عکس رهبر جدید

قیامت، اعراف

  فایلهای مرتبط
قیامت، اعراف
در شماره گذشته، درباره آخرین حوادثی که در صحنه قیامت اتفاق می‌افتد، بحث شد. در این مقاله به مسئله اعراف می‌پردازیم که هم در آیات و هم در روایات سخن از آن رفته است.
 

اعراف

واژه اعراف

اعراف، جمع «عرف» به معنای بلندی است. به یال اسب، تاج خروس و قسمتهای بلند کوه و تپه نیز گفته میشود (قاموس قرآن، ج4: 328) در «لسانالعرب» (ج4، ص 311) آمده است:

«الاعراف جمع عرف و هو کل عال مرتفع. قال الزجاج: الاعراف اعالی السور، قال بعض المفسرین: الاعراف اعالی سور بین اهل الجنئ و اهل النار»:

اعراف جمع «عرف» است، به معنای هر بلندی مرتفعی. زجاج میگوید: اعراف دیوارهای بلند است. برخی از مفسران گفتهاند: اعراف، دیوار بلندی است میان اهل بهشت و اهل آتش.

در قرآن کریم و روایات نقل شده از اهل بیت (علیهمالسلام) درباره اعراف، نکات قابل توجهی مطرح شدهاند. در سوره اعراف، هنگامی که صحنه قیامت و مسائل مربوط بدان مطرح میشود، به صراحت از اعراف نام برده شده است.

 

مسئله اعراف در آیات (1)

بحث در سوره اعراف، از آیه 36 درباره «اصحاب آتش» و «اصحاب بهشت» شروع میشود، تا اینکه در آیه 46 میفرماید:

« و بینهما حجاب و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم و نادوا اصحاب الجنئ أن سلام علیکم لمیدخلوها و هم یطمعون»:

و میان آن دو [گروه]، حایلی است و بر اعراف، مردانی هستند که هر یک [از آن دو دسته] را از سیمایشان میشناسند و بر بهشتیان- که هنوز وارد آن نشدهاند، ولی [بدان] امید دارند- آواز میدهند که: «سلام بر شما!»

«و اذا صرفت ابصارهم تلقاء اصحاب النار قالوا ربنا لا تجعلنا مع القوم الظالمین* و نادی اصحاب الاعراف رجالا یعرفونهم بسیماهم قالوا ما اغنی عنکم جمعکم و ما کنتم تستکبرون* أهولاء الذین اقسمتم لاینالهم الله برحمئ ادخلوا الجنئ لا خوف علیکم و لا انتم تحزنون» (اعراف/49-47):

و چون چشمانشـــــان به سوی دوزخیان گردانیده شود، میگویند:«پروردگارا! ما را در زمره گروه ستمکاران قرار مده.» و اهل اَعراف، به مردانی که آنان را از سیمایشان میشناسند، ندا میدهند [و] میگویند: «جمعیت شما و آن [همه] گردنکشی که میکردید، به حال شما سودی نداشت. آیا اینان همان کسانی نبودند که سوگند یاد میکردید، که خدا آنان را به رحمتی نخواهد رسانید؟ [اینک] به بهشت درآیید. نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین میشوید».

دقت در این آیات و توجه به آیات قبل از آنها، نکات زیر را روشن میسازد:

 

1. مکان اعراف: قیامت

مسئله اعراف مربوط به صحنه قیامت است، نه بهشت و جهنم؛ زیرا بحث آیات قبل، درباره بهشتیان و جهنمیانی است که هنوز در صحنه قیامت حضور دارند. همچنان که در آیه 46 به بهشتیانی اشاره شده که هنوز وارد بهشت نشدهاند، ولی بدان امید دارند.

 

2. اعراف؛ حجاب میان بهشتیان و جهنمیان

بین بهشتیان و جهنمیان حجاب و مانعی وجود دارد که همان «اعراف» است؛ یعنی بلندیهایی که جمعی روی آن قرار دارند. این بلندیها باید ارتفاعات طبیعی روی زمین باشند که قرآن کریم، در جای دیگری، از آنها به «سور» یاد میکند. به این دو عبارت قرآنی توجه کنید: «و بینهما حجاب» و «و علی الاعراف رجال». به نظر میرسد که عبارت دوم، شرحی بر عبارت اول است؛ به این معنا که منظور از حجاب، اعراف است. البته برخی«ال» اعراف را مضافالیه گرفتهاند که در این صورت، تقدیر عبارت چنین میشود: «و علی اعراف الحجاب رجال» (ر. ک: قاموس قرآن، ج4: 328) یعنی: بر بلندیهای آن حائل و حجاب، مردانی هستند.

به هر حال، منظور این است که در صحنه قیامت که گفتیم روی زمین است، بین جهنمیان و بهشتیان بلندیهایی قرار دارند که مردانی روی آنها هستند.

 

3. رجال و اصحاب اعراف

درباره اینکه چه کسانی روی بلندیهای اعراف هستند، نظریانی متفاوت مطرح شدهاند. در روایات از دو گروه نام برده شده است: بیشتر روایات از آن حکایت دارند که اولیای الهی بر این بلندیها نظاره میکنند، همگان را میشناسند و به اهل ایمان کمک میکنند. گروه دوم روی اعراف کسانی هستند که وضعی بینابین دارند؛ یعنی نه مُهر جهنمی بودن بر آنها خورده است و نه توفیق راه یافتن به بهشت را دارند. برای نمونه، به این روایات توجه کنید:

الف) قال الصادق (علیهالسلام): کلامئ یحسبها امام زمانها، و یعرف الأئمئ اولیاءهم و اعداءهم بسیماهم و هو قوله: «و علی الاعراف رجال» و هم الائمئ «یعرفون کلا بسیماهم» (بحارالانوار، ج8: 339)

امام صادق (علیهالسلام) فرمود: هر امتی را امام زمانش محاسبه میکند و ائمه، اولیایشان را از چهرههایشان میشناسند. این است که خدا فرموده: «بر اعراف مردانی هستند.» این مردان، امامان (علیهمالسلام) هستند که «همگان را از چهرهشان میشناسند».

ب) عن الطیار عن ابی عبدالله (علیهالسلام) قال: قلت له: ای شیء اصحاب الاعراف؟ قال: استوت الحسنات و السیئات، فإن ادخلهم الله الجنئ فبرحمته و ان عذبهم، لمیظلمهم (همان، ص 337، ح 11).

فردی از اصحاب به نام طیار میگوید: به امام صادق (علیهالسلام) گفتم: اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟ فرمود: «آنها گروهی هستند که حسنات و سیئاتشان برابر است. اگر خداوند آن‌‌ها را به بهشت درآورد، از روی رحمت اوست و اگر عذابشان کند، به آنها ظلم نکرده است.»

همانند این دو روایت درباره اعراف بسیار است. مرحوم مجلسی، پس از نقل پارهای از این گونه روایات، براساس آنچه علیبن ابراهیم قمی و طبرسی روایت کردهاند، میگوید: ائمه (علیهمالسلام) رؤسای اهل اعراف هستند و مؤمنان گنهکار نیز اهل اعراف هستند. (همان، ذیل حدیث11). شایان ذکر است که از آیات شریف نیز همین مطلب استفاده میشود. توضیح اینکه در آیه 46 سوره اعراف آمده است:

«... و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم»

... و بر اعراف، مردانی هستند که هر یک [از آن دو دسته] را از سیمایشان میشناسند.

و در آیه 48 میفرماید:

«و نادی اصحاب الاعراف رجالا...»:

و اهل اعراف، مردانی را ندا میدهند...

در این عبارات قرآنی دو تعبیر آمده است: یکی «اصحاب اعراف» و دیگری «رجال». حال با قرینه اینکه قرآن، بهشتیان را «اصحاب الجنئ» و جهنمیان را «اصحاب النار» نامیده است، میباید «اصحاب الاعراف»، همان گروه وسطی باشند که حسنات و سیئاتشان برابر شده است و نه محکوم به جهنماند و نه در خور بهشت. منظور از «رجال» نیز همان اولیای الهی است که کارگشای مؤمنان از طرف خدای رحمان هستند، چنانکه در دو روایتی که ذکر شد، دقیقاً چنین است و «اصحاب اعراف» و «رجال» به همین دو معنا بهکار رفتهاند.

با این نگاه، آیه 48 سوره اعراف شکل خاصی پیدا میکند. در قسمت اول میفرماید: «و اهل اعراف مردانی را ندا میدهند»، که گویا از آنها کمک میخواهند و دوباره، کلام را از سر میگیرد و میفرماید:

«.... قالوا ما أغنی عنکم جمعکم و ما کنتم تستکبرون»:

.... میگویند: «جمعیت شما و آن [همه] گردنکشی که میکردید، به حال شما سودی نداشت».

گویا آن مردان درخواست کمک اصحاب اعراف را اینگونه پاسخ میدهند.

 

مسئله اعراف در آیات (2)

مسئله اعراف به شکل دیگری و با نام دیگری در سوره حدید نیز مطرح شده است:

«یوم تری المؤمنین و المؤمنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشراکم الیوم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ذلک هو الفوز العظیم» (حدید/12)

آن روز که مردان و زنان مؤمن را میبینی که نورشان پیشاپیششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان میگویند:] «امروز، شما را مژده باد به باغهایی که از زیر [درختان] آن، نهرها روان است. در آنها جاودانید. این است همان کامیابی بزرگ.»              

نکات قابل توجه در آیه از این قرارند:

1. چهره مؤمنان نورانی است و این نور به خود آنها نسبت داده میشود و عبارت «نورهم» آمده است.

2. این نور شتابان حرکت میکند و این امر بدین صورت میتواند باشد که اولاً نور چهره مؤمنان به همه اطراف پخش نمیشود، بلکه به صورت نورافکن، جلوی آنها را روشن میکند و ثانیاً با حرکت مؤمنان حرکت میکند؛ مانند چراغی که روی کلاه یا پیشانیبند کارگران معدن قرار دارد و در تاریکی جلوی پای آنان را روشن میکند و به هر طرف حرکت کنند، آن نور هم به همان طرف میچرخد.

3. از اینکه نورشان شتابان حرکت میکند، معلوم میشود که مؤمنان نیز شتابان در حال حرکت به سوی هدفی هستند و چنانکه در آیه بعد خواهیم دید، مؤمنان شتابان حرکت میکنند تا خود را به پشت دیوار اعراف برسانند؛ چرا که آنجا منطقه امن است و گویا از آنجا باید راهی بهشت رضوان شوند.

4. اینکه میفرماید: «نورشان پیشاپیش آنها  و سمت راستشان میدود»، نشان میدهد که آن‌‌ها در حال حرکت، گاهی هم به سمت راست خود نگاه میکنند و این باید موقعی باشد که به دیوار اعراف رسیدهاند و در کنار آن حرکت میکنند تا راه ورود را بیابند و به همین جهت، گاه‌‌گاه به سمت راست نگاه میکنند تا از راه ورودی نگذرند.

5. طبیعی است که نور چهره مردان و زنان مؤمن، نور ایمان و بندگی آنان است و به همین خاطر، درجه و شدت آن متفاوت است، چنانکه در «تفسیر الصافی» (ج5، ص 135) به نقل از علیبن ابراهیم قمی آمده است:

«یقسم النور بین الناس یوم القیامئ علی قدر ایمانهم. یقسم للمنافق فیکون نوره بین ابهام رجله الیسری.354

در روز قیامت، نور میان مردم به اندازه ایمان آنان تقسیم میشود. برای منافق به اندازهای اندک است که تنها جلوی انگشت پای چپ اوست.

 

برخورد مؤمنان و منافقان

در ادامه سوره حدید نکات دیگری آمدهاند که مسئله را توضیح میدهند:

«یوم یقول المنافقون و المنافقات للذین آمنوا انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نوراً فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمئ و ظاهره من قبله العذاب» (حدید/13):

آن روز، مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آوردهاند، میگویند: «به ما مهلت دهید تا از نورتان [اندکی] برگیریم.» گفته میشود: «باز پس برگردید و نوری درخواست کنید.» آنگاه میان آنها دیواری زده میشود که دروازهای نیز دارد: باطنش رحمت است و ظاهرش روی به عذاب دارد.

از این آیه نکات زیر به دست میآیند:

1. معلوم میشود که منافقان نیز به دنبال مؤمنان حرکت میکنند تا مانند آنها به منطقه نجات برسند، اما چون نوری ندارند که بتوانند از منطقه تاریک به سلامت عبور کنند، از مؤمنان درخواست میکنند که به آنها نگاه کنند تا از نور آنها بهره بگیرند و کافی است که مؤمنان به سوی آنها نظر کنند. در این صورت نور چهره مؤمنان میچرخد و جلوی آنان را روشن میکند و آنها هم میتوانند در پرتو نور اهل ایمان حرکت کنند.

2. اهل ایمان که خود شتابان درحرکتاند و به فکر رساندن خویشتن به منطقه نجات هستند، به درخواست منافقان توجهی نمیکنند و به منافقان میگویند: «به عقب بازگردید و در پی مؤمنان دیگری که میرسند، راه بیفتید.» طبیعی است که آنان هر قدر هم صبر کنند، نمیتوانند چنین فرصتی را بیابند. البته برخی از مفسران، این خطاب به منافقان را دارای معنای کنایی دانستهاند؛ یعنی منظور آنها این است که: «به دنیا برگردید و از آنجا با خود، نور بیاورید». (ر.ک: تفسیرالصافی، ج5: 134).

3. بین مؤمنان و منافقان دیواری واقع میشود. روشن است که این دیوار همان بلندیهایی است که روی زمین قرار دارند و منطقهای (مثلاً قسمت قطب شمال زمین) را حصاربندی کردهاند. این منطقه محاصره شده با دیوار اعراف، منطقه نجات و پایگاه پرواز اهل ایمان به سوی بهشت رضوان است و از این رو میفرماید: در باطن و داخل این دیوار، رحمت است و بیرون از آن، از همان پای دیوار، عذاب و سختیهای صحنه قیامت است.

نکته مهم این است که برای این دیوار فقط یک در و راه ورودی در نظر گرفته شده است: «له باب». گویا اهل ایمان وقتی به این دیوار میرسند، باید گرد آن بچرخند تا راه ورودی را پیدا کنند و چون این راه را بیابند و داخل شوند، به منطقه امن و رحمت رسیدهاند و این دیوار اعراف بین آنها و منافقان حایل میشود. به همین دلیل یکباره فریاد منافقان بلند میشود:

«ینادونهم المنکن معکم قالوا بلی ولکنکم فتنتم انفسکم و تربصتم و ارتبتم و غرتکم الامانی حتی جاء امرالله و غرکم بالله الغرور» (حدید/14):

[منافقان] به آنان ندا در میدهند: «آیا ما با شما نبودیم؟» میگویند: «چرا، ولی شما خودتان را در بلا افکندید و امروز و فردا کردید و تردید آوردید و آروزها شما را مغرور کرد تا فرمان خدا آمد و [شیطان] مغرورکننده، شما را درباره خدا فریفت».

از آیه یاد شده روشن میشود که در زندگی دنیا، مؤمنان واقعی و منافقان، یعنی دورویان، با هم زندگی میکنند و منافقان به رنگ اهل ایمان جلوهگر میشوند. اما در صحنه آخرت، حساب این دو از یکدیگر جدا میشود و چه بسا، به سبب این جدا شدن افراد از یکدیگر است که قرآن کریم، قیامت را «یوم الفصل» نامیده است. (صافات/ 21؛ دخان/40؛ مرسلات/13 و 14 و 38؛ نبأ/17.

این جدایی، هم از نظر محتویاتِ پرونده اعمال و نحوه ارائه آن است، و هم از نظر آثاری که از اعمال در بدن انسانها ظاهر میشود؛ به ویژه نوری که در صورت اهل ایمان جلوهگر میشود.

منافقان که چنین جدایی را باور نمیکردهاند، فریاد برمیآورند: چه شده که امروز شما بهسوی رحمت الهی به پیش میروید و به ما اعتنایی نمیکنید؟ مگر ما در دنیا با هم زندگی نمیکردیم و شبیه یکدیگر نبودیم! اهل ایمان هم مشکلاتی را که موجب بدبختی آنان شده است، مطرح میکنند: اینکه آنان، خود را در معرض فتنه و آزمون قرار دادند و بهسوی معاصی و دلدادگی به دنیا رفتند و در نتیجه در آزمونها با شکست مواجه شدند و در حال معصیت و دلدادگی ماندند، تا آنکه شک و تردید نسبت به مبانی دین، آنها را فرا گرفت و سخت به آرزوهای دنیا مشغول شدند و چندان به این راه ادامه دادند که امر خدا، یعنی مرگ، آنها را فرا گرفت. اینان در این راستا، مغرورانه به معصیت پروردگار پرداختند، با دچار شدن به خیالات واهی، خوف از پروردگار را از خود دور ساختند و به هوای نفس خویش عمل کردند. نهایتاً هم درباره آنان گفته میشود که:

«فالیوم لایؤخذ منکم فدیئ و لا من الذین کفروا مأواکم النار هی مولاکم و بئس المصیر» (حدید/15)

پس امروز، نه از شما و نه از کسانی که کافر شدهاند، عوضی پذیرفته نمیشود. جایگاهتان آتش است. آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامی است!

بهنظر میرسد این، آخرین مرحله گفتوگو بین بهشتیان و اهل آتش است که روی زمین در صحنه قیامت صورت میگیرد. البته مؤمنان در بهشت، به صورت یکطرفه با اهل جهنم گفتوگو میکنند.

 

انتظار پرواز یا عذاب؟

مرحله عبور از دیوار اعراف آخرین اتفاقی است که در صحنه قیامت رُخ میدهد. پس از این مرحله و گذر از این دیوار، مؤمنان در سمت راست صحرای محشر، در انتظار پرواز به سر می‌‌برند و منافقان و کافران که به این منطقه راه نمییابند، به سمت چپ زمین منتقل میگردند تا از آنجا راهی جهنم شوند. از این رو این دیوار، دیوارِ جداکننده اهل حق از اهل باطل است. در قسمت داخل، پروازکنندگان به سوی بهشت رضوان الهی جای میگیرند و قسمت بیرون، صحنه محشر است با همه مشکلات آن. همچنین، روی این دیوار اصحاب اعراف هستند که افراد بینابیناند و البته حضور اولیای الهی روی این دیوار، حضوری موقتی و برای نظارت و کمک خواهد بود.

 

۲۷۴۸
کلیدواژه (keyword): قیامت، اعراف
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید