عکس رهبر جدید

شهادت اولیای الهی

  فایلهای مرتبط
در مقالات پیشین گفتیم که قرآن کریم، معاد را در دو مرحله مطرح می‌کند: مرحله نخست «برچیده شدن صحنه کلاس درس» و مرحله دوم «برپا شدن صحنه حساب و کتاب». در این مرحله دادگاه عدل الهی برپا می‌شود و پیامبران و شاهدان را می‌آورند تا مقدمات قضاوتی عادلانه فراهم آید. در این دادگاه به هیچ‌کس ظلمی نخواهد شد. گروهی از شاهدان دادگاه قیامت، اعضا و جوارح انسان هستند و دسته دیگر فرشتگان و موارد دیگر؛ مثل خدای رحمان، زمین و خود انسان. گروهی از انسان‌ها هم که مقام نظارت و شهادت بر امت‌ها را داشته‌اند، جزو شاهدان قیامت هستند که حساب و کتاب در حضور آن‌ها انجام می‌شود و طبیعتاً آن‌ها نیز در اجرای مقررات الهی دستی خواهند داشت. این اولیای الهی سه گروه هستند که البته گروه‌هایی در مراتب پایین‌تر از این سه گروه نیز مقام شهادت را دارند، اما اغلب شاهدان از این سه دسته هستند: دسته نخست پیامبران و امت‌های آنان که هر کدام بر امت خویش ناظر و شاهد خواهند بود. دسته دوم امامان امت اسلامی و دسته سوم، شخص رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله). این‌ها کسانی هستند که از طرف خداوند اجازه شفاعت دارند. حضور انبیا و اولیای الهی در صحنه دادگاه روز قیامت طبیعتاً برای شفاعت است تا اگر جایی لازم دیدند، به افراد کمک کنند. همچنین گفتیم که در قیامت ظلم وجود ندارد. یعنی، کسی سر سوزنی بیش از آنچه که گناه کرده است، کیفر نمی‌شود. اما آیا بخشش و عفو الهی وجود نخواهد داشت؟ در پاسخ باید گفت که هر گز چنین نیست که خداوند درهای بخشش خود را ببندد. در روز قیامت درهای بخشش الهی باز خواهد بود و درهای رحمت بسیاری گشوده خواهد شد و یکی از بزرگ‌ترین درهای رحمت، همان «شفاعت» است. به این معنا که خداوند، به انسان‌های والامقام و وارسته اجازه می‌دهد، کسانی را که اهل ایمان یا شایسته شفاعت هستند، همراهی و مشکلاتشان را حل کنند تا مؤمنان به خاطر مشکلات جزئی از ورود به بهشت رضوان محروم نشوند. بنابراین، در قیامت عدالت و رحمت با هم جمع‌اند. اکنون در این مقاله ادامه بحث شهادت و نیز قضاوت در قیامت را بررسی می‌کنیم.

شهادت اولیای الهی و قضاوت برحق

درامد

پیشتر گفتیم که شهید به معنای ناظر و شاهد است. همچنین، ناظران قیامت همان ناظران دنیا هستند؛ یعنی، کسانی که در قیامت مقام شهید دارند، در دنیا هم شهید هستند. اکنون پرسش این است که این افراد چه کسانی هستند. قرآن کریم پس از بیان مقدمهای درباره روز قیامت (نساء/ 40 و 41)، برای هر امتی شهیدی را مطرح میکند. قرآن در آغاز میفرماید: «إن الله لا یظلم مثقال ذرئ....» (نساء/ 40»: در حقیقت، خدا هموزن ذرهای ستم نمیکند... .

یعنی در روز قیامت هرگز کیفری بیش از حد وجود ندارد یا گناه را میبخشند و یا حداکثر مجازاتی معادل جرم در نظر میگیرند. ولی در مورد نیکیها چنین نیست: «... وإن تک حسنئً یضاعفها و یؤت من لدنه أجراً عظیماً» (نساء/ 40): ... و اگر [آن ذره، کارِ] نیکی باشد، دو چندانش میکند و از نزد خویش پاداشی بزرگ میبخشد.

از این رو در کیفر، ظلمی روا نمیشود، اما در نیکیها بخشش وجود دارد. یعنی، در قیامت درهای رحمت باز است و اینگونه نیست که پاداشها تنها برابر اعمال باشد. اعمال را برای این محاسبه میکنند تا مشخص شود که هر کسی با عمل خود چه کار کرده است. با این همه درهای رحمت باز است. حال پرسش این است که: خداوند چگونه درهای رحمت را باز میکند؟ قرآن در پاسخ این پرسش میفرماید: «فکیف إذا جئنا من کل أمئٍ بشهید وجئنا بک علی هؤلاء شهیداً» (نساء/ 41): پس چگونه است [حالشان] آنگاه که از هر امتی گواهی گیریم و تو را بر آنان گواه آوریم؟

به نظر میرسد که این دو آیه، که پشت سر هم قرار گرفتهاند، یکی از راههای اجر عظیم الهی و دو چندان شدن نیکیها را مطرح میکند. پیامبران الهی میآیند تا بر امتها گواه باشند و مردمانی را که شایسته کمک هستند، یاری کنند؛ چنانکه در همین سوره درباره حضرت عیسی (علیهالسلام) میفرماید: «وإن من أهل الکتاب إلا لیؤمنن به قبل موته و یوم القیامئ یکون علیهم شهیدا» (نساء/ 159): و از اهل کتاب، کسی نیست مگر آنکه پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان میآورد و روز قیامت [عیسی نیز] بر آنان شاهد خواهد بود.

پس این گواهانی که در امتها هستند، به قرینه این آیه میتوانند پیامبران و رسولان امتها باشند؛ همانگونه که عیسی (علیهالسلام)در روز قیامت بر اهل کتاب زمان خود گواه است. اما درباره امت اسلامی به صراحت اعلام شده است که امامان دوازدهگانه در هر زمان شاهد و ناظر بر مردم زمان خود هستند و روز قیامت شاهد و ناظر بر آنها. قرآن کریم این مطلب را در دو جا مطرح میکند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.

 

شهادت اولیای الهی

«.... وجیء بالنبیین والشهداء وقضی بینهم بالحق وهم لا یظلمون» (زمر/ 69): ... و پیامبران و شاهدان را بیاورند و میانشان به حق داوری شود و مورد ستم قرار نگیرند.

ملاحظه میشود که پیش از آغاز داوری، پیامبران و شاهدان حاضر میشوند و بر صحنه محاسبه و قضاوت نظارت میکنند. قرآن کریم در آیات متعددی از این شاهدان سخن گفته که از جمله آنها آیات زیر است:

• در آیه 78 سوره مبارک حج درباره شاهد بودن پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و امامان اهل بیت (علیهمالسلام) میفرماید:

«وجاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتباکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج ملئ أبیکم إبراهیم هو سماکم المسلمین من قبل وفی هذا لیکون الرسول شهیدا علیکم و تکونوا شهداء علی الناس فأقیموا الصلائ وآتوا الزکائ واعتصموا بالله هو مولاکم فنعم المولی ونعم النصیر»

و در راه خدا چنانکه حق جهاد [در راه] اوست، جهاد کنید. اوست که شما را [برای خود] برگزیده و در دین بر شما سختی قرار نداده است. آیین پدرتان ابراهیم [نیز چنین بوده است.] او بود که قبلاً شما را مسلمان نامید، و در این [قرآن نیز همین مطلب آمده است] تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. پس نمار را برپا دارید و زکات بدهید و به پناه خدا روید. او مولای شماست؛ چه نیکو مولایی و چه نیکو یاوری.

روایات زیادی ذیل این آیه از شاهد بودن ائمه هدی (علیهمالسلام) خبر دادهاند؛ از جمله روایت زیر که از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است:

«.... فرسول الله (صلی الله علیه و اله) الشیهد علینا بما بلغنا عن الله تبارک و تعالی و نحن الشهداء علی الناس یوم القیامئ فمن صدق صدقناه یوم القیامئ و من کذب کذبناه1»

پس رسول خدا شاهد بر ماست در آنچه از جانب خدا به ما رسانده است و ما در روز قیامت شاهد بر مردم هستیم. پس آنکه را که روز قیامت را تصدیق کند، تصدیق میکنیم و هرکه را که آن را تکذیب کند، تکذیب خواهیم کرد.

روزی سلمان از پیامبر(ص) درباره این آیه قرآن سؤال کرد: «یا رسولالله، چه کسانی هستند که شما شاهد بر آنان هستید و آنان شاهد بر مردماند؟»

پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) فرمودند: «مراد از شاهدان 13 نفر هستند، نه سایر مردم.»

وی پرسید: «یا رسول الله، این شاهدان چه کسانی هستند؟»

پیامبر اکرم فرمودند: «من و برادرم (علیابن ابیطالب) و 11 نفر از فرزندانم...»2

روشن است که همه امت نمیتوانند بر اعمال مردم شاهد باشند، بلکه این شأن، از آن امامان معصوم(ع) است.

• در آیه 143 سوره بقره میفرماید: «وکذلک جعلناکم أمئً وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا....»: و بدینگونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر بر شما گواه باشد...»

در «تفسیر نورالثقلین» در حدیثی آمده است که از امام صادق (علیهالسلام) درباره این آیه پرسش شد و ایشان فرمودند: ... نحن الامئ الوسطی و نحن شهداءُ الله علی خلقه و حججه فی ارضه...3: ما امت میانه هستیم و ما شاهدان بر خلق خدا و حجتهای او در زمین هستیم.

• در آیه 89 سوره نحل درباره شاهدان قیامت میفرماید: «و یوم نبعث فی کل أمئ شهیدا علیهم من أنفسهم وجئنا بک شهیدا علی هؤلاء...»: و [به یادآور] روزی را که در هر امتی گواهی از خودشان برایشان برانگیزیم و تو را [هم] بر این [امت] گواه آوریم...

مفسران، عبارت «وجئنا بک شهیدا علی هؤلاء» را دوگونه معنا کردهاند: نخست اینکه تو را هم میآوریم تا بر این امت شاهد باشی و معنای دوم که مناسبتر بهنظر میرسد، این است که تو را میآوریم تا بر این شاهدان، شاهد باشی. با این نگاه، پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) بر پیامبران و شاهدان و کل صحنه قیامت شاهد خواهد بود.

• در آیه 41 سوره نساء درباره شهادت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) آمده است: «فکیف إذا جئنا من کل أمئ بشهید وجئنا بک علی هؤلاء شهیدا»: پس چگونه است [حالشان] آنگاه که از هر امتی گواهی گیریم و تو را بر آنان گواه آوریم؟

• قرآن کریم به نمونهای از شهادت پیامبران گذشته در قیامت اشاره کرده است؛ آنجا که درباره حضرت عیسی(علیهالسلام) میفرماید: «وإن من أهل الکتاب إلا لیؤمنن به قبل موته ویوم القیامه یکون علیهم شهیدا» (نساء/ 159): و از اهل کتاب، کسی نیست مگر آنکه پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان میآورد و روز قیامت [عیسی نیز] بر آنان شاهد خواهد بود.

اکنون این پرسش پیش میآید که: «شهادت شاهدان در چه اموری است؟»

در پاسخ آن باید گفت: «شهادت آنان هم در دنیا و هم در آخرت برقرار است.»

 

الف. شهادت اولیای الهی در دنیا و آخـرت

1. شهادت در دنیا

اولیای الهی در دنیا بر دو امر زیر شاهد هستند:

شهادت بر اعمال

قرآن کریم میفرماید: «وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون وستردون إلی عالم الغیب والشهادئ فینبئکم بما کنتم تعملون» (توبه/ 105): و بگو: «[هرکاری میخواهید] بکنید که به زودی خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانیده میشوید؛ پس شما را به آنچه انجام میدادید، آگاه خواهد کرد.»

در روایات بسیاری منظور از مؤمنون ائمه هدی(ع) ذکر شده است که این روایت از آن جمله است: عن یعقوب بن شعیب قال: «سألت اباعبدلله (علیهالسلام) عن قول الله عزوجل «اعملو فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون» قال: هم الائمه4: یعقوب بنشعیب میگوید: «از امام صادق (علیهالسلام) درباره این آیه پرسیدم. «اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون» (توبه/ 105). فرمودند: منظور ائمه هستند.»

 

شهادت بر مقدرات

در شب قدر، پس از رقم خوردن مقدرات الهی درباره افراد بشر، فرشتگان و روحالقدس از عالم امر بر زمین فرود میآیند و به محضر امام وقت سلام میکنند (قدر/ 4 و 5). این نزول به همه اموری که در عالم بالا تفریق و تقدیر شده، مربوط است (دخان/4). رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) در حدیثی میفرمایند:

عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: «کان علی(علیهالسلام) کثیراً ما یقول: [ما] اجتمع التیمی و العدوی عند رسولالله (صلیالله علیه و آله) و هو یقرأ: «انا انزلناه» بتخشع و بکاء فیقولان: ما أشد رقتک لهذه السورئ؟ فیقول رسولالله (صلی الله علیه و آله): لما رأت عینی و وعا قلبی، و لما یری قلب هذا من بعدی فیقولان: و ما الذی رأیت و ما الذی یری؟ قال: فیکتب لهما فی التراب «تنزل الملائکئ و الروح فیها باذن ربهم من کل امر» قال: ثم یقول: هل بقی شی بعد قوله عزوجل: «کل امر» فیقولان: لا، فیقول: هل تعلمان من المنزل الیه بذلک؟ فیقولان: أنت یا رسولالله، فیقول: نعم، فیقول: هل تکون لیلئ القدر من بعدی؟ فیقولان: نعم، قال: فیقول: فهل ینزل ذلک الامر فیها؟ فیقولان: نعم، قال: فیقول: الی من؟ فیقولان: لا ندری، فیأخذ برأسی و یقول: ان لم تدریا فادریا، هو هذا من بعدی....»5

از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده است که امام علی (علیهالسلام) اغلب میفرمود که هر گاه برخی از صحابه خدمت پیغمبر (صلیالله علیه و آله) بودند و آن حضرت سوره «انا انزلناه» را با خشوع و گریه تلاوت میفرمود، میگفتند که برای این سوره چرا سخت دلت نازک است؟! پیغمبر (صلی الله علیه و آله) میفرمود: «برای آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده و نیز برای آنچه دل این شخص، یعنی علی(علیهالسلام)، پس از من درمییابد» آنها میگفتند: «مگر شما چه دیدهاید و او چه میبیند؟» حضرت میفرمودند: «تنزل الملائکئ و الروح فیها بأذن ربهم من کل امر» سپس فرمود: «میدانید آنکه هر امری بر او نازل میشود، کیست؟» میگفتند: «تو هستی ای رسول خدا.» میفرمود: «آری، ولی آیا شب قدر بعد از من هم هست؟» میگفتند: «آری.» میفرمود: «در شبهای قدر پس از من هم آن امر نازل میشود؟» میگفتند: «آری.» میفرمود: «به چه کسی نازل میشود؟» میگفتند: «نمیدانیم.» پیغمبر دست بر سر من میگذاشت و میفرمود: «اگر نمیدانید، بدانید که آن شخص پس از من، این مرد است...».

 

2. شهادت در آخرت

روز قیامت گواهان پیش از آغاز قضاوت حاضر میشوند و گویا صحنه محاسبه و داوری با حضور آنان رسمیت مییابد. طبیعی است که این حضور باید حضوری مؤثر باشد، وگرنه ضرورتی نخواهد داشت. از اینرو باید گفت که خدای رحمان به پیامبران و اولیای عظامش اجازه شفاعت و دخالت در داوری را داده است. قران کریم میفرماید: «یوم نحشر المتقین إلی الرحمن وفدا ٭ ونسوق المجرمین إلی جهنم وردا ٭ لا یملکون الشفاعئ إلا من اتخذ عند الرحمن عهدا» (مریم/ 87-85): [یادکن] روزی را که پرهیزگاران را گروهگروه به سوی [خدای] رحمان محشور میکنیم و مجرمان را با حال تشنگی به سوی دوزخ میرانیم. [آنان] اختیار شفاعت را ندارند؛ جز آن کس که از جانب [خدای] رحمان پیمانی گرفته است.

 

ب. قضاوت بر حق و به دور از ظلم

«..... قضی بینهم بالحق وهم لا یظلمون» (زمر/ 69): .... و میانشان به حق داوری گردد و مورد ستم قرار نگیرند.

قرآن کریم قضاوت در قیامت را با دو ویژگی بیان میکند: نخست آنکه این قضاوت بر مبنا و یا معیار حق است و دوم اینکه در این قضاوت ستمی روا نمیشود.

 

قضاوت برحق

معیار قضاوت در قیامت حق است و اعمال هر کس با معیار حق سنجیده میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «والوزن یومئذٍ الحق فمن ثقلت موازینه فأولئک هم المفلحون ٭ ومن خفت موازینه فأولئک الذین خسروا أنفسهم بما کانوا بآیاتنا یظلمون» (اعراف/ 8 و 9): و در آن روز، سنجش [اعمال]درست است. پس هر کس میزانهای [عمل] او گران باشد، آنان خود رستگاراناند و هر کس میزانهای [عمل] او سبک باشد، پس آناناند که به خود زیان زدهاند؛ چرا که به آیات ما ستم کردهاند.

یکی از معانی این آیه چنین است که وزن هرچیز بر مبنای حق بودن و میزان حقی است که در آن وجود دارد. از این رو، حق را باید تعریف کرد تا روشن شود، حقی که معیار سنجش است، کدام است. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «ذلک بأَن الله هو الحق وأن ما یدعون من دونه هو الباطل وأن الله هو العلی الکبیر» (حج/ 62): [آری،] این بدان سبب است که خدا خود حق است و آنچه به جای او میخوانند، آن باطل است و این خداست که والا و بزرگ است.

اگر این جملهها را تعریف حق تلقی کنیم، معنایش این است که حق خدای رحمان است. بنابراین هر چیزی که با خداوند ارتباطی داشته باشد، حق خواهد بود. به بیان دیگر، هرچه از خدا باشد، حق خواهد بود و هرچه با او بیگانه باشد و رودرروی او قرار گیرد، باطل خواهد بود. اگر در اعمال موجود در پرونده انسان امور خدایی بیشتر باشد، در این صورت پرونده وزن بیشتری خواهد داشت و هرچه این امور در آن کمتر باشد، به سوی بیوزنی خواهد رفت.

پس ایمان به خدا دارای وزن و ارزشمند است. علاوه بر این، محبت به خدا، اطاعت از او و اجرای اوامر الهی، تقوا در پیشگاه خدا و نیز پیروی از پیامبر اکرم(ص) و اولیای الهی است و محبت به آنها و همچنین محبت به قرآن و ائمه هدی (علیهمالسلام) و خلاصه هرآنچه مورد رضایت و عنایت خداست، در قیامت دارای وزن و ارزش خواهد بود. برعکس، هرچه از رنگ خدایی بیبهره باشد نیز بدون وزن و بیارزش خواهد بود. به همین دلیل است که قرآن کریم میفرماید: «... فمن ثقلت موازینه فأولئک هم المفلحون ٭ ومن خفت موازینه فأولئک الذین خسروا نفسهم بما کانوا بآیاتنا یظلمون» (اعراف/ 8 و 9): پس هر کس میزانهای [عمل] او گران باشد، آنان خود رستگاراناند. و هر کس میزانهای [عمل] او سبک باشد، پس آناناند که به خود زیان زدهاند؛ چرا که به آیات ما ستم کردهاند.

کسانی پروندهای پربار خواهند داشت که در دنیا زندگی خدایی داشته و امور خود را بر محور خدای سبحان تنظیم کردهاند. چنین افرادی در وضعیتی زندگی خواهند کرد که از آن رضایت خاطر دارند و این وضعیت موردپسند آنان است (قارعه/ 6 و 7). اما کسانی که زندگی دنیای خود را بر محور خدا تنظیم نمیکنند، پرونده اعمال و میزانهایشان سبک خواهد بود. چنین افرادی به حقیقت زیانی سنگین خواهند کرد؛ زیانی در حد باختن همه هستی خویش. جایگاه این گروه نیز هاویه و جهنم خواهد بود (قارعه/ 8 و 9): «قل هل ننبئکم بالأخسرین أعمالاً ٭ الذین ضل سعیهم فی الحیائ الدنیا وهم یحسبون أنهم یحسنون صنعا ٭ أولئک الذین کفروا بآیات ربهم ولقائه فحبطت أعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامئ وزنا ٭ ذلک جزاؤهم جهنم بما کفروا واتخذوا آیاتی ورسلی هزوا» (کهف/ 106-103)

بگو: «آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانم؟» [آنان] کسانیاند که کوشششان در زندگی دنیا به هدر رفته است و خود میپندارند که کار خوب انجام میدهند. [آری]، آنان کسانیاند که آیات پروردگارشان و لقای او را انکار کردند. در نتیجه اعمالشان تباه گردید، و [در] روز قیامت برای آنها [قدر و] ارزشی نخواهیم نهاد. این جهنم سزای آنان است؛ چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند.

ملاحظه میشود که همه معیارهای خدایی در اعمال، شرط لازم است و تنها کارهای به ظاهر نیک، اگر مبتنی بر ایمان به معاد نبوت نباشند، کارساز نخواهد بود و همین تأکید درباره ایمان به ولایت الله، یعنی امامت، در آیات و روایات ما بسیار دیده میشود. پس از ایمان و درجه معرفت، خلوص نیت، و پس از آن هماهنگی عمل با کتاب خدا و سنت معصومان (علیهمالسلام) از شرایط ارزشمندی عمل و وزن آن در روز قیامت است.

 

قضاوت به دور از ظلم

قرآن کریم در آیات بسیاری از دور بودن ظلم از ساحت قدس ربوبی، بهطور عام، و از ستم نشدن به افراد در قیامت، بهطور خاص، سخن میگوید؛ چنانکه در آیه 54 سوره یونس درباره صحنه قیامت میفرماید: «ولو أنّ لکل نفس ظلمت ما فی الأرض لافتدت به وأسروا الندامئ لما رأوا العذاب وقضی بینهم بالقسط وهم لا یظلمون»: و اگر برای هر کسی که ستم کرده، آنچه در زمین است، میبود، قطعاً آن را برای [خلاصی و] بازخرید خود میداد و چون عذاب را ببینند، پشیمانی خود را پنهان دارند و میان آنان به عدالت داوری شود و بر ایشان ستم نرود.

 

پاسخ به یک پرسش

چه بسا این تأکید قرآن کریم بر فقدان ظلم در داوری قیامت برای پاسخ به این شبهه باشد که: آیا این عذاب طولانی آخرت برای مجرمان در برابر عمر کوتاه دنیا و فرصتی محدود برای خطاکاری انسان، عادلانه است؟

گویا قرآن کریم میخواهد این ذهنیت را در مخاطبان خود ایجاد کند که به داوری الهی اعتماد داشته باشند و برای پرسشهای خود دستکم این جواب را داشته باشند که ظلم و ستم از ساحت قدس خدای رحمان به دور است و در آن روز که حقایق پوشیده برملا شوند، همه به روشنی خواهند دید که داوری بر حق است و پاداش و کیفر نیز با اعمال متناسب است. البته در صحنه حساب و کتاب قیامت، عفو و بخشش بسیار است و شفاعت نیز دری از درهای رحمت الهی است. ولی هیچ کیفری بیشتر از استحقاق وجود ندارد و بهطور کلی مبنای برخورد خدای رحمان با بندگان چنین است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید:

«من جاء بالحسنئ فله عشر أمثالها و من جاء بالسیئئ فلا یجزی إلاّ مثلها و هم لا یظلمون» (انعام/ 160): هرکس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت، و هر کس کار بدی بیاورد، جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود.

در این آیه دو نکته مشاهده میشود:

 الف. نیکیها با ضریب 10 محاسبه میشوند و البته این پایینترین حد ضریب است، وگرنه در موارد دیگری تا 700 برابر و بیشتر هم وعده داده شده است (بقره/ 261). ولی درباره بدیها، جزا با عمل مطابق است و هیچکس بشتر از جرمش مجازات نمیشود؛ مگر درباره گناهانی که آثاری مداوم داشته باشند.6

ب. درباره نیکیها وعده پاداش قطعی داده شده است: «فله عشر امثالها» (انعام/ 160)، در حالی که درباره گناهان و بدیها وعدهای قطعی داده نشده است، بلکه میفرماید که جز مثل آن مجازاتی نمیبینند. یعنی، ممکن است گناهان هم به دلایلی بخشیده شوند و همه یا بخشی از مجازات برداشته شود، ولی اگر هم بخشیده نشود، بیشترین مجازات با عمل برابر است. این لحن کلام در آیه زیر نیز دیده میشود: «وإذ تأذن ربکم لئن شکرتم لأزیدنکم ولئن کفرتم إن عذابی لشدیدٌ» (ابراهیم/ 7): و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزاری کنید، [نعمت] شما را افزون خواهم کرد، و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.

ملاحظه میشود که در این آیه نیز درباره افزایش نعمت در برابر شکر با دو تأکید وعده قطعی داده است، در حالیکه درباره کیفر در برابر کفران نعمت، وجود عذاب مطرح شده است، نه قطعیت آن. از اینرو نمیفرماید: «لاعذبنکم»، بلکه میفرماید: «ان عذابی لشدید»

گویا این نکته مطرح است که امکان دارد خدای رحمان ناسپاسی شما را نادیده بگیرد که در موارد زیادی چنین است، ولی اگر اراده کیفر کند، عذاب خداوند شدید خواهد بود.

 

چکیده

• در روز قیامت درهای بخشش الهی و درهای رحمت بسیار گشوده است.

• پیامبران و شاهدان پیش از آغاز داوری در قیامت حاضر میشوند تا بر صحنه محاسبه و داوری نظارت کنند.

• پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) بر پیامبران، شاهدان و کل صحنه قیامت شاهد خواهد بود.

• شهادت شاهدان هم در دنیا و هم در آخرت برقرار است.

• اولیای الهی در دنیا بر دو امر مقدرات و اعمال شاهدند.

• شاهدان در قیامت حضوری مؤثر دارند وگرنه حضور آنها ضرورتی نخواهد داشت. از این رو خداوند به پیامبران و اولیای خود اجازه شفاعت و دخالت در داوری را داده است.

• داوری قیامت دو ویژگی مهم دارد: نخست اینکه بر مبنای حق است و دیگر اینکه از هر ستمی به دور است.

• نیکیها با ضریب 10 محاسبه میشوند و البته این پایینترین حد ضریب است، در حالی که مجازات بدیها با عمل مطابق است و هیچکس مجازاتی بیشتر از جرم خود نمیبیند.

• درباره نیکیها وعده پاداش قطعی داده شده است، در حالیکه درباره بدیها وعدهای قطعی داده نشده است، بلکه میفرماید جز مثل آن مجازاتی نمیبینند.

 

 

پینوشتها

1. نورالثقلین، ج 5، ص 64، به نقل از: اصول الکافی، ج 1، ص 191، ح 4.

2. نورالثقلین، ج 5، ص 98، به نقل از: کمالالدین، ص 278، ح 25.

3. نورالثقلین، ج 1، ص 165، به نقل از: الکافی، ج 2، ص 190، ح 2.

4. نورالثقلین، ج 3، ص 104، به نقل از: اصول کافی، ج 1، ص 219، ح 2.

5. الکافی، ج1، ص 250.

6. مجازات آنها هم هرچند طولانی است، ولی این طولانی بودن به دلیل مداومت آثار این گناهان است و در حقیقت نتیجه عمل آنهاست. از این رو عادلانه است و بهگونهای نیست که مجازات از خود عمل بیشتر باشد.

۲۴۰۱
کلیدواژه (keyword): شهادت اولیای الهی، قیامت
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید