عکس رهبر جدید

قابلیت فهم جامعه شناسی (۲): نقدی بر کتاب جامعه‌ شناسی پایه یازدهم

  فایلهای مرتبط
قابلیت فهم جامعه شناسی (۲): نقدی بر کتاب جامعه‌ شناسی پایه یازدهم
کتاب درسی یکی از اجزای اصلی در برنامه درسی کشورهاست. در کشور ما اهمیت کتاب درسی به دلیل ساختار آموزشی و برنامه درسی حاکم بر آموزش و پرورش کشور بیشتر است. کتاب های درسی، به عنوان رسانه ای مهم و پرکاربرد، در ساختار آموزشی کشور مطرح اند. کتاب های درسی رسانه هایی هستند که همه روزه معلمان و دانش آموزان از آنها استفاده می کنند، لذا گاهی اوقات به عنوان تمام برنامه درسی، معلم بر آن تأکید می کند [نوریان، ۱۳۸۷: ۱۴۴ - ۱۲۷]. اهمیت کتاب های درسی در نظام های آموزشی متمرکز مانند ایران که تقریباً تمام عوامل آموزشی براساس محتوای آن تعیین و اجرا می شوند، بیش از سایر انواع نظام های آموزشی است. به خاطر همین اهمیت بیش از اندازه است که صرف وقت نیروهای متخصص در ارزشیابی و تحلیل کتاب های درسی می تواند راهگشای حل بسیاری از مشکلات جاری آموزش باشد. این گزارش حاصل بررسی کتاب درسی جامعه شناسی (۲) توسط نگارنده مقاله است که کوشیده میزان قابلیت فهم این کتاب را از طریق استخراج و شمارش واژگان و اصطلاحات دشوار دو درس از کتاب وارسی کند.

اهمیت کتاب درسی

در حال حاضر کتابهای درسی یکی از مهمترین منابع یادگیری به شمار میآیند.  چرا که بیشتر فعالیتهای آموزشی در چارچوب این رسانه صورت میپذیرد.

کتابهای درسی ضمن آنکه ابزاری مهم در انتقال مفاهیم، یادگیری و کسب دانش و مهارت هستند، باید به مهمترین ویژگی رسانه که همانا ارتباط آسان با مخاطب است، توجه داشته باشند. ارتباط آسان با مخاطب به معنای آن است که کتاب درسی باید بهگونهای به انتقال پیام بپردازد که اولاً توجه مخاطب را به خود جلب کند و ثانیاً  برای مخاطب قابل درک و فهم باشد و مخاطب بتواند بهراحتی با آن ارتباط برقرار کند. از این رو بهترین پیامها نیز میتواند بدون توجه به این دو ویژگی، اثر خاصی در مخاطب بهجا نگذارد.

 

نقش معلم در درک محتوا

در مورد درک و فهم محتوای کتاب درسی روشهایی با عنوان «قابلیت خوانش کتاب درسی» در حوزه برنامه درسی مورد توجهاند که با استفاده از شمارش واژگان جملات و طول جملات قابلیت خوانش کتاب درسی را مورد مطالعه قرار میدهند و میزان دشواری و یا سادگی کتاب درسی را تعیین میکنند. اما مهمتر از قابلیت خوانش، قابلیت درک پیامها، جملهها، عبارتها و واژگانی است که در کتاب درسی بهکار میرود. اگر چه فرض مؤلفان کتاب درسی آن است که کتاب درسی با حمایت و راهنمایی معلمان آموزش داده میشود و در واقع این معلم است که باید با تواناییها، دانش و مطالعات خود به دانشآموز کمک کند که محتوای کتاب درسی را بیاموزد. اگرچه این فرض در نظامهای آموزشی مدرن چندان مورد قبول نیست و معلم در این نظامها نه بهعنوان منبع اطلاعات، بلکه بهعنوان تسهیلگر آموزشی شناخته میشود.

در رویکردهای  جدید تدریس و آموزش، معلم یا نقش تسهیلگر در درک و فهم معنای کتاب، محتوای آموزشی و یاریگر برای انجام فعالیتها  را برعهده دارد و یا بهعنوان مربی، از تلاش دانشآموز برای بهرهبردن از تواناییهای خود بهمنظور یادگیری بهتر و عملکردهای پیچیده و مستقل حمایت میکند [پیشین].

 

قابل فهم بودن یا قابل قبول بودن متن

شاید نیازی به توضیح نباشد که قابل فهم بودن پیام ، با قابل قبول بودن آن تفاوت دارد. در مورد پیامهای دشوار یا خیلی دشوار، وظیفه معلم توضیح آنها تا حد کفایت است. اگر چه سرانجام ممکن است معلم بگوید من به دانشآموزان یاد دادم، اما آنها یاد نگرفتند. در حالت دوم ممکن است معلم توانسته باشد یک پیام را با توضیحات خود قابل فهم کند، اما این پیام با تجربیات زیسته، آموختههای قبلی دانشآموز و آنچه که دانشآموز از محیط خانواده یا اجتماع میآموزد، همخوانی نداشته باشد. مسلماً معلمان در مورد قابل فهم کردن پیامهای کتاب درسی دشواری کمتری خواهند داشت تا قابلقبول کردن آن. این موضوع بهویژه در مورد محتواهایی که در آن شائبه تبلیغی بودن، ایدئولوژیک بودن، القایی بودن، یکسویه بودن و متفاوت بودن نسبت به باور عمومی، به چشم میخورد، بسیار واضحتر است.

 

ویژگی های کتاب درسی

کتاب درسی ویژگیهایی دارد که آن را از دیگر کتابهای خواندنی علمی و غیرعلمی مجزا میسازد. در اینجا به سه ویژگی مهم اشاره و چند توصیه در مورد کتاب درسی بیان میشود که مؤلفان کتاب درسی آن را رعایت میکنند.

ـ توجه به تواناییهای ذهنی و جسمی دانشآموزان و در نظر گرفتن سطح متوسط دانشآموزان؛

ـ توجه به ارتباط طولی و عرضی کتاب درسی با دیگر کتابهای درسی؛

ـ توجه به تواناییهای معلمی که قرار است کتاب را تدریس کند.

کتاب درسی را نمیتوان مانند یک روزنامه دانست که مطلب یا مقالهای در یک صفحه آن جای میگیرد و اگر کسی آن را نخواند، مشکلی برایش به وجود نمیآید. به عبارت دیگر، نوعی ضرورت و اجبار در خواندن و قبولی در امتحان پایانی کتاب درسی برای ارتقا به پایه بالاتر وجود دارد.

همچنین باید گفت، کتاب درسی همچون کتابی نیست که نویسنده کتاب قصد دارد نظرات خود را به بقیه ارائه کند یا افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. بلکه محتوا باید از نظر علمی مورد تأیید قاطبه اهل فن هم قرار گرفته باشد. بیان محتوایی که از نظر صاحبنظران و معلمان قابل قبول نیست، نه تنها به یادگیری محتوا کمک نمیکند، بلکه در دستیابی به هدفهای کتاب بهصورت معکوس عمل خواهد شد. یعنی هدفهای برنامه و کتاب درسی در جهت مخالف خود پیشخواهند رفت. برای آگاهی بیشتر در زمینه ویژگیهای کتابهای آموزشی میتوانید به کتابچه طرح سامانبخشی «دفتر انتشارات و تکنولوژی آموزشی» با عنوان «ویژگیهای کتابهای آموزشی» مراجعه کنید.

 

قابل فهم بودن محتوای کتاب درسی

توجه به معیار انتخاب متون نوشتاری مناسب برای افرادی که در سطوح علمی متفاوت قرار دارند، ضروری است و اکثر متخصصان اتفاق نظر دارند که اگر میزان سطح دشواری متون نوشتاری با توانایی خوانش خوانندگان آن متون همخوان باشد، یادگیری با سرعت بیشتری انجام میشود و میل و اشتیاق خوانندگان برای مطالعه و یادگیری افزایش مییابد
[مفتون و دقیق، 1380].

آدلبرگ (1984) مینویسد: «یکی از عاملهای مهمی که بر رفتار و عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیر میگذارد، قابل فهم بودن یا روان بودن محتوای کتاب درسی است.  کتابی که نیازمند تلاش فراوان از سوی دانشآموز برای درک آن یا بهدست آوردن اطلاعات از میان آن است، او را پرخاشگر یا ناامید میکند». معلمان نیز مجبورند زمان زیادی از کلاس را صرف توضیح واژهها، عبارتها، جملهها و اطلاعاتی کنند که دانشآموز و ذهن او با آنها آشنا نیست. در واقع توانایی خواننده کتاب در درک ساده مطالب آن، یکی از شاخصهای مهم در انتخاب کتاب درسی است که میتواند به ارتباط موفق خواننده با مؤلف کتاب درسی منجر شود و دستیابی به هدفهای کتاب را آسان کند. 

موضوع درک زبان آنقدر مهم است که اکنون بهصورت یکی از گرایشهای روانشناسی تحت عنوان «روانشناسی زبان» درآمده است. روانشناسی زبان به مطالعه عوامل روانشناختی و عصبی میپردازد که انسان را قادر میسازد، مهارتهای زبانی را کسب، استفاده، درک و تولید کند.

 

فرمول های خوانایی برای تعیین  قابلیت خوانش متن

در حال حاضر از روشهای متفاوتی برای قابلیت خوانش کتاب یا روانخوانی متن استفاده میشود که بیشتر حالت مکانیکی دارند. یعنی با شمارش تعداد جملهها، تعداد واژگان یا تعداد سیلابسها یا بخشهای واژگان در چند صفحه تصادفی از یک کتاب یا متن، میزان روانخوانی آن را تعیین و سن تحصیلی مناسب برای آن محتوا را براورد میکنند. در زبان انگلیسی فرمولهای متفاوتی برای تعیین سطح خوانایی متون تعریف شدهاند. بررسی تاریخچه فرمولهای تعیین سطح خوانایی متن نشان میدهد که نخستین فرمولهای تعیین سطح خواندن در سال 1923 توسط لایولی و پرسی تهیه شدند. در سال 1935 گری و لری در فرمولهای تعیین سطح خوانایی خود پنج عامل را معرفی کردند که عبارت بودند از: تعداد کلمات دشوار؛ تعداد کلمات نامأنوس؛ عبارتهای حرف اضافهای؛ ضمایر شخصی؛ میانگین طول جملهها.

بعدها فرمولهایی پیدا شدندکه تعداد کلمهها، جملهها، عبارتهای حرفاضافهای و کلمههای دشوار را در چند صفحه نمونه از یک متن برای تعیین میزان دشواری آن متن محاسبه میکردند. فرمول رادولف فلش توجه خاصی به «واژههای انتزاعی» و «طول جمله» داشت. 

از دیگر روشهایی که بهصورت عملی روی دانشآموز اجرا میشود تا میزان روانی و قابل فهم بودن محتوا را برای او بسنجند، روش «حذف کلمهها» و جراحی متن است. در این روش معلم یا پژوهشگر با حذف برخی از کلمات داخل متن، از دانشآموز میخواهد جمله را کامل کند و از این طریق دریابد که دانشآموز تا چه حد میتواند مفهوم آن جمله را درک کند. اگر او با اضافه کردن کلمههای  مناسب جمله را کامل کند، مشخص میشود، جمله را درک کرده است و اگرنه، نشان میدهد دانشآموز در درک جمله مشکل دارد.

 

متن های فارسی و قابلیت خوانش

اما برای زبان فارسی در این زمینه کار زیادی  انجام نشده است و معمولاً از فرمولهای تهیه شده برای زبان انگلیسی، با برخی اصلاحات انجام شده روی آنها استفاده میشود. اصلیترین پژوهش صورت گرفته در کشور،  پژوهش دیانی در سال 1366 است که در آن سه فرمول فلش، فرای و گانینگ، برای نوشتههای فارسی تعدیل و بومیسازی شد[دیانی، 1366]. در سالهای بعد پژوهشگران از شاخصهای تهیه شده توسط دیانی برای سنجش خوانایی متون آموزشی و ادبی استفاده کردهاند.  در خصوص کتابهای علوم اجتماعی دبیرستان،  با استفاده از شاخص خوانایی گانینگ، تحقیقی روی سطح خوانایی «کتاب مطالعات اجتماعی پایه اول دبیرستان» انجام شده است که نتایج آن نشان میدهد، سطح محتوای خوانشی کتاب بالاتر از سن تحصیلی دانشآموزان است
[پرورش، 1392].

نکته قابل ذکر آن است که چنانچه محتوای کتاب از نظر علمی و آموزشی مناسب انتخاب شده باشد، هر اقدامیکه بتواند اطلاعات و عبارات دشوار آن را تعیین کند یا درجه دشواری خوانایی  آن را نشان دهد، میتواند مؤلفان را در راستای بهبود کتاب یاری رساند. اما اگر محتوا از نظر علمی و آموزشی مناسب انتخاب نشده باشد، هر گونه اصلاح واژگانی و ویرایش ادبی، یا کاهش طول جملهها و یا کاهش تعداد کلمهها در یک صفحه، نمیتواند به اصلاح واقعی کتاب منجر شود.

 

کتاب جامعه شناسی (2) از نظر قابلیت خوانش

شاید یکی از کتابهای درسی که در زمینه دشواری خوانش و پیچیده بودن اصطلاحها، عبارتها و واژگان بیش از دیگر کتابها مورد نقد قرار گرفته، کتاب علوم اجتماعی پیشدانشگاهی است. برای نمونه نگاه کنید به مقاله «نقدی بر کتاب علوم اجتماعی پیشدانشگاهی» نوشته مرتضی شاهرضایی (1388) که به برخی مشکلات مربوط به دشواری محتوا از نظر نداشتن توضیحات لازم درباره اصطلاحها و موضوعهای کتاب پرداخته است.  همچنین هماندیشی «انجمن جامعهشناسی آموزشوپرورش» با موضوع «نقد و بررسی کتاب جامعهشناسی(1)» با حضور آقای دکتر علیرضا شریفی یزدی، حاوی نکات ارزشمندی در نقد کتاب پایه دهم است که میتواند در مورد کتاب جامعهشناسی(2) نیز مورد استفاده قرار گیرد.

 

علوم اجتماعی پیش دانشگاهی یا جامعه شناسی (2) پایه یازدهم

محتوای کتاب جامعهشناسی (2) چنانچه در مقدمه آن هم آمده، در چهار فصل و پانزده درس به این شرح تنظیم شده است:

ـ فصل اول به مفاهیم «فرهنگ جهانی» و «جهان فرهنگی» میپردازد و به برخی از فرهنگهایی که گسترش جهانی پیدا کردهاند، به ویژه اسلام و غرب جدید اشاره میکند.

ـ فصل دوم چگونگی شکلگیری فرهنگ جدید غرب و نظام جهانی برآمده از آن را بررسی میکند.

ـ فصل سوم به چالشها و بحرانهای نظام جهانی میپردازد.

ـ فصل چهارم خیزش فرهنگی ـ تمدنی جهان اسلام برای عبور از چالشهای جهانی و فرصتها و محدودیتهای پیش روی بیداری اسلامی را مورد کنکاش قرار میدهد.

قابلیت فهم جامعه شناسی ۲

قابلیت فهم جامعه شناسی ۲   

اما کتاب جامعهشناسی (2) از کجا آمده است؟ در سال تحصیلی 97-1396، با استفاده از کتاب علوم اجتماعی پیشدانشگاهی و تفکیک شدن درس یازدهم به دو درس، درسی با عنوان «بحرانهای معرفتی و معنوی» به کتاب افزوده و با برخی تغییرات جزئی در عنوان فصلها، در نظام جدید آموزشی با عنوان جامعهشناسی (2) به دانشآموزان معرفی شد. مؤلفان با بازنویسی برخی فصلها سعیکردهاند، تقریباً بدون تغییر اصل محتوا،  آنرا برای دانشآموزانی که از نظر سنی، تجربهها و علاقهها، با دانشآموزان پیشدانشگاهی تفاوتهایی دارند، مناسبسازی کنند. در واقع  به رغم انتقاداتی که در مورد دشواری مفاهیم این کتاب برای دانشآموزان پیشدانشگاهی وجود داشت، کتاب علوم اجتماعی پیشدانشگاهی با نام جدید جامعهشناسی(2) به پایه یازدهم منتقل شده است.  بدین ترتیب انتظار میرود با مشکلات بیشتری در درک و فهم دانشآموزان از محتوای کتاب روبهرو شویم.

در بررسی حاضر، کتاب جامعهشناسی(2) بهطور کامل مطالعه شد. اما به منظور جلوگیری از حجیم شدن گزارش، تنها دو درس اول و پنجم  این کتاب بهعنوان نمونه انتخاب شدند. در این گزارش، واژهها، عبارتها و اصطلاحهایی که از نظر نگارنده مقاله، درک آنها برای دانشآموزان دشوار است، استخراج شدهاند. این واژهها و اصطلاحها یا در کتاب های قبلی توضیح مختصری دارند، یا در همین کتاب به اختصار تعریف شدهاند، یا تعریف آنها از نظر مؤلفان روشن است و نیازی به تعریف دیده نشده است.

 

جمع بندی

بررسی حاضر نشان داد، در فصل اول که حدود 50 سطر دارد، تقریباً در هر سطر، دانشآموز با یک اصطلاح یا عبارت دشوار روبهرو میشود. در فصل پنجم نیز که حدود 90 سطر دارد، تقریباً در هر سطر آن یک اصطلاح یا عبارت دشوار وجود دارد که همگی از نوع مفاهیم ساخته یا تبیینی هستند و درک آنها تا حدودی دشوارتر از مفاهیم مشاهدهای است. به اجمال میتوان گفت: «مفهوم مشاهدهای» مستقیماً به مشاهده برمیگردد،«ساختهها» بهطور غیرمستقیم ریشه در مشاهده دارند، ولی«مفاهیم تبیینی» برخلاف این دو، ریشه در خود نظریه دارند[عیوضی، 1392]. اگرچه ممکن است مؤلفان مدعی شوند که در این کتاب و یا کتابهای پایههای قبلی این اصطلاحات توضیح داده شدهاند،  اما به نظر نگارنده این مقاله، توضیحات ارائه شده که یا کوتاه و یا ناقصاند، چندان نمیتوانند درک محتوای کتاب را برای خواننده ساده کنند. به علاوه، مفهومی که دو سال قبل در کتاب درسی پایه نهم توضیح داده شده است، مجدداً باید توسط دبیر مربوط توضیح داده شود که وقت زیادی را از کلاس خواهد گرفت.

مؤلفان حتی فرض کردهاند، برخی از اصطلاحات مثل «قرون وسطی» یا «حقوق بشر»، تعریف شده و روشن هستند. باید گفت دانشآموزان در این پایه و پایههای تحصیلی قبلی با تاریخ اروپا و قرون وسطی آشنا نشدهاند، پس به احتمال زیاد این واژهها نیز برای آنها جدید هستند. اما مؤلفان با فرض آشنایی دانشآموزان با این اصطلاح، در مورد هنر قرون وسطی و بعد معنوی و آسمانی آن نگاشتهاند. در مورد حقوق بشر نیز همین مشکل وجود دارد. در حالی که دانشآموزان در کتاب جامعهشناسی(1) پایه دهم با موضوع حقوق و تکالیف آشنا شدهاند، اما با موضوع و اصول حقوق بشر جهانی و فرایند تهیه آن در کتابهای قبلی آشنا نشدهاند.

همانطور که در مقدمه مقاله نیز بیان شد، تعداد زیاد اصطلاحهای دشوار، موجب کاهش یادگیری دانش آموز میشود. اگر این بررسی برای دیگر درسهای کتاب جامعهشناسی(2) انجام شود، روشن خواهد شد که دانشآموزان پایه یازدهم در این کتاب با چه تعداد زیادی از اصطلاحها و عبارتها روبهرو هستند که ارزش آموزشی و میزان یادگیری کتاب را تا حد زیادی کاهش میدهد. اما بررسی همین دو  درس نیز نشان داد، مؤلفان کتاب به حجم و تعداد واژهها و عبارتهای دشوار توجه کافی نداشتهاند و یادگیری و ارتباط دانشآموز با کتاب از این منظر مورد عنایت آنها قرار نداشته است.

پیشنهاد نگارنده آن است که در این خصوص  پژوهشی میدانی توسط «پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش» انجام شود و  در آن، هم روانخوانی دانشآموزان  و هم درک آنها هنگام قرائت کتاب مورد پرسش قرار گیرد  و میزان درک آنها از مفاهیم و اصطلاحات سنجیده شود. شاید دبیران محترم این درس که بهطور مستقیم در آموزش این کتاب نقش داشتهاند و از میزان فهم دانشآموزان اطلاعات دسته اول دارند، بهترین داوران در مورد ادعای این مقاله باشند.

در پایان باید گفت، این بررسی فقط به حجم واژهها و اصطلاحهای کتاب خلاصه میشود، در حالی که درباره محتوا، و مفاهیم و القائاتی که در کتاب موجود است، انتقادات زیادی توسط دبیران و استادان مطرح شدهاند که تا کنون مورد عنایت گروه مؤلفان قرار نگرفتهاند.

 

کتابهای بررسی شده

1. کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم، سال 1395

2. کتاب جامعهشناسی(1) پایه دهم، سال 1395

3. کتاب جامعهشناسی (2) پایه یازدهم، سال 1396

4. کتاب علوم اجتماعی پیشدانشگاهی، سال 1395

 

منابع در دفتر مجله موجود است.

۲۹۱۶
کلیدواژه (keyword): کتاب درسی,دشواری مفاهیم,روانخوانی متن,قابلیت فهم متن,درک محتوا، فرمول های خوانایی متن,
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید