عکس رهبر جدید

کار دست یا کار مرغ؟!

  فایلهای مرتبط

سال قبل در مراسمی که به‌مناسبت هفته‌ی پژوهش برگزار شده بود، علاوه بر معرفی افراد برگزیده‌ی این حوزه، تعدادی از آثار هنری برگزیده‌ی دانش‌آموزان نیز به معرض نمایش گذاشته شده بودند. در حین تماشای این آثار، دانش‌آموزان و برخی از اولیای آن‌ها نیز حضور داشتند. در این حین، رفتار یکی از دانش‌آموزان توجهم را جلب کرد. او به مادرش می‌گفت: «مامان، کدام یک از این‌ها‌ مال منه؟» مادرش دست او را گرفت و کنار یکی از آثار برد و به او گفت: «حواست کجاست؟ اینه دیگه! برای اینکه اشتباه نکنی، مشخصاتت رو روی آن نوشتیم.» تعجبم بیشتر شد. با خودم گفتم: «مگر دست‌سازه‌های برتر دانش‌آموزان نیست؟! مگر خود بچه‌‌ها این‌ها را درست نکرده‌اند؟!» همان‌طور که با همکاران صحبت می‌کردیم، یکی از آن‌ها که مدیر مدرسه بود، بعد از شنیدن حرف‌های ما گفت: «من اطلاع دارم اولیای تعدادی از بچه‌ها برای اینکه فرزندشان از رقابت جا نماند، هزینه‌های چندمیلیونی برای تهیه‌ی وسایل لازم برای ساخت دست‌سازه‌ها و آثار دیگر داده‌اند، در حالی‌که دانش‌آموزان دیگر توان این کار را ندارند.» همچنین در ادامه‌ی صحبت‌هایش گفت: «مشکلاتی از این قبیل باز هم هستند؛ مثلاً دو نفر از دانش‌آموزانی که اینجا حضور دارند اصلاً فرشبافی بلد‌ نیستند، ولی به دلایلی یک فرش کوچک به نام آن‌ها در اینجا ارائه شده است.»

یاد دوران تحصیل خودمان افتادم، دوره‌ی ابتدایی درسی جداگانه برای کاردستی و نقاشی داشتیم. در یکی از سال‌ها، برخی از بچه‌ها در زنگ کاردستی، با شوروشوق تخم‌مرغ و سیب‌زمینی می‌آوردند و البته برای ایجاد تنوع، روی تخم‌مرغ‌ها را رنگ‌آمیزی می‌کردند و گاهی داخل سیب‌زمینی چوب‌کبریت‌هایی را به‌صورت تزیینی فرو می‌کردند و به‌عنوان کاردستی ارائه می‌دادند. تعداد کمی از بچه‌ها هم با کلی ذوق‌ و‌ شوق، با وسایل دورریختنی مثل بطری شامپو یا چوب، وسایلی مثل شمشیر و لودر و ماشین درست می‌کردند. نکته‌ی جالب اینجا بود که وقتی کارها به معلم تحویل داده می‌شد، کسانی که تخم‌مرغ و سیب‌زمینی آورده بودند نمره‌ی 20 و بچه‌هایی که دست‌سازه آورده بودند نمره‌ی پایین‌تری می‌گرفتند.

 از این‌ها که بگذریم، باید این نکته را یادآور شد که در کنار این موارد، صد البته دانش‌آموزان فعال و تلاشگر نیز حضور دارند. به‌ویژه در سطح مدرسه که بچه‌ها با فشار روانی کمتری، داشته‌ها و توانایی‌های خود را به کمک معلمان و مدیران دلسوز و توانمند کشف می‌کنند و نشان می‌دهند؛ ولی هرچه به دوره‌های بالاتر می‌روند، ‌چنین معضلاتی بیشتر می‌شوند و حتی به سطح مدرسه‌ها هم گسترش می‌یابند. و فعالیت‌های سازنده و مشارکتی و خلاقانه و دوستانه، جای خود را به رقابت‌های مدرسه‌ای و فردی و صرف هزینه‌های آن‌چنانی و کسب امتیازمی‌دهند.

٭٭٭

به نظر می‌رسد باید در خیلی کارها بازنگری و بازاندیشی شود؛ هدف‌ها، روندها، شیوه‌ها و برداشت‌ها. زیرا آن چیزی که فعلاً از این برنامه‌ها مشاهده می‌شود، بیشتر شبیه به مسابقات بین والدین دانش‌آموزان با یکدیگر و مسابقات مدرسه‌ها با هم و کسب امتیازها و نشان‌هاست تا فعالیتی که در آن دانش‌آموزان در محیطی جذاب و مشارکتی و شاد به یادگیری و کشف خود بپردازند. باید تصمیمی جدی و منطقی گرفته شود که بالاخره قرار است این برنامه‌ها و جوایز برای چه چیزی و چه کسی در نظر گرفته ‌شوند و چرا؟

 


۲۰۰
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش ابتدایی، تجربه، کار دست یا کار مرغ، مصطفی سهرابلو
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید