عکس رهبر جدید

یافته ‌های نوین: تاب ‌آوری شهرها در برابر زمین ‌لرزه

یافته ‌های نوین: تاب ‌آوری شهرها در برابر زمین ‌لرزه
در بازه زمانی ۲۰۱۶- ۱۹۹۰م (۱۳۹۵-۱۳۶۹ش) حدود ۶۰ هزار نفر از هموطنان ما در زمین‌لرزه‌ها کشته شده‌اند و این تلفات حدود ۹۰% کل تلفات مستقیم و فوری ما در مخاطرات مختلف طبیعی بوده است. گزارش پریونشن- وب نشان می‌دهد که ایران حدوداً سالی ۲۵۰ میلیون دلار از مخاطرات طبیعی به‌طور متوسط در طی شش ساله ۲۰۱۱-۲۰۰۵ آسیب دیده است. این آسیب مستقیم اقتصادی برای بازه ۲۵ ساله ۲۰۱۶ -۱۹۹۰ حدود ۱۵ میلیارد دلار است. با توجه به لرزه‌ خیزی فلات ایران باید در مورد نحوه ساماندهی، آمایش سرزمین و توسعه ایران در آینده به‌طور جدی اندیشید.

 با توجه به اینکه در آینده بدون شک بیشترین جمعیت ایران، شهرنشین خواهند بود، چگونگی توسعه شهرها در آینده ایران بسیار مهم و حساس است. روندی که اکنون در کشور ما دنبال می‌شود با توجه به افزایش جمعیت در معرض مخاطرات طبیعی، به دلایل مختلف به افزایش ریسک در مقابل سوانح طبیعی می‌انجامد:

آنچه به صورت بلندمرتبه‌سازی در کشور (و از همه‌جا سریع‌تر و بیشتر در تهران) دنبال می‌شود، بدون لحاظ کردن فضای دسترسی و امکان تردد، موجب تمرکز ساختمان‌ها در مناطق شهری و به تدریج کندتر کردن امکان دسترسی به این نواحی می‌شود.

اکنون در شهرهای بزرگ کشور (به‌ویژه تهران) با عدم اطلاع از وضعیت سه بعدی فضای زیرزمینی، و با ادامه یافتن پروژه‌های عمرانی مانند ساخت مترو، بدون پیش‌بینی و واقع‌بینی نسبت به آنچه در فضای زیرزمینی رخ می‌دهد،  با سوانحی  مانند حادثه شهران در خرداد 95 و حادثه پلاسکو در دی‌ماه 95 در تهران  مواجه هستیم که  متأسفانه این وقایع در حال تبدیل شدن به حوادث روزمره و عادی است.

در شهرهای کنونی ایران که بسیاری در پای دامنه‌ها و به ناچار در کنار و یا بر روی پهنه گسل‌های فعال قرار گفته‌اند، با توسعه شهرسازی در حریم خطرناک گسل‌های فعال مواجهیم، مانند آنچه به‌ویژه در بیست و پنج سال اخیر در شمال تهران و تبریز رخ داده است.  

بیشتر شهرهای بزرگ و با جمعیت بیش از یک میلیون نفر ایران بر روی مخروط افکنه‌های بزرگی قرار گرفته‌اند که تاکنون اطلاع علمی و دقیق از ضخامت آبرفت‌ها در این محدوده‌های شهری در دسترس نیست. مهم‌ترین مثال در این مورد شهر تهران است که در آن هنوز ضخامت دقیق آبرفت‌ها در محدوده مرکزی شهر دانسته نیست. این در حالی است که همچنان ساخت برج‌های بلندمرتبه بر روی همین آبرفت‌های ضخیم‌لایه در تهران در نواحی گوناگون از منطقه 22 در شمال گرفته تا نواحی مرکزی و تا شهر ری در جنوب ادامه دارد.

تحولات جمعیتی در ایران  نمایانگر افزایش هرچه بیشتر جمعیت شهرنشین و تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ‌تر (برخوردارتر) است. بر پایه آمار بانک جهانی، دگردیسی جمعیت در ایران از سال 1369 تا 1394 نشان می‌دهد که تمرکز جمعیت در شهرهای با جمعیت بیش از یک میلیون نفر از دوازده‌ونیم میلیون در سال 1369 به حدود بیست‌و‌یک‌و‌نیم میلیون در سال 1395رسیده است. این در حالی است که نرخ افزایش این جمعیت در طی یک «دهه» (در دهه اول طی سال‌های 1369 تا 1379) در شهرهای بزرگ کلاً حدود 3 درصد بوده و این میزان  با رشد جمعیت شهرهای بزرگ به صورت «سالانه» در طی سال‌های 1389 لغایت 1395 برابری می‌کند! این موضوع نشان می‌دهد که آهنگ رشد جمعیت شهرهای بزرگ به‌ویژه در شش سال اخیر شتاب خاصی گرفته است.

 

درس زمین‌لرزه بم

 زمین‌لرزه 5 دی‌ماه 1382 بم پرتلفات‌ترین زمین‌لرزه ایران طی یک قرن گذشته است. در سال‌روز این زمین‌لرزه معمولاً به جای ارزیابی علمی و واقع‌بینانه بر روی میزان آسیب‌پذیری کشور و مرور بر سطح ریسک در نواحی لرزه‌خیز ایران، به یادی مختصر از جان‌باختگان زمین‌لرزه بم (عمدتاً توسط خود بمی‌ها) و همچنین برگزاری چند نشست تخصصی در مؤسسه‌های پژوهشی و تخصصی (که آن هم اخیراً کمتر برگزار می‌شود) پرداخته می‌شود. سال‌روز زمین‌لرزه 5 دی‌ماه 1382 بم زمانی است مناسب برای مرور همه‌جانبه بر میزان آسیب‌پذیری کشور در مقابل مخاطره زمین‌لرزه و سایر مخاطرات طبیعی و ارزیابی همه‌جانبه دستاوردهای یک‌ساله گذشته در زمینه کاهش ریسک زمین‌لرزه، و در پی آن ارائه برنامه‌هایی برای سال‌ها و دهه‌های پیش رو در زمینه‌های مختلف اجرایی، آموزشی و پژوهشی. آمار تلفات رسمی 26271 نفر و تعدادی از گزارش‌ها که همچنان از آمار کشته‌شده‌های بیشتر و قربانیان دفن‌شده در محل‌های دیگر که در این آمار رسمی لحاظ نشده و بعضی گزارش‌ها  مبنی بر تلفاتی از مهاجران غیرقانونی و ثبت‌نشده افغان که طبیعتاً دفن شده‌اند ولی در آمار رسمی تلفات جای نداشته‌اند، نشان از عمق فاجعه انسانی در زمین‌لرزه 1382 بم دارد. ضمناً حتی اگر از اغراق‌های احساسی در مورد تعداد تلفات زمین‌لرزه بم گذر کنیم، و همچنان آمار تلفات  را در گزارش‌های رسمی جست‌وجو کنیم (که به لحاظ علمی نیز باید همین کار را انجام دهیم) باز نمی‌توانیم بر روی این ابهامی که در مورد تعداد ساکنان و تلفات به‌ویژه در مورد مهاجران ثبت نشده و احتمالاً غیرقانونی وجود دارد، چشم‌پوشی کنیم. لازم است تا در یک پژوهش مستند در این مورد یک بار برای همیشه ابهام‌زدایی شود. 

 

مخاطرات طبیعی در ایران

در ایران وقوع دست‌کم سی و دو نوع از  مخاطرات طبیعی ثبت شده که مهم‌ترین آن‌ها سیل، زمین‌لرزه، خشکسالی، تغییرات اقلیمی، سیل، ریزگردها، زمین‌لغزش‌ها و فرونشست زمین است.  مخاطرات طبیعی موجب زیان‌های مالی، کشتار، ویرانی و دیگر خسارات جانی و مادی و طبیعی می‌شوند که جامعه توان مقابله با آن را ندارد. مخاطرات طبیعی را می‌توان به دو دسته مخاطرات زمین‌شناختی (زمین‌لرزه‌ها، فوران‌های آتشفشانی، رانش‌های زمین و سیلاب‌ها) و مخاطرات اکولوژیک (خشکسالی‌ها، بیابان‌زایی، فرسایش و جنگل‌زدایی) تقسیم کرد. اینکه هر کدام از این مخاطرات چقدر مهم هستند و میزان اثر آن‌ها چقدر است، هنوز مطالعه و آمار دقیقی در دسترس نیست، ولی شک نیست که زمین‌لرزه، خشک‌سالی، سیل، فرونشست زمین، زمین‌لغزش و تغییرات اقلیمی از مهم‌ترین مخاطرات ایران هستند که منجر به تلفات و خسارت‌های مختلف مستقیم و غیرمستقیم می‌شوند.

«مدیریت بحران» معمولاً در ایران به مجموعه فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که بعد از رخداد یک سانحه مانند زمین‌لرزه برای هدایت، هماهنگی و اجرای عملیات برای جست‌وجو، امداد و نجات و کاهش عوارض و بهینه‌سازی خدمت‌رسانی به آسیب‌دید‌گان بالقوه و بالفعل انجام می‌شود. این عنوان به بسیاری از عنوان‌های سازمان‌های دولتی و خصوصی و حتی سازمان رسمی متولی مسئله مخاطرات طبیعی در ایران (سازمان مدیریت بحران کشور، زیرمجموعه وزارت کشور) نیز اطلاق شده و سالانه ده‌ها نشست و دوره تخصصی نیز در این زمینه برگزار می‌شود (که بیشتر آن‌ها خوب و مفید است و باید توسعه پیدا کند.) ولی مسئله‌ای که در اینجا وجود دارد آن است که مجموعه فعالیت‌هایی که مرتبط با مخاطرات در دنیا امروز انجام می‌شود به‌عنوان «مدیریت کاهش مخاطرات نامیده می‌شود و این عنوان به مجموعه‌ای از فعالیت‌ها اطلاق می‌شود که بیشتر پیشگیرانه (حدود 80%) است و بخشی نیز به پاسخی مربوط است که در صورت وقوع شرایط بحرانی باید در آن به «مدیریت بحران» پرداخت. اولاً این مرحله «پاسخ» در بسیاری از متن‌ها و عنوان فعالیت‌ها به صورت «مقابله» آمده است که الزاماً نمایانگر رویکردی علمی برای «پاسخ» متناسب به رخداد نیست و در ضمن بیشتر در ایران در جهت «جمع کردن» عوارض ناشی از رخداد سانحه مزبور به آن پرداخته  می‌شود. به این صورت متأسفانه در بسیاری از مواقع تبعات واقعی رخداد را لحاظ نمی‌کند، مثلاً پیامدهای روانی و اجتماعی و زیست‌محیطی سانحه‌ای مانند زمین‌لرزه 1382 بم عملاً با چنین رویکردی (برای «مقابله» و «جمع کردن» موضوع) با کم‌ترین توجه در بازسازی مواجه شد. بنابراین «مدیریت بحران» فقط نام یک بخش از فعالیت‌هاست که آن هم در صورت وقوع «بحران» لازم است تا در مورد آن اقدام علمی (به صورت «پاسخ علمی») انجام داد. طبیعی است که تا نوع رویکرد به مخاطرات طبیعی در کشور ما همچنان از جنس مقابله و صرفاً «مدیریت بحران» باشد، نشان می‌دهد که رویکرد درست و پیشگیرانه (مدیریت کاهش ریسک مخاطرات) که حدود 80% از فعالیت‌ها، انرژی، وقت و بودجه و نیروی انسانی ما باید صرف آن شود، همچنان در دستور کار جدی ما قرار نگرفته است. 

 

برنامه‌های سازمان ملل متحد

دبیرکل سابق سازمان ملل متحد، بان کی مون، در نشست افتتاحیه کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد برای کاهش ریسک سانحه، در23 اسفند 1393، در سندای ژاپن گفت که در هر سال 300 میلیارد دلار خسارت در اثر مخاطرات طبیعی به کشورها خسارت وارد می‌شود. وی اعلام کرد که در 15 سال اول قرن بیست‌ویکم، 2.5 تریلیون دلار (2500 میلیارد دلار) در اثر سه سانحه زمین‌لرزه، سیل و خشک‌سالی به بشر به صورت مستقیم خسارت وارد شده است. این میزان بیانگر حدود سالی 165 میلیارد دلار خسارت سالانه از این مخاطرات در دنیا است. در سال‌های 1970 تا 2014 حدود 3.5 میلیون انسان در اثر مخاطرات طبیعی در جهان کشته شدند که حدود 3 میلیون نفر از این تعداد به منطقه آسیا-پاسیفیک مربوط است. جالب آن است که حدود 87% از جمعیت تحت تأثیر در مخاطرات در دنیا مربوط به همین منطقه آسیا - پاسیفیک بوده است.

در سال 2015 سازمان ملل متحد 3 برنامه پانزده‌ساله‌ای برای ترسیم چشم‌انداز پیش‌ رو منتشر کرد.  اولی «چارچوب سندای برای کاهش ریسک سانحه» بود که در ماه مارس 2015 و پس از کنفرانس جهانی سندای – ژاپن- برای کاهش ریسک سانحه منتشر شد. دومی «چارچوب جهانی آموزش برای توسعه پایدار» که پس از گردهمایی بین‌المللی آموزش یونسکو در ماه مه 2015 در اینچئون کره جنوبی، و در کنفرانس جهانی آموزش برای توسعه پایدار، در ناگویای ژاپن در نوامبر 2015 منتشر شد. و سومی «چارچوب سازمان ملل متحد برای تغییرات اقلیمی» است که در پی کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی منتشر شد. این کنفرانس در طی 12 روز ( 30 نوامبر تا 11 دسامبر 2015) در بورژه در حومه پاریس با عنوان COP21 برگزار شد. جالب است که در هر سه این چارچوب‌ها، «توسعه پایدار» نگاه محوری برای تنظیم برنامه‌هاست.

 

محیط زیست، تاب ‌آوری و توسعه

  ساخت بنا «بر روی» پهنه گسل فعال در آئین‌نامه‌های مهم در کشورهای لرزه‌خیز (نظیر آئین‌نامه AP در کالیفرنیا و آئین‌نامه نیوزیلند) منع و ممنوع شده و دست‌کم توصیه شده است تا بناهای معمولی و ساختمان‌های یکی دو طبقه امکان ساخت داشته باشد و از تجمع و انبوه‌سازی به هر طریق ممکن اجتناب شود.
 در بیشتر پهنه‌های گسل‌های فعال که در پای دامنه‌ها واقعند، علاوه بر خطر گسلش و جنبش شدید زمین در هنگام زمین‌لرزه، خطر لغزش هم جدی است. بناهای 8 تا 20 طبقه یا بلندتری که اکنون در حال ساخت در پهنه گسل شمال تهران، شمال تبریز، و در مشهد، کرمان، زرند، تربت حیدریه، کاشمر، سمنان، دامغان، بجنورد، بیرجند و ...  هستند، بسیاری‌شان بر روی شیب‌های بیش از  30  درجه احداث می‌شوند. در این شیب‌ها حتی در شرایط بدون زمین‌لرزه هم احتمال خطر زمین‌لغزش و مشکلات دیگر در فصل زمستان در آن‌ها بالاست. در یک زمین‌لرزه مهم این دامنه‌های تحت‌خطر می‌توانند با مشکلات مضاعفی روبه‌رو شوند. 
 در ساخت ساختمان بلندمرتبه و برج بر روی گسل باید توجه کرد که در این نواحی در هنگام یک زمین‌لرزه علاوه بر امکان گسیختگی مستقیم در سطح زمین، احتمال ایجاد تکان‌های بسیار شدید در اثر پالس‌های پریود بلند - در اثر پدیده جهت‌پذیری در هنگام رخداد زمین‌لرزه در نزدیکی گسل زمین‌لرزه، و پدیده «پله پرش» (فلینج) به‌ویژه بر روی صفحه گسیختگی وجود دارد. تجربیات قبلی در زمین‌لرزه‌هایی که در ایران (زمین‌لرزه 1382 بم)، ترکیه (زمین‌لرزه‌های ایزمیت و دوزجه در سال 1378)، ژاپن (زمین‌لرزه 1373 کوبه)، آمریکا (زمین‌لرزه‌های 1368 لوماپریتا، 1371 لندرز و 1372 نورث‌ریج همگی در ایالت کالیفرنیا)، نیوزیلند (زمین‌لرزه‌های 1389 کرایست‌چرچ)، چین (زمین‌لرزه 1378 وسچوان) و ... رخ داده و جنبش در نزدیکی گسل در دستگاه‌های شتاب‌نگاری ثبت شده است، نشان از آن دارد که پالس‌های تغییر مکان و تکان‌های شدید در هنگام رخداد زمین‌لرزه با پریودهای طبیعی حدود 5/0 تا 2 ثانیه در موارد متعددی ثبت و تجربه شده و اهل فن می‌دانند که این پریود‌های طبیعی مطابق با پریودهای طبیعی نوسان در ساختمان‌های حدود 5 تا 20 طبقه است. بنابراین علم موجود به ما حکم می‌کند که هر نوع احداث ساختمان بلند و توسعه شهر به‌ویژه انبوه‌سازی و برج‌سازی در چنین نواحی بدون شک به افزایش مناطق با ریسک بالا در شهری مانند تهران می‌افزاید.
 
وجود تغییرات شدید توپوگرافی (پستی و بلندی) در این نواحی به احتمال تشدید امواج زمین‌لرزه احتمالی در این مرزهای توپوگرافی در پای دامنه‌ها می‌انجامد. تشدید امواج در اثر تغییرات پستی و بلندی در مرز‌های بین کوه و دشت بدون شک تشدید‌کننده خرابی‌ها خواهد بود.

 

آنچه به صورت بلندمرتبه‌سازی در کشور (و از همه‌جا سریع‌تر و بیشتر در تهران) دنبال می‌شود، بدون لحاظ کردن فضای دسترسی و امکان تردد، موجب تمرکز ساختمان‌ها در مناطق شهری و به تدریج کندتر کردن امکان دسترسی به این نواحی می‌شود

 

 در این نواحی احداث سریع این مجتمع‌‌ها در معابر و آبراهه‌های مهم بسیار خطرناک است. برای مثال، در جایی مانند گلابدره شمیران که در سیل مرداد 1366 حدود 250 کشته را تجربه کرد. یادمان باشد که در آن سال این‌همه بنای بلندمرتبه در چنین ناحیه‌ای وجود نداشت و اکنون و به‌ویژه در دو دهه اخیر چنین تمرکز نامتوازن و ناپایدار ساختمان‌سازی در شمال تهران صرفاً بر مبنای مزیت بالای اقتصادی آن رخ داده است. 
اکنون جمعیتی بالغ بر 2 میلیون و دویست هزار نفر در شمال تهران در پهنه گسل شمال تهران و حدود 400 هزار نفر در تبریز و در پهنه گسل شمال تبریز زندگی می‌کنند. برآورد اخیر نگارنده نشان می‌دهد که دست‌کم حدود (10%) از این جمعیت در بناهای 5 طبقه یا بلندتر در این نواحی ساکن شده‌اند
 باید دقت نمود که این توسعه به شدت ناپایدار و ناایمن، علاوه بر ریسک سوانح طبیعی نظیر زمین‌لرزه و زمین لغزش، موجب تخریب شدید و سریع فضای سبز و باغات و مراتع و منابع زیست‌محیطی در منطقه شمالی تهران شده است.

چشم‌انداز پیش روی ما برای توسعه به شدت وابسته به نوع نگاه ما به طبیعت و محیط زندگی‌مان در وضعیت کنونی و در سال‌های پیش روست. ما باید این شرایط و وضعیت اقلیمی و طبیعی را که در فلات ایران داریم عاقلانه و به صورت علمی بشناسیم و با آن کنار بیاییم. یا با این واقعیت‌های محیط خودمان که مخاطرات طبیعی نیز ناشی از همین شرایط و بسیار وابسته به نوع زندگی ما با این شرایط است کنار می‌آییم و یا متأسفانه مخاطرات طبیعی به صورت حادثه مخرب (اتفاقات منجر به خسارت‌های جانی و مالی) رخ خواهند داد و ما با افزایش جمعیت و افزایش تمرکز جمعیت در شهرهایمان هرچه بیشتر در معرض این مخاطرات و در نتیجه در وضعیت ریسک بالاتر قرار خواهیم داشت.

 

بررسی زمین ‌لرزه‌های مهم سال 1396 در ایران و نتیجه ‌گیری

زمین‌لرزه اُزگله 21-8- 1396 چهارده سال پس از زمین‌لرزه 5 دی‌ماه 1382 بم فرصتی برای مرور راه رفته و یادآوری این نکته شد که هنوز و همواره کشته شدن انسان‌ها در ایران حتی برای رخدادی که در ناحیه مرزی و وقتی کانون زمین‌لرزه در پهنه‌ای کم‌جمعیت قرار دارد، متأسفانه امری عادی است. فاجعه آن هنگام است که ببینیم بر پایه برآورد‌های اولیه حدود 70 درصد از کشته‌های زمین‌لرزه ازگله در بناهایی کشته شدند که در دهه اخیر ساخته شده‌اند. از سال 1343 با نوشته شدن اولین پیش‌نویس آئین‌نامه طرح ساختمان‌ها در برابر زمین‌لرزه، توسط زنده‌یاد استاد مهندس علی‌اکبر معین‌فر، ما سابقه بیش از نیم‌قرن در مهندسی زمین‌لرزه و آئین‌نامه زمین‌لرزه داریم و کشور ما از معدود کشور‌های دنیاست که آئین‌نامه زمین‌لرزه (2800) مصوبه هیئت‌وزیران (در اسفند سال 1367) را داراست.

 آیین‌نامه 2800، قبل از زمین‌لرزه31 خرداد  1369 منجیل وجود داشت ولی بعد از آن زمین‌لرزه بود که نیاز به جدی گرفتن آن به صورت وسیع در جامعه حس شد. البته باید اشاره کرد که چنین اتفاقی در مورد زمین‌لرزه 1382 بم در مورد جدی شدن مسئله مقاوم‌سازی و به‌سازی لرزه‌ای بافت‌های فرسوده و زیرساخت‌های مهم کشور رخ داد. برنامه به‌سازی و مقام‌سازی بیمارستان‌ها و مدارس و شبکه‌های آب و فاضلاب شهرها مشخصاً بعد از زمین‌لرزه 1382 بم با جدیت بیشتری پیگیری شد.

تحولات جمعیتی در ایران نمایانگر افزایش هرچه بیشتر جمعیت شهرنشین و تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ‌تر (برخوردارتر) است. بر پایه آمار بانک جهانی ، دگردیسی جمعیت در ایران از سال 1369 تا 1394 نشان می‌دهد که تمرکز جمعیت در شهرهای با جمعیت بیش از یک میلیون نفر از 12 و نیم میلیون در سال 1369 به حدود 21 و نیم میلیون در سال 1395 رسیده  است. این در حالی است که نرخ افزایش این جمعیت در طی یک «دهه» (در دهه اول طی سال‌های 1369 تا 1379) در شهرهای بزرگ کلاً حدود 3 درصد بوده و این میزان با رشد جمعیت شهرهای بزرگ به صورت «سالانه» در طی سال‌های 1389 لغایت 1395 برابری می‌کند! این موضوع نشان می‌دهد که آهنگ رشد جمعیت شهرهای بزرگ به‌ویژه در شش سال اخیر شتاب خاصی گرفته است. در شهرهای کنونی ایران که بسیاری در پای دامنه‌ها و به ناچار در کنار و یا بر روی پهنه گسل‌های فعال قرار گفته‌اند، با توسعه شهرسازی در حریم خطرناک گسل‌های فعال مواجهیم، مانند آنچه به‌ویژه در بیست و پنج سال اخیر در شمال تهران و تبریز رخ داده است.

 

 بیشتر شهرهای بزرگ و با جمعیت بیش از یک میلیون نفر ایران بر روی مخروط افکنه‌های بزرگی قرار گرفته‌اند که می‌توانند مراکز تشدید تخریب در محیط‌های شهری در زمین‌لرزه‌های مهم بعدی ایران باشند. وقوع حوادثی نظیر زمین‌لرزه و آتش‌سوزی فرصت مناسبی است برای توجه بیشتر به موضوعات مهم و جبران آنچه که مورد غفلت واقع شده است. حادثه پلاسکو، و زمین‌لرزه 21 آبان 1396 ازگله سرپل‌ذهاب کرمانشاه این مسئله را  آشکار کرد که بیشتر ساختمان‌های شهری ایران از استانداردهای لازم برخوردار نیستند و به‌سازی آن‌ها امری ضروری است.

 

در زمین‌لرزه 21-8-96 ازگله سرپل‌ذهاب کرمانشاه که متأسفانه 660 نفر از هموطنان ما جان خود را از دست دادند، عموم پروژه‌هایی که دچار مشکل شدند و آسیب‌های جدی سازه‌ای و غیرسازه‌ای دیدند، دارای سیستم‌های نظارت بودند که طی روند آزمایش‌های مصالح ساختمانی و مجری ذی‌صلاح قرار داشتند؛ اما شاهد بودیم که نهایتاً محصول نهایی که همان ساختمان‌ها بودند، از کیفیت مناسبی در برابر زمین‌لرزه برخوردار نبودند.

 

بازسازی مناطق زمین‌لرزه‌زده باید با مشارکت مردم و با در نظر گرفتن مسائل فرهنگی و اجتماعی صورت گیرد. توجه شود که بازسازی فقط بازسازی ساختمان و خانه‌های مردم نیست. در امر بازسازی وقتی از محققان این حوزه کمک خواسته نشود، جابه‌جا کردن جمعیت و تخلیه روستاها صرفاً به دلیل مشاهده زمین‌لغزش، ترک کشسس، یا احتمال نشست یا رانش، موجب به‌هم‌ریختگی نظام اجتماعی می‌شود. 

 

از شب رویداد زمین‌لرزه 29 آذر 96 که حدود 20 میلیون نفر از ساکنان استان‌های تهران، البرز و اطراف آن این زمین‌لرزه را حس کرده‌اند، مسئله استرس بعد از حادثه (پی. تی. اس. دی.) به مشکل بخشی از شهروندان تبدیل شده است. بعضی همچنان اختلال خواب دارند، بعضی از مادران تا صبح بالای سر فرزندانشان بیدار می‌مانند. بعضی مطالعات نشان می‌دهد که حدود 5 تا 40 درصد از افرادی که زمین‌لرزه را حس کرده‌اند ممکن است به درجه‌ای از اختلال استرس بعد از سانحه دچار شده باشند (گزارش‌ها نشان می‌دهد که به‌طور متوسط حدود 25% دچار چنین اختلالی می‌شوند). در زمین‌لرزه  29-9-96  ملارد اگر تعداد جمعیتی را که زمین‌لرزه را حس کرده بود 20 میلیون نفر در نظر بگیریم جمعیتی بالغ بر یک تا هشت میلیون نفر دچار درجاتی از اختلال استرس بعد از حادثه شده‌اند (به‌طور متوسط حدود 5 میلیون نفر از شهروندان استان‌های تهران و البرز و مناطق پیرامون آن‌ها). حال در نظر بگیرید که با چنین جمعیت زیادی و درصد افرادی که دچار اختلالات حاد نظیر اضطراب می‌شوند، به میزان تا حدود 10% از افرادی که زمین‌لرزه را حس کرده‌اند می‌رسد. بنابراین رخداد 29 آذر برای حدود یک تا دو میلیون نفر موجب اضطراب شده است.

 

اگر گروهی از مردم دچار اختلال استرس یا اضطراب بعد از سانحه شده‌اند حتماً نیاز به چاره‌اندیشی و مراجعه به پزشک دارند. اختلال بعد از سانحه را با نصیحت یا حرف زدن نمی‌توان درمان کرد. هر شهروند عاقل و دانایی می‌داند که در شهر وقتی دچار اضطراب و اختلال می‌شود، در واقع دچار جراحتی روانی شده است. این جراحت روانی را باید مانند جراحت‌ها و زخم‌های فیزیکی درمان کرد. با مراجعه وسواس‌گونه به کانال‌های خبری یا زیر فشار گذاشتن دانشمندان برای اینکه هرچه می‌دانند و احتمالاً پنهان کرده‌اند بگویند، مشکلی درمان نمی‌شود. این فشار موجب می‌شود تا به تدریج دانشمندان نیز تحت فشار روانی قرار گیرند و آن وقت نتایج کارهای خوب را از ترس هجوم مردم مضطرب بیان نکنند.

 

بدون اضطراب و با امید می‌توان و باید در منطقه‌ای لرزه‌خیز زندگی کرد. همزمان امید به مفید بودن روش‌های کاهش ریسک و عملی بودن آن باید در مردم تقویت شود. ما نه خانه ضد زمین‌لرزه داریم و نه احتمال زمین‌لرزه را از این شهر می‌توانیم حذف کنیم. هرکس هم از احتمال ده روزه یا چند ساعته در مورد زمین‌لرزه حرفی زده، بی‌ربط سخن گفته است. آن‌ها هم که از حادثه زمین‌لرزه مسئله استرس بعد از سانحه (پی. تی اس. دی.) خود را حل نکرده‌اند، باید هر نوع علایم غیرعادی در خود می‌بینند به پزشک مراجعه کنند و مشکل خود را حل کنند، چرا که این مشکل اگر بماند بعداً مشکلات جدی‌تری برایشان ایجاد می‌کند. با طرح سؤال پی‌درپی نمی‌توان این نوع مشکلات را حل کرد.

 

اختلاف‌نظر بین متخصصان علوم طبیعی است، به‌ویژه در مورد موضوعات و حوادث طبیعی مانند زمین‌لرزه که ماهیتی تصادفی دارند و داده‌ها و پارامترهای مختلف برای تشخیص و پیش‌بینی آن‌ها مورد نیاز است. این اختلاف‌نظرها نشان از عدم قطعیت در داده‌ها دارد و البته بحث بین دانشمندان همیشه باید وجود داشته باشد تا موضوع تحلیل شود.

 

برای دادن اطلاعات دقیق باید سنجش‌های علمی دقیق انجام داد. این کار هزینه دارد و  باید برای آن نیروهای تخصصی با کیفیت بالا را به‌کار گرفت و برای استخدام و به‌کارگیری این نیروها باید هزینه کرد. در این مورد هرگونه اطلاع بیشتر و دانسته دقیق‌تری موجب می‌شود که مشخصات بیشتری از زمین‌لرزه‌ها و گسل‌ها و احتمالاً میزان خطر آن‌ها معلوم شود.

 

پی ‌نوشت

1. Prevention web

 

۱۵۰۶
کلیدواژه (keyword): زمین ‌لرزه، مخاطرات طبیعی، لرزه‌ خیزی فلات ایران، یافته ‌های نوین
Loading
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید