عکس رهبر جدید

معیارهای سنجش هوش هیجانی

  فایلهای مرتبط
معیارهای سنجش هوش هیجانی
هوش هیجانی نوعی مهارت عاطفی است که تعیین می‌کند از احساسات و هیجان‌های خود چگونه به بهترین نحو استفاده کنیم و فکر را در مسیر درست به کار بگیریم. یعنی فرد برای به‌دست‌آوردن پاداش بزرگ‌تر، پاداش‌های کوچک را نادیده بگیرد و اجازه ندهد نگرانی و فشار روانی یا خاطره اشتباه‌های گذشته، قدرت تفکر و استدلال او را مختل کند. در شرایط متفاوت بتواند امید را در خود زنده نگه دارد، با دیگران همدلی کند، احساسات دیگران را درک کند، در برابر مشکلات پایداری داشته باشد و در همه حال انگیزه خود را حفظ کند.

دربار‌ه هوش هیجانی

سال‌های متمادی تصور بر این بود که ضریب هوشی نماینده میزان موفقیت افراد است. در دهه اخیر تحقیقات نشان دادند که علاوه بر ضریب هوشی، عاملی به نام «هوش هیجانی» نیز می‌تواند جزو شاخص‌های ارزیابی موفقیت فرد قلمداد شود. در ابتدای پیدایش شاخص هوش هیجانی، روان‌شناسان بیشتر روی جنبه‌های شناختی همانند حافظه و حل مسئله تأکید می‌کردند، اما خیلی زود دریافتند که جنبه‌های غیرشناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز اهمیت زیادی دارند. روان‌شناسان از این آگاهی به‌عنوان هوش هیجانی یاد می‌کنند و حتی برخی از کارشناسان معتقدند این نوع از هوش می‌تواند از ضریب هوشی، در موفقیت کلی فرد در طول زندگی، مهم‌تر باشد.

هـوش هیجـانی به معنـای توانایـی شناخت و مدیریت احساسات خود و دیگران است. این هوش عامل بزرگی در موفقیت فردی در زندگی و کار است. هوش هیجانی را می‌توان یاد گرفت و در خود تقویت کرد. در دنیایی که زندگی می‌کنیم، غالباً هوش را توانایی فرد برای درک مفاهیم و سرعت یادگیری تعریف می‌کنیم، اما هوش تنها در این مفاهیم خلاصه نمی‌شود. هوش فقط یک نوع نیست. هوش هیجانی یا هوش عاطفی نوع دیگری از هوش است. همان‌طور که توانایی بیان و مدیریت احساسات فردی در زندگی امری ضروری است، توانایی درک، تشخیص و واکنش به احساسات دیگران نیز واجب و لازم است. دنیایی را تصور کنید که در آن فرد نمی‌تواند بفهمد دوستش غمگین، یا هم‌کلاسی‌اش عصبانی است. روان‌شناسان بعد از سال‌ها تحقیق و مطالعه، نظریه هوش هیجانی را معرفی و به اهمیت و تأثیر آن بر موفقیت افراد تأکید کردند. آن‌ها اصطلاح هوش هیجانی را این‌گونه تعریف کردند: هوش هیجانی1 توانایی‌ای است که امکان درک احساسات و هیجانات خود و دیگران را به فرد می‌دهد تا با استفاده از این قابلیت بتواند تفکر و تعقل و عملکرد خود را هدایت کند. همان‌گونه که در تعریف مشاهده می‌شود، محققان در تنظیم فعالیت شناختی به‌وسیله هیجانات تأکید دارند. معمولی‌ترین اختصار برای هوش هیجانی از روی ضریب هوشی «آی‌کیو2» برداشته شده است که به آن ضریب هوش هیجانی یا «ای‌کیو» می‌گویند.

بیـن آی‌کیـو (IQ) و ای‌کیـو (EQ) هیـچ رابطـه شناخته‌شده‌ای وجود ندارد. شما اصلاً نمی‌توانید از روی هوش شناختی یک نفر هوش هیجانی او را حدس بزنید. ضریب هوشی از همان لحظه تولد ثابت است یا دست‌کم ثبات نسبی دارد، مگر اینکه تصادفی مثل آسیب مغزی، آن را تغییر بدهد. هیچ‌کس با یادگیری واقعیت‌های جدید یا فراگرفتن اطلاعات عمومی باهوش‌تر نمی‌شود. هوش شناختی، یعنی توانایی یادگیری، در پانزده‌سالگی همان است که در پنجاه‌سالگی. اما برعکس، هوش هیجانی، مهارتی انعطاف‌پذیر است که به‌آسانی آموخته می‌شود؛ با اینکه بعضی مردم نسبت به دیگران به‌طور طبیعی هوش هیجانی بالاتری دارند. کسی که بدون هوش هیجانی به دنیا آمده است، باز هم می‌تواند این هوش را در خود بالا ببرد. با درک هیجان‌های خود می‌توانید از میان مشکلات ماهرانه بگذرید و از مشکلات بعدی اجتناب کنید. اگر عکس این کار را انجام دهید و احساسات خود را سرکوب کنید، مهارت‌های هوش هیجانی شما را قادر می‌سازند جلوی وضعیت‌های دشوار را، پیش از آنکه مهارناپذیر شوند، بگیرید و با این کار مدیریت فشار روانی (کنار آمدن با استرس) برای شما آسان‌تر شود. توصیف گلمن از هوش هیجانی، که در طول سال‌ها تحول‌یافته است، چهار زمینه را در برمی‌گیرد: «آگاهی اجتماعی، مدیریت رابطه، خودمدیریتی و خودآگاهی. او بیست «قابلیت» مشخص را ارائه می‌دهد که در قالب این چهار زمینه جای می‌گیرند. برای مثال، زمینه خودمدیریتی شامل شش قابلیت می‌شود: خودداری، قابل اعتمادبودن، وظیفه‌شناسی، سازگاری، انگیزه پیشرفت‌داشتن و داشتن قابلیت ابتکار و رهبری.

 

انتخاب چهار مؤلفه برای ارزیابی هوش هیجانی

آگاهی اجتماعی

شعور اجتماعی یا آگاهی اجتماعی مؤلفه‌ای  از هوش هیجانی و عبارت است از درک احساسات و جنبـه‌هـای دیگـران و عمـل منـاسب و واکنش لازم این مؤلفه برای افرادی که با مراجعان زیاد و متفاوت برخورد دارند، ضروری است. بسیاری از متخصصان هوش هیجانی عقیده دارند که نشان اصلی هوشیاری اجتماعی توان همدلی است. در بین مؤلفه‌های هوش هیجانی، تشکیل همدلی از همه راحت‌تر است. همه ما همدلی یک دوست یا معلم را احساس کرده و تشخیص داده‌ایم که واکنش او تا چه حد باعث دلگرمی ما شده است.

 

مدیریت رابطه

مهارت‌های اجتماعی یا مدیریت رابطه از دیگر مؤلفه‌های هوشی هیجانی است و شامل توانایی‌ مدیریت روابط با خود و دیگران است. مهارت‌های اجتماعی فقط شامل دوستیابی نمی‌شوند؛ اگرچه افرادی که این مهارت را به‌میزان زیاد دارند، خیلی سریع جوی دوستانه با افراد ایجاد می‌کنند، ولی این مهارت بیشتر به دوستیابی هدفمند مربوط می‌شود. افرادی که مهارت‌های اجتماعی قوی دارند، به‌راحتی می‌توانند مسیر فکری دیگران را به سمتی که می‌خواهند هدایت کنند؛ خواه برای ایجاد رفتار جدید باشد و خواه برانگیختن او برای ایجاد رفتار عملکرد یا تولید جدید. افرادی که مهارت‌های اجتماعی بالایی دارند، همیشه درصددند چرخه وسیعی از اطلاعات با افراد را به دست آورند و خیلی سریع جنبه‌های مشترک افراد را شناسایی کنند. بعد از آن رابطه‌ای مؤثر برقرار کنند. این عمل حاکی از آن است که اعمال چنین افرادی بر اساس فرضیات حساب می‌شود و دقیق است. چنین افرادی در اولین فرصت در محیط کاری یک شبکه ارتباط قوی برقرار می‌کنند. دارابودن سطوح بالای هوش هیجانی بر توان افراد بر مهار احساسات درون می‌‌افزاید و همین موجب برانگیخته‌شدن واکنش‌های منطقی نسبت به مسائل می‌شود. هوش هیجانی را مجموعه مرکبی از خودآگاهی هیجانی و مهارت‌ها و ویژگی‌های دیگر می‌دانند که بر موفقیت فرد در مقابله با فشارها و خواسته محیط تأثیر می‌گذارند.

 

خودمدیریتی

 همچنان که با آگاهی خود در مورد احساسات، هیجانات و اثرات، آن‌ها را رشد می‌دهیم، می‌توانیم توانایی خود را برای مهار آن‌ها نیز بهبود بخشیم؛ به‌طوری‌که نتوانند تأثیر نامناسبی بر عملکرد ما داشته باشند. خودمدیریتی هیجان به معنای سرکوب هیجان نیست. بدین شکل نیست که بتوانیم یک سد دفاعی محکم در مقابل احساسات و انگیزه‌های خود درست کنیم. بر عکس، خودمدیریتی به این می‌پردازد که ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است، روش ابراز آن است؛ به شکلی که این روش ابراز هم جریان تفکر را تسهیل کنند و هم از انحراف آن احساسات جلوگیری کنند. کسانی که خود را بسیار عالی مدیریت می‌کنند، می‌توانند کارها را بدون دلسردشدن به انجام برسانند. شاید بزرگ‌ترین مشکلی که مردم با آن مواجه هستند کنترل مدیریت (واپایش مدیریت) گرایش‌هایشان در طول زمان و به‌کارگیری مهارت‌هایشان در وضعیت‌های گوناگون است.

 

خودآگاهی

خودآگاهی ریشه و اساس مؤلفه‌های هوش هیجانی است و تا زمانی که سطح خودآگاهی پایینی داریم، در انتخاب هدف و برنامه‌ریزی برای رسیدن به هدف، مدیریت مهار احساسات خود و برانگیختگی خود، به‌کارگیری نظمی که بتوان بر اساس آن با احساسات دیگران هماهنگ شد و رشد مهارت‌های اجتماعی متناسب با هدف و عمل با مشکل مواجه می‌شویم. خودآگاهی عبارت است از: درک عمیق و روشن احساسات، هیجانات، نقاط ضعف و قوت و نیاز و محرک (سائق)‌های خود.

 

جمع‌بندی

همه ما شخصیت‌های متفاوت، نیازهای متفاوت و روش‌های متفاوت نشان‌دادن احساسات خود را داریم و اگر بخواهیم در زندگی موفق شویم، حرکت‌کردن بر اساس این ویژگی‌ها به دقت و ذکاوت زیادی نیاز دارد که هوش هیجانی نامیده می‌شود. برای ارزیابی هوش هیجانی می‌توان مؤلفه‌های خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه را موردتوجه قرار داد. افرادی که وجدان کاری و احساس وظیفه‌شناسی بالایی دارند، اما هوش هیجانی ندارند، در مقایسه با افراد مشابه که هوش هیجانی بالایی دارند، عملکرد ضعیف‌تری نشان می‌دهند.

 

 

پی‌نوشت‌ها

1. Emotional Intelligence (EI) or Emotional quotient (EQ)

2. Intelligent Quota

(IQ)


منابع

1. مرادی، فاطمه؛ مقبولی، مهناز (1397). ارزیابی هوش هیجانی با استفاده از تحلیل پوششی داده‌ها (نمونه موردی: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام ره). نشریه علمی‌پژوهشی آموزش و ارزشیابی.

2. Peter J.OConner,Andrew Hill, Maria Kaya and Brett Martin (2019).The Measurement of Emotional Intelligence: A Critical Review of The Literature and Recommendations for Researchers and Practitioners.doi:10.3389/fpsyg.2019.01116.

 


۳۵۱
کلیدواژه (keyword): رشد فناوری آموزشی، سنجش و ارزشیابی، مهارت عاطفی، معیارهای سنجش هوش هیجانی،هوش هیجانی،فاطمه کلاته
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید