عکس رهبر جدید

کالبد شکافی آزار: گزارش اولین نشست در دانشگاه تهران

کالبد شکافی آزار: گزارش اولین نشست در دانشگاه تهران
در سال گذشته و جاری پس از انفجار رسانه‌ای اخبار مرتبط با آزار جنسی گروهی از نوجوانان یکی از مدرسه‌های تهران، شاهد بودیم که بیش از خودِ مسئله آزار جنسی، چگونگی واکنش به مسئله حاشیه‌ساز شد. متأسفانه، با برجسته شدن حواشی رسانه‌ای، این مسئله از ماهیت تربیتی روان‌شناختی خود بیرون رفت، اما این رخداد تلنگری شد تا خلأهای حقوقی، اجتماعی و آموزشی مشخص شوند و موضوع پایان دادن به مسئله آزار جنسی به دغدغه‌ای عمومی تبدیل شود. گروه مبانی فلسفی تعلیم و تربیت دانشگاه تهران نیز مجموعه نشست‌هایی را با هدف «کالبدشکافی موضوع آزار» طراحی کرده است تا بدانیم واکنش درست در برخورد با مسئله آزار جنسی چیست؟ هرکدام از ما، به لحاظ قانونی،‌ آموزشی، پیشگیری و همچنین در زمینه رسیدگی به دانش‌آموز و والدین آسیب‌دیده، چه راهکارهایی پیش‌رو داریم و بهتر است در برخورد با چنین مسائلی، چگونه رفتار کنیم تا عملکردمان شتاب‌زده و تنش‌آفرین نباشد؟ سیدعلی آذین(پزشک اجتماعی)، محمدرضا شرفی(عضو هیئت علمی دانشگاه)، رضا رستمی(روان‌‌پزشک) و مونیکا نادی(حقوقدان)، در اولین نشست این مجموعه برای رسیدن به راهکار و سندی راهنما در زمینه آسیب‌های اجتماعی کودکی و نوجوانی، با تأکید بر مسئله آزار جنسی، به بحث و گفت‌وگو پرداخته‌اند.

رفتارهای پرخطر  نوجوانی و روانشناسی جنسی نوجوان

دکتر آذین درباره نگاه اشتباه جامعه نسبت به نوجوان میگوید: اینکه نوجوان را معضل و نوجوانی را دوران بحران معرفی میکنیم، به عزتنفس آنها آسیب میزنیم و حسِ حمایت نشدن از طرف بزرگترها را به آنها منتقل میکنیم. چرا از انرژی نوجوان در جای خود بهره نبریم و آن را سرمایه بهحساب نیاوریم؟ امروزه بهطور مداوم نوجوانان در خانه و مدرسه با والدین و معلمان کشمکش دارند. این کشمکش فقط به دلیل استفاده آنها از تکنولوژی نیست، بلکه از اختلاف سطح سواد، سلامت، تغییر روابط اجتماعی و در مجموع تغییر همه چیز جامعه ناشی میشود. درک ناصحیح  از نوجوانی باید اصلاح شود. در چنین شرایطی، بزرگترها امکان هدایت نوجوان را ندارند، مگر اینکه «تغییر» را به رسمیت بشناسند. برنامهریزیهایی که اجرایی نباشند، بیشتر به آرزو میمانند و برنامهریزی صحیح، با توجه به بافت و واقعیت جامعه (نه بهصورت دستوری و از بالا به پایین)، تدوین میشود.

به دلیل بالا بودن شدت آسیب رفتارهای پرخطر نوجوانی (بهخصوص آزارهای جنسی) آموزش افراد و حمایت اجتماعی و قانونی از کسانی که بیشتر در معرض آسیب قرارگرفتهاند، وظیفه همه نهادهای کشور است. در زمینه اینگونه آسیبها، اطلاعرسانی، آموزش، نظارت، مجازات و بازپروری خاطی همگی باید بهصورت موازی و همزمان جلو بروند. درست همانطور که در برابر آلودگی منبع آب به باکتری وبا، هشدار عمومی میدهیم و پنهانش نمیکنیم، به بهانه حفظ امنیت روانی جامعه نیز نمیتوانیم از اطلاعرسانی دست بکشیم و در برابر احتمال افزایش نرخ اینگونه آسیبها بیتفاوت باشیم.

در دوره نوجوانی، با در نظر گرفتن شرایط محیط و تربیت، با پنج ویژگی مواجهیم که از ویژگیهای طبیعی دوران نوجوانی محسوب میشوند:

1. هیجان بیش از حد و ریسکپذیری. این هیجان مثل شیر گازی است که باز مانده است. نوجوان در این فضای طبیعی بیولوژیک (اما پرخطر) به حمایت بیشتر نیاز دارد. بهصورت طبیعی، بهواسطه همین شرایط، تصمیمات هیجانی و پر ریسک نوجوان، بین او و جامعه فاصله میاندازد. در چنین اتمسفر حساسی، دستور دادن و کنترلهای سفت و سخت ممکن است جرقهای برای شروع رفتارهای آسیبزا باشد.

2. انتزاعی نبودن تفکر. نوجوان لذتهای آنی را مدنظر دارد و به پیامدهای ثانویه توجهی ندارد.

3.استقلالطلبی. اگر خانواده نیاز به رشد و استقلال نوجوان را نپذیرد، این نیاز نوجوان را به سمت دوستانش سوق میدهد. والدین نمیتوانند و نباید مانع صمیمیت نوجوان با دوستانش شوند، اما باید بتوانند با جلب اعتماد، فرزندان را در کنار خود نگه دارند و با بیتوجهی آنها را به سمت خطر هل ندهند. فشار اجتماعی همسالان، نیاز به ابراز وجود و اینکه آنها همگی با هم در وضعیتی بیولوژیک قرار دارند و «همه با هم» به عواقب کارهایشان اهمیت نمیدهند، احتمال خطر را بیشتر میکند.

4. شـکلگیری ارزشها و کدهای اخلاقی. رفتار اجتماعی انسان در بازه 17 تا ۲۳ سالگی پایهگذاری میشود. درست در همان زمان که نوجوان بیپرده از اجتماع و خانواده الگو برمیدارد، خانواده و مدرسه بیشترین تنش و درگیری را با او دارند! نوجوانان در نهایت از اين فاصله موجود میان خودشان و جامعه عبور خواهند کرد، اما تنشها و  ناهماهنگی شکلگرفته در شخصیت آنها، در آینده تأثیر زیادی بر نظام فرهنگی جامعه خواهد گذاشت.

5. پیچیدگی تفکر. نوجوانان غالباً به جنبشها، کمپینها و فعالیتهای اصلاحی روی میآورند. بیتوجهی به آنان و ایدههای اصلاحیشان، ممکن است برای همیشه ناامیدشان کند یا به شکلگیری گرایشهای رادیکال بینجامد.

دکتر آذین بیشتر بر این موضوع تأکید کرد که برای پیشگیری از مخاطرات آسیبزای مربوط به دوران نوجوانی (مخاطرات مصرف مواد مخدر، رژیمهای غذایی ناسالم، فعالیت بدنی ناکافی، رفتارهای پرخطر جنسی، خشونت و رفتار منجر به آسیب فیزیکی به خود و دیگران) باید از همین حالا و بهصورت متمرکز برنامهریزی کنیم.

ایشان جوهره آزارهای جنسی را نشئتگرفته از مسائل جنسی نمیدانست و تأکید داشت که بهطورکلی، برای جلوگیری از همه موارد مذکور، لازم است سطح خشونت در جامعه کمتر شود. برگزاری طرح پایش سلامت، انتخاب عملیترین راهبردهای پیشگیری (آموزش، مشاوره، دسترسی به خدمات)، اجتناب از سادهانگاری و انکار مسئله، جلوگیری از اتلاف منابع و انجام برنامهریزی هماهنگ و موازی بین نهادها، از مجموعه پیشنهادهای ایشان بودند.

 

ملاحظات روانشناختی و تربیتی دوران بلوغ

دکتر شرفی ویژگیهای نوجوان و نقش مدرسه را  با اشاره به نظریههای «باز پیدایی» و «ریختشناسی تکوینی»، توضیح داد. نگرانی او این است که این روزها خانه شبیه خوابگاه شده و بیشترین تماس دانشآموز نه با خانواده یا حتی مدرسه، بلکه با دوستان است. به عقیده ایشان، مجموعهای از عوامل با یک آسیب اجتماعی همبستهاند و نمیتوان علیت مطلق برای عوامل قائل شد. اما عوامل زیر با افزایش کودکآزاری جنسی همبستگی دارند:

1. ویژگیهــای طبیعی نوجــوان (گمگشـتگی نقش، تغییرات بدنی و رفتاری، مافوق توان بودن آسیبهای پس از استقلال، هراس از اظهارنظرهای دیگران، گرایش به گروه همسالان و...)؛ 2. نداشتن بستری برای احساس تعلق؛ 3. رشوهگیری مالی و سوءاستفاده از رازها (که پس از رفع نیاز نوجوان به صحبت درباره مسائل شخصی، یا اطلاع اتفاقی دیگران از رازهای او صورت میگیرد)؛ 4. تغییر سبک زندگی (شیوع طلاق، طلاق روانی، اطلاع از خیانت والدین، بیاحتیاطی اخلاقی والدین، ضعف باورهای دینی)؛ 5. فراوانی تبادل تجربههای جنسی نامتناسب با واقعیت در فضای مجازی؛ 6. کاستی آموزشها (نوجوان درباره تغییرات فیزیولوژیکی، والدین درباره تغییرات فرزند و مدرسهها درباره تغییرات اجتماعی و رویکردهای آموزشی ناآگاهاند).

دکتر شرفی در پایان سخن، بازنگری در تعریف، طراحی و اجرای برنامهها را بهعنوان راهکار مطرح کرد.

 

اورژانس روانشناسی، ضروریترین اقدام پس از کودکآزاری

دکتر رستمی  در ابتدا توضیح داد در حوزه روانپزشکی، دو مورد یعنی، اقدام به خودکشی و کودکآزاری، موارد اورژانسی محسوب میشوند و همانطور که آسیبهای جسمی نظیر جراحت یا سکته به رسیدگی فوری نیاز دارند، کسی که اقدام به خودکشی کرده و کودکی که مورد آزار قرارگرفته است،  باید به سرعت مورد بررسی، تشخیص و درمان قرار گیرد.

آسیبهای جنسی فقط فیزیکی نیستند. آزار کلامی یا سوءاستفاده موردی موجب تغییر رفتار فرد میشوند و احساس گناه یا برچسب خوردگی را در نوجوان به وجود میآورند. گاهی نوجوان آسیبدیده و آزاردیده را به جراح میسپارند و ترمیم عوارض روانیِ آزار جنسی را نادیده میگیرند. تنفر از خود و احساس بیارزشی ممکن است نوجوانی را که ناخواسته دچار آسیب شده، به تنفروشی وادارد و با القای «دیگه آب از سرم گذشته، چه یکبار چه صدبار؟» بنزین را در معرض آتش قرار دهد.

در تشخیص افتراقی همه بیماریهای روانی، نقش دوران نوجوانی پررنگ است. یعنی نوجوانی نشانههایی دارد که هر یک میتواند در آینده بخشی از دلایل یک بیماری روانی باشد. بهتر است نوجوان تحت نظر قرار گیرد. البته وضعیت عادی، وضعیت ایدهآل نیست. دانشآموز ممکن است در حالت عادی پرخاشگر یا منزوی باشد، درسخوان باشد یا نباشد، اما تغییر ناگهانی و زیاد در حالات و رفتار دانشآموز باید بررسی شود. درست نیست که تصور کنیم آزار جنسی صرفاً به انزوا میانجامد. گاهی پس از سوءاستفاده، علائم معکوسی چون گرایش افراطی به خشونت یا مسائل جنسی بروز پیدا میکند.

با توجه به شیوع مصرف برخی قرصها، مواد روانگردان و مواد مخدر، امروزه بیش از مسائل جنسی، آگاهی از اهمیتِ مخاطرات استفاده از مواد مخدر در اولویت قرارگرفته است. متأسفانه بیشتر این مواد (از هر نوعی که باشند) عوارض خود را در طولانیمدت نشان میدهند. نوجوان در سالهای ابتدایی مصرفش، نهتنها آثار منفی آنها را ندیده، چهبسا ممکن است شاهد بهبود کارایی، عملکرد درسی و خوابش باشد و نداند این حال بهظاهر خوش، تسهیلگر روابط پرخطر و تشدیدکننده تصمیمگیریهای پر ریسک خواهد بود. اگر خصوصیات مواد مخدر را بهوضوح معرفی نکنیم، دانشآموز از همسالانش اطلاعات اتفاقاً درستی درباره «امروز این مواد» میگیرد و بدون آنکه «فردای آن» را بشناسد، گرفتار عوارضی میشود که گاهی 13یا14 سال پس از شروع مصرف به سراغش میآید.

به عقیده دکتر رستمی، بهتر است آسیبهای جنسی را نه بهصورت موردی و با تمرکز بر افراد، بلکه بهصورت نظامدار در خانواده، دانشگاه، مدرسه و جامعه بررسی کنیم. همچنین، بدون سانسورهای ناآگاهانه، باید به روانپزشکان و مشاوران اجازه آموزش بدهیم تا بتوانند بهجای توصیفهای اغراقآمیز سریالها درباره کارتنخواب شدن یک معتاد، توصیف دقیقتر و واقعگرایانهتری از آسیبهای بلندمدت مصرف مخدر ارائه دهند.

 

کودکآزاری از نگاه قوانین و ملاحظات حقوقی

خانم نادی،  در تعریـــف کــودکآزاری، آن را  هر نوع آسیب جنسی و جسمی خواند که به موجب قانون مصوب سال 1381 جرم عمومی تلقی شده است. با توجه به آسیبپذیری کودکان، اگر فردی مطلع یا شاهد کودکآزاری (کار، تحصیل و آزار جنسی) باشد، موظف است مراجع قانونی را مطلع کند. قانون نیز موظف است به کودک آسیبدیده کمک کند. با اینحال، آیا این قوانین کارامد یا پیشگیرانهاند؟

همانطور کــه مــیدانید، گاهی کودکان بهواسطه معلولیت خودشان، اعتیاد، طلاق یا وضعیت اقتصادی بد والدین در وضعیت خطرناکتری قرار دارند. متأسفانه، قوانین قضایی ما حمایتکننده نیستند و با مجازات ناکافی یا بیش از حد مجرم، باعث میشوند شرایط کودک بدتر شود. او عوامل زیر را از مشکلات حوزه قضا دانست که نیاز به بازنگری قوانین را نشان میدهند:

مجازات ناکافی و حبس کوتاهمدت در فضای پرآسیب زندان، نداشتن برنامه بازپروری برای مجرم، دشواری اثبات جرم، نبود قوانین نظارتی پس از آزادی، فرهنگ مالکیت کودک برای برخی والدین، رصد نکردن فرزندان بدسرپرست یا معلمان مجرم (معلم از این روستا اخراج میشود و دو ماه بعد در روستای دیگری کار میکند)، اجرایی نبودنِ برخی قوانین موجود.

بهعلاوه، برخی جرمها در نوجوانی از سر ناآگاهی نوجوان رخ میدهند و زندانی کردن او، جرم را متوقف نخواهد کرد. بهتر است سیستم، قبل از مجازات، به رصد، آگاهیبخشی و حمایت کردن از خانوادههای در معرض خطر بپردازد.

در سال گذشته، تمام حاشیهسازیها علیه یک معلم بود. به نظر خانم نادی، گاهی خودِ متهم نیز قربانی است. نباید همه تقصیرها را گردن معلم بیندازیم. ایشان میگوید، ما سامانهای برای پایش سلامت روانی معلمان، تربیت مشاوران کارامد تشخیص و بازپروری، چارچوبی برای اعتماد به علم قاضی و برچسب نخوردن شاکی نداریم. بهنظر میرسد آنچه سیستم را ناکارامد میکند، این است که قاضی پرونده قتل یا اختلاس، پرونده کودکآزاری را قضاوت میکند و نه تنها زمان کافی برای پیگیری ندارد، که تخصص بررسی اورژانسی کودکآزاری را نیز ندارد.

در پایان، خانم نادی پیشنهاد کرد لازم است برای اصلاح قوانین مطالبه عمومی بیشتر شود و برای آگاهی عامه و رسمیت دادن به حقوق کودکان قدم برداشته شود. قانون بهتنهایی کارا نیست، اما اگر قانون پیشروتر از جامعه باشد، جامعه ملزم به پیروی میشود. نباید ناامیدانه دست روی دست بگذاریم.

اگر راههای اطلاعرسانی بسته باشند، شاهد انفجارهایی رسانهای مانند اتفاق سال گذشته خواهیم بود.

به نظر ایشان، انفجارهای رسانهای مفرّی سیاسی هستند و تنش اجتماعی، سردرگمی والدیــن و فراگیرشــدن آموزشهـــای ناکارامد را بهدنبال دارند. افرادی که بیشتر در معرض آسیب هستند، همواره کمتر به آموزش دسترسی دارند. باید فراگردهای تربیتی، حقوقی و پزشکی گرد هم آیند و برای گروه در معرض خطر چاره اندیشند.

 

جمعبندی

در پایان نشست، دکتر نرگس سجادیه، مدیر جلسه، گفتند: «لازمه درمان هر دردی، شجاعت مواجهه با آن و پذیرفتنش است. آزار جنسی در همه کشورها وجود دارد، ولی امیدوارکننده این است که آموزش توانسته است میزان آسیب را کاهش دهد». دکتر شهین ایروانی، مدیر گروه مبانی فلسفی تعلیموتربیت دانشگاه تهران، افزود، نباید از به کار بردن کلمه «جنسی» ابا داشته باشیم. اگر صرفاً بهصورت گذرا به دانشآموز مهارت نه گفتن را یاد بدهیم، اما او نداند ممکن است در چه موقعیتهایی قرار بگیرد و کجا این «نه» را به کار ببرد، یا اگر معلم مدام تحت کنترل باشد و قوانین سفت و سختی بگذاریم که دانشآموز را حتی لمس هم نکند (اما او نداند چرا از این مسئله بهظاهر ساده برحذرش میداریم) و اگر امکان وجود هرکدام از این مسائل را برای دانشآموز، والدین و معلم تفهیم نکرده باشیم، آموزشمان مؤثر واقع نخواهد شد.

 

۱۲۹۸
کلیدواژه (keyword): کالبد شکافی آزار،رفتارهای پرخطر،روان شناس نوجوانان،دوران بلوغ،کودک آزاری،
Loading
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید