همهی آموزگارانی که امروز به افراد باتجربه و موفقی تبدیل شدهاند، اولین روزهای تدریس خود را هرگز فراموش نمیکنند. روزهایی که هم پر از شوق و هیجان بودند و هم اضطراب داشتند که مبادا در همین ابتدای کار با کوچکترین خطا و لغزش، خاطرهی بدی از خودشان در ذهن دانشآموزان باقی بگذارند. این ماجرا هنوز هم ادامه دارد. خیلی از معلمان تازهکار بهدنبال این هستند که بهطریقی اولین روزهای تدریسشان را دلانگیز و جذاب کنند. در همین راستا بر آن شدیم با توجه به خاطرات معلمان از روزهای اول کار، برخی از نکات جذاب و کاربردی آنها را برای نومعلمان بیان کنیم.
گربه را دم حجله نکشید!
وقتی میخواستم برای اولین بار در کلاس حاضر شوم، اضطراب زیادی داشتم. دلم میخواست بدانم در بدو ورود به کلاس، بهتر است رفتارم چگونه باشد. برای همین بهسراغ یکی از معلمان با تجربه رفتم و از او دراینباره سؤال کردم. ایشان هم بدون معطلی گفتند: «اگر در همان ابتدا گوش چند دانشآموز را بپیچانی، بقیه حساب کار دستشان میآید و از این به بعد میتوانی با خیال راحت تدریس کنی»! در واقع این بزرگوار به من فهماند که باید گربه را دم حجله بکشم! اما من اصلاً این روش را نپسندیدم. به نظر من بهتر است در ابتدای کار با مهربانی این گربهی ناسازگار را به شخصیتی خوشرفتارتبدیل کرد. محبت همیشه جواب میدهد و ارتباط معلم و دانشآموز را بدون ترس و با اعتماد همراه میکند.
تصویر دلچسبی از خودتان ارائه کنید
به قول یکی از معلمان باسابقه، هر معلمی در کنار کولهبار دانش و آگاهی باید به خودش و تصویری که قرار است هر روز به نمایش بگذارد، بها بدهد. یعنی آراستگی و مرتببودن ظاهر معلم، فارغ از پایهی تحصیلی و جنسیت دانشآموزانی که به آنها درس میدهد، بسیار مهم و تأثیرگذار است؛ زیرا بچهها خوب میبینند و از آنچه میبینند الگو میگیرند و در آینده نیز از آن یاد میکنند .
پس تصویر خوبی از خودمان ارائه دهیم تا هرگاه ما را به یاد آوردند، لبخند بزنند.
در همان جلسهی اول با بچهها ارتباط برقرار کنید
معطل نکنید! اگر میتوانید، در ابتدای کلاس، با نوشتن یک جمله، به دانشآموزانتان خوشامد بگویید و خوشحالشان کنید؛ مثلاً: «سلام سمیهی عزیزم. من خوشحالم که معلم تو هستم. قرار است امسال در کنار هم درس بخوانیم و چیزهای زیادی از هم یاد بگیریم. امیدوارم به همهی ما خوش بگذرد. بیصبرانه مشتاقم پیشرفت تو را ببینم. دوستت دارم. خانم کریمی.»
اینگونه ارتباط با دانشآموز، جذاب و خاص است و نگرانی را هم از بین میبرد.
بردبار باشید و دلسرد نشوید
روزهای اول تدریس در پایهی چهارم ابتدایی به بدترین روزهای زندگی من مبدل شده بود. نمیتوانستم دانشآموزان را بهخوبی کنترل کنم. در تدریس ریاضی هم مشکل داشتم. روزی نبود که با عصبانیت کلاس را ترک نکنم. داشتم به این نتیجه میرسیدم که نمیتوانم معلم خوبی باشم و باید خیلی زود از تدریس انصراف دهم. روزی همکارم در دفتر مدرسه مرا پریشان و ناراحت دید و از ماجرا با خبر شد. تجربههایش را در اختیارم گذاشت. هرچند زمان برد تا توانستم اوضاع را سامان دهم، اما با جدیت از تجربههای این دوست عزیز و دیگر معلمان استفاده کردم. اول درس صبر و بردباری را به خودم آموختم و بعد با برگزاری منظم و هدفمند کلاسهای تقویتی، همهی دانشآموزانم را به سطح قابل قبولی از لحاظ درسی رساندم. من بهروشنی فهمیدم اگر شکیبایی، مطالعه و برنامهریزی درست را سرلوحهی هرکاری قرار دهیم، حتماً موفق خواهیم شد.
پیش از هر چیز خودتان باشید
تازه معلم شده بودم و این اولین حضور من در کلاس درس بود. اول فکر کردم که با چهرهای جدی وارد کلاس شوم تا بتوانم آنگونه که میخواهم روی بچهها تأثیر بگذارم و اجازه ندهم از بیتجربگی من سوءاستفاده کنند، اما راستش را بخواهید من آدم بسیار شوخطبعی هستم و برای همین هم در ملاقات اول با دانشآموزان نتوانستم جدیت چهرهام را خیلی حفظ کنم. اصلاً وقتی چهرههای خندان و بانمک بچههای کلاس را دیدم، خودم هم خندهام گرفت و خیلی زود نقاب جدیت را از صورتم برداشتم و تصمیم گرفتم خودم باشم. بعد از آن، با همان روحیهی شوخطبعی، کلاس را اداره کردم و توانستم تدریس موفقی داشته باشم.
اسامی بچهها را زود یاد بگیرید
برای اینکه بتوانم اسامی دانشآموزانم را بهراحتی به خاطر بسپارم، از آنها عکس گرفتم و زیر تصویر نام بچهها را نوشتم و آن را در انتهای دفتر کلاس چسباندم. این کار باعث شد خیلی زود نام آنها را به خاطر بسپارم.
این تنها یک روش از میان صدها روش یادگیری و بهخاطرسپاری نام دانشآموزان است. شما حتی میتوانید با انجام یک بازی گروهی کاری کنید که هم خودتان و هم دانشآموزانتان اسامی یکدیگر را یاد بگیرید. این اتفاق میزان دوستی و رفاقت میان شما و دانشآموزانتان را افزایش و نگرانیهای ناخودآگاه آنان را کاهش میدهد.
انتظاراتتان را صادقانه بیان کنید
امروز اولین روزی بود که میخواستم درکلاس درس حاضر شوم. خیلی فکر کردم در این روز بهتر است چه کارهایی انجام بدهم. به این نتیجه رسیدم که قبل از هر کاری با برنامهریزی درست الگوی تدریسم را مشخص کنم و حتماً دانشآموزانم را در جریان قرار دهم و جایگاه آنها را هم در این الگوی تدریس مشخص و وظایفشان را تعیین کنم. فهرستی تهیه کردم و آنچه را از دانشآموزانم میخواستم، در آن نوشتم. در روز اول این فهرست را در اختیار بچهها قرار دادم تا بدانند در طول سال چه برنامههایی داریم و آنها باید چه کارهایی انجام دهند. در ضمن تصمیم گرفتم به دانشآموزانم فرصتی بدهم تا نظراتشان را دربارهی این برنامه به من بگویند. این رویه باعث شد یک کلاس منظم و منسجم داشته باشیم و همهی دانشآموزان هم با رضایت کامل وظایف خودشان را بهخوبی انجام دهند.
اولین جلسهی ملاقات را از دست ندهید
یکی از مهمترین کارهایی که لازم است معلمان انجام دهند، برقراری ارتباط با والدین دانشآموزان است. جلسهی نخست به معارفهی معلم و بازگویی برنامههای درسی سال تحصیلی پیشِ رو اختصاص دارد. همچنین، فرصت مناسبی است برای اینکه نظرات و پیشنهادهای والدین را دربارهی نحوهی تدریس بشنوید. حتی تعدادی از والدینِ بچهها را بهعنوان نماینده انتخاب کنید و تا پایان سال با آنها ارتباط مداوم داشته باشید. سعی کنید در این جلسه با حفظ اعتمادبهنفس، کلام نافذ و رعایت احترام، میان خودتان و والدین دانشآموزان اعتماد ایجاد کنید. حتی اگر از بیتجربگی و کمسنوسالبودن شما انتقاد کردند، با سخنان گیرا و محکم روی آنها تأثیر بگذارید. مطمئن باشید گذر زمان و البته میزان موفقیت شما در تدریس، نظر آنها را تغییر میدهد.