عکس رهبر جدید

چه چیزی را ارزیابی کنیم: گفت و گوی معلمان با دکتر خسرو باقری ، استاد فلسفه تعلیم و تربیت

چه چیزی را ارزیابی کنیم: گفت و گوی معلمان با دکتر خسرو باقری ، استاد فلسفه تعلیم و تربیت
این آخرین و هشتمین شماره گفت و گوی معلم و فیلسوف است و من آن را در روزهایی آماده کرده بودم که معلمان در حال تصحیح برگه های ترم اول و دانش آموزان منتظر کارنامه های خود بودند. اکنون می خواهم یک جمله را به یادگار از این هشت شماره گفت و گو برای خود داشته باشم و آن جمله ای است که بیش از هر چیز در این روزها، مرا به خود مشغول کرده است: «هر زمان تعاملِ من معلم با دانش آموزم قطع شود تعلیم و تربیت نیز تعطیل شده است.» تعامل در همه جا حضور دارد و همین طور جایگاهی مهم در ارزشیابی دارد. معلمانی که سؤالات یا نحوه نمره دهی خود را عاری از اشتباه می دانند و هیچ نیازی به بازبینی در آن احساس نمی کنند روز به روز از این تعامل دور می شوند. من باید بدانم چطور می توانم نقش دانش آموزم را در فرآیند ارزشیابی پررنگ کنم تا به جای ایجاد نگرانی و اضطراب در او شاهد پویایی و تلاشش باشم؟ می دانم که معلمان با تجربه کشورم تلاش های ارزشمندی در این مسیر داشته اند اما همچنان راه درازی در پیش داریم.

معلم: با توجه به معنای خاص ارزشیابی در کلاس، بفرمایید کار معلم و دانش آموز از منظر عاملیت چه وضعی دارد. به عبارت دیگر نقش ارزشیابی برای انسان عامل چیست؟

وقتی میگوییم از منظر عاملیت، یعنی دانشآموز را عامل فرض کردهایم، یعنی او، هم صاحب عمل است و هم هویت خود را با عملش رقم خواهد زد. ارزشیابی باید بتواند این انسان عامل را در مسیری که پیش رو دارد و میخواهد با آن سرنوشت خود را رقم بزند، کمک کند و تا او بهتر بتواند اعمال خود را ارزیابی کند و به تدریج بهتر عمل نماید. الان متأسفانه ارزشیابی به ابزاری در دست معلم تبدیل شده که، به تعبیر من، از آن علیه دانشآموز استفاده میکند؛ و این درست نیست. پس ما باید ابتدا تصورمان را از هدف ارزشیابی تصحیح و دقت کنیم، مثل هر عمل دیگر، ارزشیابی هم دو جنبه بیرونی و درونی دارد. جنبه درونی آن همان لایههای شناختی، علایق و گرایشهای دانشآموز برای اقدام به کار است؛ و جنبه بیرونیاش آن چیزی است که قابل مشاهده است؛ مانند پاسخی که دانشآموز به یک سؤال میدهد و یا دستسازهای که ساخته است. ارزشیابی باید هم به «عاملیت» معطوف باشد و هم به عمل. اگر بخواهد فقط به یکی از اینها معطوف باشد خطاست. چرا که گفتیم عمل هم دارای جنبههای درونی و هم جنبههای بیرونی است. در  حدیثی آمده است که: «ان اللهَ یُحبّ عبداً و یُبغضُ عمله» یعنی خدا گاهی فردی را دوست دارد ولی از عمل او بدش میآید. عمل نیز یک وجه عینی و یک وجه تفسیری دارد. وقتی یک سیب را میبینیم، این جنبه عینی آن است ولی تفاسیر گوناگونی درباره آن وجود دارد.

 

لایه اول: بُعد شناختی.

گفتیم هر کاری که انجام میدهیم یک لایه شناختی دارد. مثلاً دانشآموزان تصورات متفاوتی از ریاضی دارند؛ بعضی آن را بیفایده میدانند و بعضی مفید. این تصور همان لایه شناختی است، بچهها این لایه را دارند و ما نباید به این لایه بیتوجه باشیم.1

 میتوان گفت ارزشیابی دارای سه هدف است: 

1. بهبود عامل (جنبه درونی عمل)

2. بهبود عمل (جنبه بیرونی عمل)

3. کیفیت بخشیدن به جریان تعاملی آموزش.

همانگونه که از منظر عاملیت، تربیت را تعامل بین شاگرد و معلم می‌‌دانیم، ارزشیابی را هم باید تعامل بین شاگرد و معلم بدانیم. به عبارت دیگر ارزشیابی فقط کار معلم نیست، بلکه حاصل تعامل بین او و دانشآموز است.

 

معلم: من تعامل را متوجه نشدم. مگر ما برای ارزشیابی خود، معیار نداریم؟ اینجا دو سویه بودنش کجاست؟

نگاه رایج به ارزشیابی، فقط به معیارهای عینی (objective‌) اکتفا میکند، و مثلاً اینکه دانشآموز چه نمرهای گرفته است، در حالیکه، مخصوصاً در تعلیموتربیت، نباید اینطور باشد و باید نگاه عمیقتری داشته باشیم. در تعلیموتربیت ما با ذهن و ضمیر و فهم فرد و تغییر رفتار او سروکار داریم. دو سویه بودن یعنی اینکه فقط نتیجه ظاهری یا عینی برایمان مهم نباشد، بلکه به شناخت و تصور و رفتار عامل (دانشآموز) هم اهمیت بدهیم. ما میخواهیم، در درجه اول، ذهنیت فرد (عامل) در مورد بعضی از امور تغییر کند. نمیتوانیم بگوییم که به تصور او از درس کاری نداریم و فقط نتیجه برایمان مهم است.

 معلم: من، به عنوان معلم، وقتی با دانشآموز گفتوگو میکنم و نظر او را درباره درس ریاضی میپرسم او میگوید ریاضیات کسلکننده است؛ آیا این میتواند به نوعی کار من معلم ریاضی را ارزشیابی کند؟

اهمیت تعاملی بودن در این است که معلم و شاگرد در شناخت این لایه بر یکدیگر تأثیر میگذارند. بهعنوان مثال، اگر من حدس بزنم که دانشآموزم در درس ریاضیات وضعیت خوبی دارد، اینجا در مورد لایه شناختی او یک ارزیابی اجمالی کردهام ولی تا این شناخت تعاملی نشود اطمینانبخش نیست و برای این کار باید با خود فرد گفتوگو کنم.

 

لایه دوم: گرایش

حالا لایه دوم یا همان لایه گرایشها و علایق و دلبستگیها. من پس از تعامل و بررسی مشارکت فرد در کلاس به افرادی که به درس علاقه نشان نمیدهند و با من وارد تعامل نمیشوند نمره کمتری میدهم. مشارکت یکی از نشانههای علاقه است.

 معلم: ابزار افزایش علاقه چیست؟

معلم در کلاس نباید متکلم وحده باشد و بقیه فقط گوش دهند. هر معلمی در آخر ترم تصور یا تصویری از علایق بچهها نسبت به درس موردنظر پیدا میکند. ما باید دقت کنیم تا ارتباط عاطفی ما در مسیر مناسبی حرکت کند، چون ارتباط عاطفی بخشی از ارزشیابی است. اگر دانشآموزی به موضوع درس علاقهمند است باید برای این علاقهاش نمره و امتیازی قائل باشیم.

 

معلم: آیا دانش آموز باید بداند که ارزشیابی میشود یا خیر؟

بعضی از استادان میگویند من به مشارکت افراد فلان درصد نمره میدهم و به علاقهمندی و حضور او درصد دیگری. ما نباید افراد را گیر بیاندازیم، باید با آنها کاملاً شفاف صحبت کنیم. باید به بچهها بگوییم که ارزشیابی به نفع شماست و هدف آزار شما نیست. حضور فردی و شخصی مقدمه حضور معنوی است. هدف ارزیابی باید مشخص شود.

 

لایه سوم: تصمیم و اراده

باید توجه کرد که علاقه یک چیز است و تلاش در ابراز آن چیز دیگری است. ما چه بسیار علایق داریم که آنها را در قلبمان نگه میداریم. بعضی علایق هم داریم که آنها را ابراز و عملی شدن آنها را پیگیری میکنیم. هر تلاشی حاکی از اراده و تصمیم قبلی است. وقتی میخواهیم در ارزشیابی به عمل فرد نمره دهیم، باید برای تلاش او نیز مقداری نمره در نظر بگیریم.

استعداد همه یکسان نیست. ژن را نمیتوان نادیده گرفت ولی همه چیز هم ژن نیست. پس ما باید به تلاش نیز نمره دهیم. اگر بخواهیم به نتیجه، یعنی فقط به برگه، نمره بدهیم کافی نیست از منظر عاملیت هم نباید به تلاش فرد بیتوجه بود.

در ارزشیابی خداوند از ما سعی و تلاشِ ما کاملاً دخالت دارد. البته نسبتها باید به میزان مناسبی رعایت شود. مثلاً اینکه فرد در ابتدا کجا بود و حالا کجاست، یا دارایی های اولیهاش چه بوده و به چه میزان تلاش کرده و حالا چه دارد؛ اینها همه و همه در ارزشیابی خداوند از ما و کارهای ما وجود دارد. ما نیز باید در ارزشیابی دانشآموزان این امور را مدنظر قرار دهیم.

 

معلم: آیا در ارزشیابی محتوا (content) مهم است؟

دانش چیست؟ دانش با محفوظات یکی نیست. اطلاعات (Information) غیر از دانش و فهم (knowledge) است. آنچه ابتدا در ذهن ما جمع آوری میشود اطلاعات است نه دانش. دانش در نقاط اتصالی کلانِ این اطلاعات است که ظهور پیدا میکند. یعنی وقتی اطلاعات به هم وصل شوند و در یک شبکه بزرگ با هم ارتباط برقرار کنند دانش بهوجود میآید. دانش، حاصل برقراری پیوند میان اطلاعات مختلف است. پس فقط کسی که نحوه اتصال و ارتباط میان انواع اطلاعات را فهمیده به دانش دست یافته و به عبارت دیگر درسی را یاد گرفته است، و گرنه صرف اینکه مقداری اطلاعات را حفظ کنیم مهم نیست. اینها کار حافظه است؛ حافظه لازم است ولی کافی نیست.

 

معلم: میگویند سؤالی که به دانشآموزان میدهیم باید مفهومی باشد، این مفهومی بودن به چه معناست؟

یعنی اینکه سؤال ما ناظر به «روابط» بین معلوماتی باشد که در ذهن دانشآموز وجود دارد نه اینکه  فقط چه معلوماتی در ذهن دارد.

ارزشیابی حافظهمحور به چند دلیل غلط است. اول اینکه در روزگار ما، با وجود کامپیوتر، دیگر نیازی به حفظ کردن حجم زیاد اطلاعات نیست. مثلاً در صدر اسلام با توجه به شرایط خاص آن روزگار عدهای قرآن را حفظ میکردند، ولی در روزگار ما با وجود هزاران قرآن مکتوب چه ضرورتی دارد که کودک خردسال یا حتی یک بزرگسال را تحت فشار قرار دهیم تا قرآن را حفظ کند. قرار نیست که حافظه برای ما نقش کامپیوتر را بازی کند؟ حافظه شرط لازم برای دانشورزی است. یعنی اطلاعات را در خود نگه میدارد تا ما بتوانیم به روابط آنها بیندیشیم.

 

معلم: پس به این ترتیب ویژگیهای یک امتحان خوب چیست؟

در یک امتحان خوب نباید امکان تقلب وجود داشته باشد، درست برعکسِ بیشتر امتحانات ما که این امکان وجود دارد. چرا امتحانات ما طوری است که باید نیرو صرف کنیم تا جلوی احتمال تقلبها را بگیریم! ؟ چون بهطور کلی ما بیشتر از اطلاعات امتحان میگیریم نه از دانش! که فهم روابط بین اطلاعات است. امتحان از دانش یعنی اینکه، مثلاً معلم 5 سؤال یا مطلب از جاهای مختلف کتاب بدهد و از دانشآموز بخواهد اینها را به هم مرتبط کند. اگر او بتواند این کار را کند معلوم میشود که موضوع را فهمیده یا نه. نقش حافظه این است که در هر لحظه اطلاعاتی را که به آن نیاز داریم در دسترس ما قرار دهد. باید به دانشآموز یادآور شویم که لازم نیست عین مطلب کتاب درسی را بنویسد. گاهی چه بسا لازم شود که اگر این کار را کرد از نمره و امتیاز او کم شود.

چه چیزی را ارزیابی کنیم

 

 

پی نوشت

1. به شماره مهرماه سال 1396 و اهمیت توجه به جنبه شناختی عمل توجه کنید.

 

۲۱۴۵
کلیدواژه (keyword): چه چیزی را ارزیابی کنیم,گفت و گو,دکتر خسرو باقری,استاد فلسفه تعلیم و تربیت,معلم و فیلسوف,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید