عکس رهبر جدید

تعامل انسان با رویداد

  فایلهای مرتبط
تعامل انسان با رویداد فرایندی است که در شکل مدیریت شده می‌تواند زمینه‌های شناخت بهتر عوامل شکل‌گیری و وقوع رویداد، اجزا یا متغیرهای اصلی رویداد، و اصول ناظر بر رفتار دینامیکی آن را فراهم کند. وجود مسیرهای مختلف ورود به تعامل با رویداد باعث شکل‌گیری برداشت‌هایی متفاوت و گوناگون از ماهیت و رفتار رویداد خواهد شد. از سوی دیگر، دستیابی به شناخت جامع و همه‌جانبه از ماهیت و رفتار رویداد، نیازمند جمع‌بندی و تحلیل اطلاعات به دست آمده از مسیرهای مختلف ورود به تعامل با رویداد است.
 

مراحل مختلف تعامل با رویداد

تعامل انسان با رویداد فرایندی است که از اشکال ساده آغاز میشود و میتواند با ارزیابی پیچیدهتر از رفتار رویداد ادامه یابد. در فرایند گذار از سادگی به پیچیدگی، گسترهای از برداشتها و نظرات مطرح خواهد شد. به یقین همه افرادی که وارد تعامل با رویداد میشوند، تا انتهای مسیر را طی نخواهند کرد. برخی از آنان در همان مراحل ابتدایی شناخت از رویداد باقی میمانند و آنان که تا  انتهای این مسیر را طی میکنند و به شناختی همه جانبهتر از رویداد دست مییابند، جمعیت کمتری را تشکیل میدهند.

وجود گسترهای از تعاملات مختلف افراد با یک رویداد معین باعث طرح دیدگاهها و تحلیلهای گوناگون از رفتار این رویداد میشود. تحلیلهای گوناگون باعث بهوجود آمدن درک و برداشتهایی مختلف از مفاهیم مرتبط با رویداد خواهد بود.

بر همین اساس میپذیریم که از یک مفهوم معین ممکن است فهم و تعبیرهایی گوناگون مطرح شود. واقعیتی که با اندیشه «یکساننگر» بسیار فاصله دارد. اندیشهای که انتظار دارد همگان برداشت و درکی یکسان از یک مفهوم داشته باشند. اندیشه «یکسانساز» تلاش میکند این درک و تعبیر یکسان را ایجاد کند.

بهطور کلی میتوان برای تعامل انسان با رویداد به مراحل زیر اشاره کرد.

داشتن نگاه کلی، بدون توجه و ورود به جزئیات رویداد: در این مرحله تصویری کلی که مشخصکننده قلمرو و مرزهای رویداد با دنیای پیرامون آن است، دریافت میشود. چنین تصویری نمیتواند مبنای تحلیل همه جانبه رویداد شود.

توجه به اجزای تشکیلدهنده رویداد: بهطور کلی در هر پدیده یا رویداد، پارامترها یا متغیرهایی وجود دارد که تعیینکننده رفتار آناند و برای توصیف پدیده یا رویداد باید از همین متغیرها استفاده کرد.

این متغیرها را میتوان عناصر یا اجزای اصلی رفتار رویداد تلقی کرد. برای مثال در بررسی و پیشبینیهای هواشناسی، به پارامترهایی مانند فشار، دما، چگالی، رطوبت و ... توجه میشود. از این منظر رویدادهای مربوط به تغییرات هوا و جو، براساس همین پارامترها یا عناصر قابلتحلیل است.

شناخت رابطه بین اجزا یا متغیرهای اصلی رفتار رویداد: رابطه اجزاء یا متغیرهایی که اساس توصیف حالت و رفتار دینامیکی رویداد یا پدیده هستند، میتواند امکان تحلیل رفتار کنونی و همچنین پیشبینی رفتار بعدی رویداد را فراهم سازد.

رابطه بین این متغیرها میتواند در قالب اثر متقابل یا برهم کنش آنها باشد که نشان میدهد تغییر در هر یک از این متغیرها، چگونه بر دیگر پارامترها تأثیر میگذارد و این تأثیر در نهایت چه نقشی در رفتار کلی رویداد خواهد داشت. رابطه این متغیرها در قالب روابط ریاضی یا نمودار تغییرات، حاصل میشود. همین روابط ریاضی که بستگی متغیرها را نشان میدهد، امکان پیشبینی رفتار بعدی رویداد را فراهم میکند.

توجه به زیرسازههای اجزای پدیده یا رویداد: نگاه دقیق و عمیقتر به رویداد یا پدیده، زمینهساز دستیابی به زیرسازههای تشکیلدهنده اجزا یا عناصر اصلی رویداد میشود. به این معنی که رفتار متغیرهای اصلی رویداد، وابسته به زیرسازههایی هستند که شناخت آنها به دقت بیشتری نیاز دارد. برای مثال، توجه به زیرسازههای اتمها در رویدادهای جهان ریزمقیاس.

شناخت رابطه بین زیرسازههای اجزا یا متغیرهای اصلی رویداد: با پذیرش این اصل که متغیرهای اصلی و تعیینکنندههای رفتار رویداد یا پدیده، خود از زیرسازههایی تشکیل میشوند، باید تلاش کرد رابطهی این زیرسازهها را به دست آورد. چنین رابطهای در قالب تأثیر متقابل این زیرسازهها و نقش آنها در رفتار کلی و عمومی رویداد ظاهر میشود.

 

مسیرهای مختلف ورود به تعامل با رویداد

وجود مسیرهای مختلف برای ورود به تعامل با یک رویداد، یکی از عوامل بسیار مهم در بهوجود آمدن تعبیرهای گوناگون در توصیف ماهیت و رفتار این رویداد است. تعامل از یک مسیر مشخص و کلیشه شده باعث میشود زمینههای شکلگیری اندیشههای متفاوت در مورد رویداد کمرنگ شود.

تعامل همه جانبه میتواند ابعاد مختلف رویداد را روشنتر کند. اگر برای رفتار رویداد یا پدیده، بخشهای مختلفی در نظر بگیریم، در آن صورت، نگاه از یک زاویه محدود باعث میشود تنها بخش محدودی از ویژگیهای رفتاری پدیده یا رویداد در میدان دید و شناخت ما قرار گیرد.

در واقع سایر بخشها از نگاه و دید ما پنهان میماند و زمینهساز شناختی ناقص از پدیده یا رویداد خواهد شد. تعامل همه جانبه نیازمند طراحی فرایندهایی است که در آن با نگاهی خلاق بتوان از مسیرهای تجربه نشده به بخشهای دیده نشده و دست نخورده دست یافت، که این خود نیازمند نگرشی دینامیکی به مفهوم تعامل است. ذهن ایستا همه چیز را از قبل در قالبهای کلیشهای پذیرفته است. در نتیجه در فکر یافتن مسیرهای جدید و تجربه نشده نیست.

هزاران بار یک مسیر را تکرار میکند بدون آنکه در این تکرار به دستاورد جدیدی در این تعامل دست یابد. به بیان دیگر: جغرافیای رویداد را نمیتوان در یک مسیر تکراری بهطور همه جانبه شناخت. ذهن خلاق تلاش میکند با تجربه و اندیشه خود، مسیر ورود به تعامل را طراحی کند. او منتظر نمیماند تا دیگران مسیر را به او توصیه کنند. به همین دلیل است که این ذهن خلاق در تعامل با رویداد به جنبهها و ویژگیهایی دست مییابد که از دید دیگران کم و بیش پنهان ماندهاند!

نمیتوان برای طراحی مسیرهای مختلف ورود به تعامل با رویداد، قالب یا فرمول خاصی طرح کرد و انتظار نداشته باشیم با عبور از یک مسیر، تمامی ویژگیهای رفتاری رویداد را بشناسیم. شناخت گسترده از ویژگیهای رفتاری رویداد و تشخیص متغیرهای اصلی تعیینکننده این رفتار، مستلزم بهکارگیری مجموعه دستاوردهای حاصل از ورود از مسیرهای مختلف به تعامل با یک رویداد معین است.

 

تحلیل رویداد با توجه به برهم کنش آن با متغیرهای بیرونی

در شرایط ایستا با پارامترهای مشخص و تکراری نمیتوان وجوه مختلف رویداد را شناخت. تحلیل رفتار دینامیکی رویداد نیازمند توجه به واکنش و پاسخ پدیده یا رویداد به متغیرهای جدید بیرونی است. چنین شرایطی امکان دستیابی به وجوه بیشتری از ویژگیهای رفتاری رویداد را فراهم میکند. در شرایط ایستا، واکنش و پاسخ رویداد به شرایط بیرونی، کم و بیش معلوم است. شناخت حاصل از چنین شرایطی، بسیار محدود است.

با نگاهی خلاق به مفهوم رفتار دینامیکی پدیده یا رویداد، میتوان با دستکاری در متغیرهای بیرونی و فراهم آوردن شرایط جدید و تجربه نشده، واکنش و پاسخ رویداد را به این شرایط، مورد تحلیل قرار داد.

تحلیل رفتار دینامیکی رویداد در مقابل شرایط جدید ایجاد شده، اطلاعات جدیدی از رفتار رویداد به دست خواهد داد. همانگونه که پاسخ و واکنشهای انسان به شرایط جدید و نامتعارف، شناخت بیشتری از وجوه دیده نشده رفتار او را بهوجود میآورد.

ذهن خلاق تلاش میکند نموداری از رفتارهای گوناگون رویداد را در مقابل متغیرهای بیرونی در یک دوره معین ترسیم کند. توجه به این نمودار و ویژگیهای آن، برای ما امکان پیشبینی رفتار آینده رویداد را فراهم میسازد. توجه میشود که در این پیشبینیها که براساس رفتار پیشین طرح میشود، همواره احتمال وجود متغیرهای پنهان و دیده نشده وجود دارد. به این معنی که ضمن داشتن پشتوانههای لازم از رفتارهای پیشین، باید آمادگی لازم برای مواجه شدن با شرایط پیشبینی نشده را داشت.

از این منظر «شناخت» از رویداد، مفهومی دینامیکی تلقی میشود که با تعبیرهای ایستا و مطلق قابل توصیف نیست. به بیان دیگر تعامل انسان با رویداد، منشأ به وجود آمدن سازهای به نام شناخت خواهد شد. این سازه در فرایند تعامل همچون موجودی زنده، مداوم خود را بازسازی و باز تعریف میکند و فرایند تکوین را طی خواهد کرد.

هر قدر تعامل انسان با رویداد دقیقتر و پیچیدهتر باشد، رابطه زیرسازههای شناخت، پیچیدهتر خواهد شد. در این تعبیر، مفهوم «شناخت» در قلمرو مفاهیم نسبی قابل توصیف است. یعنی شناخت حاصل از تعامل امروز با رویداد، پاسخگوی شرایط اکنون است. هر گونه تغییر در متغیرها و پارامترهای دنیای بیرون، ضرورت دستیابی به شناختی پیچیدهتر از رویداد را مطرح میسازد.

نباید فراموش کرد که اضافه شدن یک متغیر به شرایط بیرونی یا جابهجایی متغیرها، میتواند پایداری پدیده یا رویداد را دچار اختلال کند و ضرورت طراحی فرایند دستیابی به پایداری جدید را در اولویت قرار دهد.

 

درک مفاهیم در جغرافیای رویداد

بسیاری از مفاهیم در جغرافیای پدیدهها و رویدادها متولد و به مرور زمان و طی فرایندی پیچیده، به مفاهیم امروزی تبدیل میشوند. خطاست اگر تلاش کنیم یک مفهوم را جدا از جغرافیای شکلگیری آن و تنها در قالب کنونیاش درک کنیم. به یقین چنین درکی، ناقص و ایستا خواهد بود.

برای درک یک مفهوم لازم است به جغرافیای رویدادی سفر کنیم که مفهوم در آنجا چشم به جهان گشوده است.

سفر به جغرافیای رویداد، امکان دستیابی به فرایند شکلگیری و تولد مفهوم را فراهم میسازد. در این سفر به مفهوم فرصت میدهیم به جغرافیای رویداد بیاید، به روزهای آغاز بهوجود آمدنش!

در واقع طی فرایند تعامل با رویداد است که انسان میتواند مفاهیم مرتبط با رویداد را ببیند و تلاش کند آنها را درک کند.

دیدن مفهوم در جغرافیای رویداد، به انسان فرصت میدهد شرایط اولیه شکلگیری مفهوم را درک کند. درک شکل اولیه مفهوم و فرایند تکوین تا رسیدن به شکل امروزی آن، باعث روشن شدن وجوه بیشتری از مفهوم میشود. از این منظر، میتوان جغرافیای تعامل انسان با رویداد را یکی از مناسبترین محیطهای یادگیری تلقی کرد. فضایی که امکان تجربه شخصی را برای فرد فراهم میسازد.

در این شرایط است که انسان تلاش میکند طرحی مناسب برای چگونگی ورود به تعامل با رویداد طراحی کند. عناصر این طرح از جنس اندیشه، باورها و تجربههای شخص هستند. یعنی چنین تعاملی براساس ویژگیهای فردی تعریف میشود. به بیان دیگر به تعداد انسانهایی که وارد تعامل با رویداد میشوند، میتوان طرحهایی متفاوت داشت.

در کل میتوان گفت: یکی از ویژگیهای یک تعامل موفق، حضور فعال در جغرافیای رویداد با تأکید بر عناصر اولیه شکلگیری و تولد مفاهیم مرتبط با رویداد است.

 

موانع موجود در مسیر درک جامع و دینامیکی از پدیده یا رویداد

ترویج اندیشه ورود کلیشهای و تکراری از یک مسیر معین برای تعامل با رویداد.

مسدود کردن تمامی مسیرهای متفاوت ورود به تعامل با رویداد و پدیدهها که به تولید کثرت و تفاوت در درک مفاهیم میانجامد.

طراحی سامانههای «یکسانساز» برای بهکارگیری در محیطهای مختلف تعامل انسان با رویداد.

هرگاه ورودی این سامانهها، «گوناگونی و تنوع» باشد، خروجی آنها به یقین«یکسانشدگان» در قلمرو اندیشه و درک از مفاهیم خواهد بود.

جایگزین کردن «القای تفکر» که در فضای قیدها شکل میگیرد، به جای «تعامل خلاق» که در محیط رهایی از قیدها و داشتن فرصت تجربه شخصی ایجاد میشود.

 

۱۰۹۵
کلیدواژه (keyword): تعامل انسان با رویداد، تعامل با رویداد،
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید