالشها و مشکلات تحصیلی، به جای کنارهگیری؛ با آنها روبهرو شوند و بکوشند آنها را حل کنند. بنابراین، با آموزش سرسختی روانشناختی به دانشآموزان میتوان به رشد و پیشرفت آنان و به تبع آن، به رشد و پیشرفت جامعه کمک کرد.

 

 

 

پینوشتها

1. Maddi & Kobasa

2. Dimatteo

3. White

4. Allport

5. Fromm

6. Ramzi & Besharat

7. Civitci

8. Hoge, Austin & Pollack

9. Karimi & Besharat

10. Kleinke

11. Kohn

12. Locus of control

13. Rotter

14. Mc Crae & Costa

15. Zuckerman

16. Zakin & Neria

17. Maddi

18. Positi‌re Psychology

 

 

 

منابع

1. دیماتئو، ام. رابین. (1392). روانشناسی سلامت (جلد اول). مترجمان: محمد کاویانی، محمد عباسپور، حسن محمدی، غلامرضا تقیزاده، علیاکبر کیمیا و کیانوش هاشمیان تهران: سمت.

2. صادقیان، راضیه. (1391). بررسی خودپنداره، سرسختی روانشناختی و انگیزش پیشرفت دانشآموزان پرورشگاهی و غیرپرورشگاهی شهر تهران. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی تهران.

3. ساعدی، علی. (1394). اثربخشی معنادرمانی بر افزایش سخترویی نوجوانان فاقد والدین تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی (ره) منطقه 11 شهر تهران. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی تهران.

4. عظیمی، داریوش. (1395). بررسی اثربخشی سرسختی روان‌‌شناختی بر خودکارآمدی تحصیلی و پذیرش اجتماعی دانشآموزان. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی تهران.

5. مستغنی، سارا، و سروقد، سیروس. (1391). رابطه ویژگیهای شخصیتی و سرسختی روانشناختی با فشار شغلی پرستاران بیمارستانهای دولتی شیراز. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی 4، 132 ـ 124.

6. کلانیک، کریس ال. (1383) کنارآمدن با چالشهای زندگی. مترجمان: محمد نریمانی و اسماعیل ولیزاده حقی. مشهد: به نشر.

7. ژاندا، لوئیس. 1388. آزمونهای شخصیت.
مترجمان: محمدعلی بشارت و محمد حبیب
نژاد. تهران: آییژ.

8. قربانی، نیما. (1373). ارتباط سخترویی، الگوی تیپ A و رفتار مستعد بیماری کرونی. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.

9. Kobasa, S.(1979). Stressful life events, personality and health: An inquiry into hardiness, journal of personality and social psychology, 1, 1-11.

10. Civitci, N., & Civitci, A. (2015). Social comparison orientation, hardiness and life satisfaction in undergraduate students. procedia - Social and Behavioral Sciences, 205, 516 - 523.

11. Ramzi, S., & Besharat, M.A. (2010). The impact of hardiness on sport achievement and mental health. procedia Social and Behavioral Sciences, 5, 823 - 826.

12. Maddi, S., & Kobasa, D.M. (1984). Hardiness And Mental Health., Journal Of Personality Assessment, 63, 262 - 274.

13. Hoge, E. A., Austin, E. D., & Pollack, M.H. (2007). Resilience: Research evidence and conceptual considerations for postraumatic stress disorder. Depression and Anxiety, 2, 139 - 152.

14. Kobasa, S. (1988). Hardiness, in lindzey, Thapson and spring. Psychology (3rded.), New York: Worth Publishers.

15. Karimi, M., & Besharat, M.A. (2010). Comparison of hardiness, sociotropy and autonomy in team and individual sports and investigating the impact of these personality characteristics on sport achievement. Procedia Social and Behavioral Sciences, 5, 855 - 858.

 16. Kobasa, S., Maddi, S., & Kahn, S.(1982). Hardiness and health: Aprospective study. Journal of personality and Social Psychology, 42, 168-177.

17. Maddi, S.R. (2002). The story of hardiness: Twenty years of theorizing, research and practice. Consulting Psychology Journal, 54, 173-185.

۵۰۶۲
کلیدواژه (keyword): سرسختی روانشناختی، تعهد، کنترل، چالش، دانش آموزان
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید