عکس رهبر جدید

نقد و بررسی نوواژه های زیست شناسی پیشنهادی فرهنگستان

  فایلهای مرتبط
زبان فارسی بخشی از هویت ملی و میهنی و یکی از افتخارات ماست که نابودی، یا حتی تضعیف آن به فرهنگ و ملیت ما آسیب بزرگی می‌رساند. بنابراین، لازم است پاسدار این میراث افتخارآفرین باشیم و در حفظ و تقویت آن بکوشیم. زبان پدیده‌ای پویا و همیشه در تغییر و متعلق به همه مردمانی است که به آن سخن می‌گویند. مناسبات زبانی همواره یکسان نمی‌مانند و همراه با تغییرات اجتماعی، پیشرفت‌های فناوری و غیره، تغییر می‌کنند. این تغییرات معمولاً آسیبی به ساختار اصلی زبان نمی‌رسانند و حتی گاه آن را ملموس‌تر و زیباتر می‌کنند. فلسفه واژه‌سازی و واژه‌گزینی، احیا، اصلاح و نوسازی واژگان علمی آسان‌تر شدن فهم علم است. هدف از نوشتن این مقاله نقد و بررسی نوواژه‌های پیشنهادی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و ورود آن‌ها به کتاب‌های درسی زیست‌شناسی مدارس و نیز بررسی بعضی از واژه‌های نامناسب و ارائه برابرهایی پیشنهادی برای برخی واژه‌هاست.

مقدمه

زبان علم گونهای زبان است که نقش اصلی آن برقراری ارتباط میان اهل علم و بیان مطالب علمی در گفتار و نوشتار است (1). بهترین راه ارتباط علمی واژههای تخصصی آن است که معمولاً در زبانهای مختلف یگانهاند؛ کلیدواژههایی که ارتباط علمی را بین همه افراد، در هر کجای جهان و با هر زبانی که باشند، آسانتر کردهاند. زیستشناسی در میان علوم پایه، بهعلت تنوع و گستردگی گرایشهای آن در سطوح مختلف اجتماعی کاربردهای بسیاری دارد. پیشرفت و تغییرات این علم بسیار سریع است که نتیجه آن افزایش تعداد واژههای جدیدی است که عمدتاً به زبانهای لاتینی، یونانی یا انگلیسی هستند. تغییر این واژهها بهشکل درست، ضرورتی است که به آن اعتقاد داریم (2). با پژوهشی در تاریخ زبانهای مختلف، مشاهده میکنیم که «وامگیری واژهها» بهعنوان پدیدهای اجتنابناپذیر در همه زبانها روی میدهد. گسترش روابط سیاسی، فرهنگی، علمی، اقتصادی و اجتماعی، آغازی برای ورود واژههای بیگانه به زبانهای دیگر است (3).

 

چرا وامگیری واژهها؟

اگرچه پدیده وامگیری واژهها از زمانهای قدیم معمول و متداول بوده، اما همواره طرفداران و منتقدانی داشته است. ورود واژهها از یک زبان به زبانی دیگر، امر جدیدی نیست. دادوستدهای زبانی همیشه وجود داشته است و از این پس نیز وجود خواهد داشت. در واقع، بدهبستان کالایی و فرهنگی، چنین مبادلاتی به همراه یا در پی دارد (4). واژهها بهطور مدام ساخته و متحول میشوند، آنگاه سفر خود را از زبانی به زبان دیگر آغاز میکنند و به غنای واژگانی زبانها میافزایند (7). عدهای با حضور و استفاده از واژههای خارجی در زبان خود موافق نیستند؛ اما به نظر زبانشناسان، تا جایی که به دستور زبان آسیبی وارد نیاید، استفاده از واژههای بیگانه مانعی ندارد. به گفته آنتون میلت (1982) حوزه وامگیری فقط محدود به کلمات است و به دستور زبان آسیبی نمیزند (8). احمد سمیعی (1375) نوشته است: درست است که عناصر قاموسی بیگانه، بهخصوص اگر با الگوی ساختاری واژگان زبان فارسی مغایرت نداشته باشند، به زبان ما لطمهای نمیزنند؛ ولی اگر این عناصر فراوان باشند و ما حتی مجال پیدا نکنیم که آنها را به هیئت مأنوس درآوریم، به همراه خود الگوها و عناصر دستوری بیگانه را وارد زبان ما میکنند (4).

علل متفاوتی برای وامگیری واژهها وجود دارد. برای نمونه، گاه برای نامیدن گیاه یا میوهای جدید و غیربومی در یک زبان واژهای وجود ندارد؛ مثلاً میوه کیوی در زبانهای فرانسه، آلمانی، اسپانیایی و ایتالیایی نیز به همین نام خوانده میشود (3). تمایل و تظاهر به برتری و خودنمایی یکی دیگر از دلایل استفاده از واژههای بیگانه است که در جامعه امروز، بیش از پیش شاهد این رفتار هستیم. یکی از دلایلی که واژههای بیگانه در زبانی نهادینه میشوند، این است که مدت زیادی از ورود و استفاده آنها در زبان مقصد میگذرد. بدیهی است که سرعت ورود مفاهیم جدید در هر زبانی باید با سرعت واژهسازی و برابریابی هماهنگ باشد (5). پس اگر بین ورود واژه بیگانه و واژهگزینی وقفه افتد، واژه جدید یا معادل ساخته و پرداخته فرهنگستان نمیتواند به راحتی جای واژه وارداتی را بگیرد (3). با توجه به دلایلی که برای وامگیری از واژههای بیگانه از دید موافقان و مخالفان  بیان کردیم، اکنون به دلایلی که موافقان واژهگزینی اصطلاحات علمی بیان میکنند و به تحلیل آنها میپردازیم:

1. «انتقال آسان و سریع مطالب تخصصی زیستشناسی و گرایشهای وابسته به آن به افرادی که در این حوزه تخصصی ندارند و حتی دارای تحصیلات ابتداییاند». اینکه آگاهی و آشنایی با مطالب تخصصی رشته زیستشناسی و پزشکی چه تأثیر مثبتی میتواند بر بهبود زندگی افرادی که با آن تخصص سروکار ندارند، داشته باشد، جای بحث و تأمل دارد؛ ولی جدا از این ادعا، اصطلاحات علمی فارسیشده جدید معمولاً نمیتوانند آگاهی بیشتری به افراد غیرمتخصص در این زمینه بدهند. مثلاً اطلاع بیمار از اینکه اختلالی در غده «وزیکول سمینال» او ایجاد شده، به همان اندازه که به او بگوییم در غده «گشنابدان» (واژه فارسی شده سمینال وزیکول) او مشکلی بهوجود آمده، برای او ناآشنا و مبهم است.

2. «عادت و مقاومت در برابر تغییر واژهها توسط معلمان». این موضوع نیز یکی از دلایلی است که موافقان واژهگزینی بیان میکنند. گرچه بسیاری از دبیران زیستشناسی این ادعا را قبول ندارند؛ ولی این موضوع را نباید نادیده گرفت که بسیاری از واژهها بیش از 70 سال است که وارد کتب درسی مدارس و دانشگاههای ما شدهاند و بخشی از فرهنگ محاورهای مردم عادی هستند. امروزه، کمتر کسی است که با مفاهیمی مانند تخمک، اسپرم و تیروئید ناآشنا باشد. بنابراین، تغییر یکباره و گسترده واژهها، باعث نامفهومشدن بسیاری از مطالب تخصصی در بین مردم عادی میشود و زمان زیادی باید صرف شود تا از این واژهها بهصورت روزمره استفاده شود.

3. «اگر میخواهیم زبان ما زنده، پویا و غنی بماند، باید برای واژههای بیگانه آن برابرسازی کنیم». برابرسازی فارسی واژههای بیگانه کاری درست، بهجا و حتی الزامی است که باید بهطور مستمر انجام شود؛ ولی واژههای تخصصی عموماً سهم زیادی از زبان روزمره مردم ندارند و اگر زبان در معرض تهدید آسیبی باشند، این تهدید به احتمال قریب به یقین از سوی واژهای مانند «کامبیوم» نخواهد بود. زبان مردم کوچه و خیابان که طبعاً باید مورد هدف فرهنگستان زبان و ادب فارسی باشد، مسلماً بیش از آنکه از واژگان کتاب زیستشناسی دبیرستان تأثیر بپذیرد، از زبانی تأثیر میگیرد که هر روز در کوچه و خیابان میخوانند و میشنوند. زبانی که رسانههای رسمی مانند صدا و سیما به آن تکلم میکنند و بخش عمدهای از ذهنیت زبانی مردم را میسازد.

تغییر واژههایی که در کتابهای زیستشناسی ایجاد شدهاست، دارای ایرادهایی است که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:

 

شرح کلی معایب واژههای زیستشناسی مصوب فرهنگستان

1. بهتر میبود تغییر واژهها از پایههای ابتدایی آغاز میشد تا گنجینه واژگان فارسی دانشآموزان بهتدریج غنیتر شود.

2. این تغییرات باید بهتدریج و با احتیاط بیشتر صورت گیرند. هرچه تعداد واژههای نو در متن بیشتر باشد، به همان اندازه متن دشوارتر، سنگینتر و خستهکنندهتر میشود. در این صورت، انتقال پیام به روشنی و بهآسانی انجام نمیشود و صفحات کتاب به جملههای پر از معما تبدیل میشود.

3. بسیاری از واژههای مصوب و پیشنهادی فرهنگستان، به زبان فارسی امروز و ادبیات رایج و استفادهشده در کتابهای درسی دانشآموزان نیست و نامأنوس و غیرکاربردی هستند؛ چون بسیاری از این کلمات در زبان فارسی، میان مردم و در کتابهای درسی ما دیده نمیشوند و ظاهر کلمه چنان نامأنوس است که گویا کلمهای لاتینی را جایگزین کلمه لاتینی دیگری کردهایم. مثلاً «راکیزه» به جای میتوکندری گذاشته شده، از دو بخش «راک» و «ایزه» تشکیل شدهاست. «راک» به معنی نخ و رشته و «ایزه» به معنی شباهت است که در زبان فارسی بهندرت این کلمات استفاده میشود.

4. گاهی این واژهها به زبان قوم خاصی در ایران آشناست و برای همه قابل فهم نیست؛ مانند «زامه» بهجای اسپرم که واژه «زامه» برگرفته از کلمه کُردی «زاماد» است.

5. اگر اشتقاق واژهای تغییر مییابد، اصل واژه هم باید با آن هماهنگ باشد و تغییر کند؛ مانند جایگزینی واژه «گردیزه» بهجای نفرون است که کلمه «گرده» به معنی کلیه و قلوه در زبان فارسی رایج آشنا نیست. البته، برای برخی اقوام قابل فهم است. بنابراین، اگر نفرون به «گردیزه» تغییر میکند. پس باید کلیه هم در کتابهای فارسی به «گرده» تغییر کند تا این واژه خیلی سریع مفهوم خود را برساند.

6. بسیاری از واژههای علمی در زبان اصلی بهصورت خلاصه آورده شده تا انتقال پیام سریع و راحت انجام شود؛ مانند DNA. در صورتی که دانشآموز مفهوم اصلی آن را بپرسد، گفته میشود که خلاصه عبارت «دئوکسی ریبونوکلئیک اسید» است که دارای دستورالعملهای ژنتیک است؛ اما «دنا» خلاصه شده DNA است و برای پاسخ به اینکه دنا چیست باید به کلمه اصلی و عبارت آن اشاره کنیم. این کار علاوه بر اینکه وقتگیر است، باعث بیاعتبار شدن کلمه دنا می‌‌شود.

7. واژههای تغییر کرده باید تلفظ سریع، راحت و زیبا داشته باشند؛ در حالی که کلماتی مانند «کافندهتن» بهجای لیزوزوم و «برچاکنای» بهجای اپیگلوت نامفهوم، نازیبا و دارای تلفظی سختاند.

8. واژههای بیهویتی مانند «لوزالمعده» که بهجای پانکراس در منابع فارسی زیستشناسی دیده میشوند. این واژه عربی حتی در کتابهای زیستشناسی به زبان عربی هم دیده نمیشود. بهجای پانکراس در منابع عربی از واژهایی مانند بنکریاس استفاده می‌‌شود.

9. واژه باید شفاف باشد بهگونهای که هنگام خواندن در متن خود را نشان ندهد و یا معانی دیگری را در ذهن تداعی نکند؛ در غیر اینصورت واژه خود مشکلساز میشود و مفهومی را که پشت آن قرار دارد، نشان نمیدهد. همچنین چندقسمتیشدن واژهها، خواندن کلمات را مشکل میکند. مانند «گشنابدان» بهجای وزیکول سمینال.

10. ارتباط ما با منابع جدید علمی دشوار میشود. واژههای اصلی کلیدواژههایی هستند که برای بسیاری از ما آشنایند و اگر بخواهیم مطلب جدیدی در رابطه با آن در سایتهای مختلف جستوجو کنیم، بهراحتی میتوانیم آنها را بهدست آوریم، هرچند تلفظ آن را اشتباه انجام دهیم و در زبان انگلیسی، یا سایر زبانها ضعیف باشیم. البته موارد مشابه زیادی از این حالت در زبان فارسی دیده میشود که با تغییر آوایی و ساختاری در زبان محاورهای وارد شدهاند. بنابراین، همین راه ارتباطی را نیز اگر قطع کنیم هنگام خواندن یک متن علمی علاوه بر اینکه باید معانی لغات و حروف را بدانیم، به فرهنگ لغات اختصاصی نیز نیاز داریم.

11. بعضی واژهها مفهوم پدیده را انتقال نمیدهد؛ مثلاً نامهای مراحل تقسیم میتوز بیان کننده هر مرحله از آن و پدیدههای مربوط به آن است؛ در حالی که قرار دادن کلماتی مانند «پسچهر»، «واپسینچهر» از مفهوم این مراحل فاصله زیادی دارد.

12. بعضی واژهها به معانی مختلفی ترجمه شدهاند؛ مثلاً«دیسه» بهجای پلاست از کلمه دیسیدن در فارسی میانه به معنی شکل دادن و ساختن است در حالی که در واژه «سپردیس» بهجای تیروئید، «دیس» به معنی شباهت است گرچه دو کلمه «دیسه و دیس»متفاوتاند؛ ولی تمایز بین معانی آنها کمی سخت است، بهخصوص که در فارسی بهندرت استفاده میشوند.

13. بعضی واژهها برای معانی و در مباحث متفاوت استفاده شده است؛ مثلاً، «نهنج» در ساختار گل و «زیرنهنج» بهجای هیپوتالاموس. برای تفهیم بخش مغز که خود دارای پیچیدگیهای زیادی است. وجود این واژه انتقال مطلب را دشوار و وقتگیر میکند. با توجه به اینکه دانشآموزان در دوره متوسطه اول ابتدا با مفهوم نهنج آشنا شدهاند، تفهیم این واژه برای بخشهای دیگر دو گانگی ایجاد میکند. علاوه بر این، واژههایی که در بخشهای مختلف استفاده میشوند، باید از لحاظ ساختار و عملکرد شبیه هم عمل کنند؛ مثلاً، پرده صماخ در گوش انسان  و در پای جیرجیرک دارای یک ساختار و عملکرد است؛ یعنی بر اثر صدا به لرزش درمیآیند و در نهایت گیرندههای مکانیکی و شنوایی را تحریک میکنند و صدا شنیده میشود.

14. چون کشور ما دارای اقوام و گویشهای مختلفی است، حتماً باید قبل از واژهگزینی به مفهوم و معنی واژه در همه گویشها توجه کنیم، چون گاهی معانی نازیبایی را بهدنبال دارد؛ مانند واژه «زهراه».

15. گرچه زبان علمی نباید از زبان محاورهای جدا باشد، چون به آن آسیب میرساند؛ ولی با توجه به اینکه در زبان محاورهای نیز واژههای عربی و روسی به تعداد زیادی استفاده شدهاند، معادل سازی همه واژههای علمی صحیح نیست؛ بهخصوص واژههایی که در زبان محاورهای کاربرد کمی دارند؛ مانند «تارکتن» بهجای اکروزوم. بهتر میشد اگر واژههای لاتینی که بهصورت مشترک در همه کتب علمی استفاده میشوند، به همان شکل استفاده شوند؛ مانند «کامبیوم» که در منابع انگلیسی، فرانسه و آلمانی به همین شکل استفاده میشود.

16. بعضی واژهها معانی خاصی در زبان محاورهای دارند و این معانی کاملاً جا افتادهاند. بنابراین، کاربرد آن واژه در بخش دیگر نامفهوم است؛ مانند واژه «خاگ» به معنی تخم، یا تخم مرغ است، بهجای واژه اپیدیدیم. اپیدیدیم در مبحث دستگاه تولیدمثلی مرد به معنی لولههای روی بیضه و محل بلوغ و ذخیره اسپرم است؛ اما واژه «خاگ» مفهوم این اندام را از لحاظ ساختار و عملکرد نمیرساند. همچنین واژههای «چسبآکنه» (کلانشیم) و «نرمآکنه» (پارانشیم) که آکنه در ظاهر مفهوم جوش صورت را تداعی میکند و برای این مبحث مناسب نیست.

17. واژه «کامه» به معنی ازدواج و لذت جنسی بهجای کلمه گامت آورده شده است. مفهوم گامت در زیستشناسی معرف یک سلول است که دارای نصف تعداد کروموزومها نسبت به دیگر سلولهای بدن است. این واژه کاملاً جا افتاده و عادی جای خود را بهکلمهای داده است که در صورت پرسش معنی آن توسط دانشآموزانی که در سن بلوغ هستند، مناسب نیست.

18. موقعیت سانتریول در کنار هسته است و فقط در زمان تقسیم بهدو سمت سلول حرکت میکند. واژه «میانک» بهجای سانتریول موقعیت، ساختار و عملکرد سانتریول را تداعی نمیکند.

19. واژه کاریوتیپ که به معنی مجموعه‌‌ای از کروموزومهاست و بر اساس شکل، اندازه و موقعیت سانترومر مرتب و شمارهگذاری شدهاند، از واژه کروموزوم گرفته شده است نه از فامتن.

20. «بنلاد» (کامبیوم)، «سرلاد» (مریستم)، «دولاد» (دیپلوئید) و «چندلاد» (پلی پلوئید). «لاد» در این واژهها به معانی مختلف دیوار و لایه و در مباحث متفاوت استفاده شده است.

21. واژههایی که از لحاظ املایی مشابه؛ ولی دارای تلفظ متفاوت هستند؛ مانند «گرده» (پلاکت) و «گرده» (دانه گرده) و  برای دو بخش جانوری و گیاهی استفاده میشوند .

22. ناهماهنگی در استفاده از واژهها نیز دیده میشود. مثلاً، واژه «رناتن» بهجای ریبوزم قرار گرفته است؛ ولی RNA را «رنای ریبوزومی» نامیدهاند.

23. بعضی واژههای لاتینی قبلاً به فارسی تبدیل شدهاند. بنابراین، واژهسازی جدید برای آنها، حتی اگر بهدرستی انجام شده باشد، نادرست است. مثلاً، غده اپیفیز که براساس معنی واژه انگلیسی آن، یعنی غده پینهآل به غده صنوبری ترجمه شده است؛ ولی در واژهگزینی جدید به غده رومغزی تغییر یافته است (6).

 

نتیجهگیری

 واقعیت این است که زبان مردم را خود مردم یک کشور میسازند. واژههای مصوب فرهنگستان فارغ از کیفیت احتمالیشان، تا زمانی که از آزمون زبان مردمی با موفقیت عبور نکنند، جایی در زبان مردم عادی نخواهند داشت. آنچه باعث تحریف و سستشدن زبان فارسی میشود، واژههای علمی و تخصصی نیست؛ بلکه بیاعتمادی و از بین رفتن تعصب ملی به فرهنگ و هویت ایرانی است که باعث شده است واژههای مصطلح و رایج فارسی به واژههای بیگانه تبدیل شوند و افراد نهتنها هنگام  استفاده از واژههای نامفهوم بیگانه (مانند سرچکردن، دانلود، آپلود) ناراحت نمیشوند؛ بلکه در بسیاری از موارد این روش نادرست را از افتخارات علمی و موقعیت بالای اجتماعی خود میدانند. البته پذیرش تعدادی از واژههای مناسب علمی توسط مخاطبین آن (مانند رگنگاری بهجای آنژیوگرافی، زمین ساقه بهجای ریزوم و گیاخاک بهجای هوموس) که موجب انتقال سریع و آسان مفاهیم علمی هم شده است؛ نشان از علاقهمندی به فرهنگ ایرانی و بومیسازی مفاهیم علمی دارد. بنابراین، واژگان اگر درست انتخاب شوند خودشان جا میافتند.

واژههای زیستشناسی وحی منزل نیستند. این واژههای مصوب در صورتی که نتوانند هدف اصلی خود که انتقال درست مفاهیم علمی به زبان فارسی به دانشآموزان و دانشآموختگان را برسانند، میتوانند تغییر کنند. بنابراین، پس از یک دوره پنجساله که بهصورت آزمایشی در کتابهای درسی آورده شد، میتوان پس از بازنگری واژهها، تغییرات انجام شده را در کتابها اعمال کرد. ما دبیران زیستشناسی هم به ضرورت فعالیت اساتید و اعضای محترم فرهنگستان واقفیم و به آن ارج مینهیم و قبول داریم که اگر زبان فارسی زبان علم نباشد، به این معنی است که زبان ما ایرانیها قابلیت بیان مفاهیم را ندارد.

در جامعه ما کتابهای درسی از تنوع برخوردار نیست. در سراسر کشور، برای هر پایه تحصیلی فقط یک نوع کتاب درسی وجود دارد که صرف نظر از تفاوتهایی که در زبان، فرهنگ، مذهب و شیوه زندگی وجود دارد، بهطور یکسان تدریس میشود. بنابراین، تألیف کتابهای درسی جامع برای این تنوع گسترده، نیاز به دقت بیشتر و انتخاب واژههای علمی مناسبتر دارد.

 

پیشنهادها

1. واژهگزینی اصطلاحات علمی با صرف وقت و حوصله بیشتری انجام شود. علاوه بر اساتید مجرب گرایشهای مختلف زیستشناسی که در فرهنگستان حضور دارند، نظرات و پیشنهادهای سازنده معلمان، اساتید دانشگاهها، مؤسسات تحقیقاتی و دانشجویان این حوزه را مورد استفاده قرار دهند. این واژهها برای همیشه در کتابهای درسی و دانشگاهی مورد استفاده قرار میگیرند و حتی در فرهنگ و مکالمات روزمره مردم وارد میشوند. بنابراین، باید در ساخت آن توجه و حساسیت بیشتری بهخرج داد.

2. با توجه به اینکه در دوره گذار از واژههای بیگانه به واژههای مصوب فرهنگستان هستیم، استفاده از واژهها (بیگانه یا مصوب) در مدارس بهصورت اختیاری باشد و چنانچه دانشآموزان در امتحانات تشریحی،  هریک از دو شکل واژه (بیگانه یا مصوب) را به کار ببرند، غلط محسوب نشود. این برنامه فرصتی است تا علاوه بر آشنایی بیشتر دانشآموزان و معلمان با واژههای مصوب، آنها را مورد نقد و بررسی بیشتری قرار دهند و مناسبترین واژه برای هر اصطلاح علمی را وارد کتابهای درسی کنند.

3. نامه ریاست محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی به وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری به شماره 3855/1101 مورخ 17/11/96 مبنی بر قرار دادن واژههای بیگانه در پرانتز در کنار واژههای مصوب فرهنگستان در کنکور سراسری، ملاک برگزاری همه آزمونهای داخلی و سراسری شمرده شود.

 

 

منابع

1. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، اصول و ضوابط واژهگزینی همراه با شرح و توضیحات، خرداد1388.

2.  مجله رشد آموزش زیستشناسی .. دوره سیام . شماره 103.

3. نواب زاده شفیعی، سپیده .(1393). بررسی تغییرات معنایی و کاربردی وام واژههای زبان فرانسه در فارسی. علم زبان،سال2. شماره3.

4. سمیعی، احمد.(1375). یادداشت سردبیر. نامه فرهنگستان. شماره 5. 1-3.

5. مشیری، مهشید .(1371). فرهنگ واژههای اروپایی در فارسی .تهران .البرز.

6. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، واژههای زیستشناسی کتابهای درسی مدارس(1)، پیشنهاد و تایید فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی،  آبان 1382.

 

7-Khelladi, Sid Ahmed. (2012). "Processus d‟intégration de l‟emprunt lexical dans la presse algérienne d‟expression française". Synergies Chili. n. 8. 71-81.

8- Meillet, Antoine. (1982). Linguistique historique et linguistique générale. Genève-Paris:

Slatkine- Champion.

 

۴۵۵۱
کلیدواژه (keyword): واژه های نونگاشت زیست شناختی، کتاب های درسی زیست شناسی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی
فاطمه
۱۳۹۸/۱۰/۱۶
5
0
1

عالی بود


نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید