مقدمه
شادکامی از جمله ارمغانهای آفرینش است که نقش مهمی در بهداشت روانی انسان دارد اما این ارمغان به خودیخود بهدست نمیآید. افلاطون شادکامی را حالت تعادل میان سه عنصر استدلال، هیجان و امیال (ویکی، ۱۹۹۹) و ارسطو آن را «عبارت از زندگی معنوی» (آیزنک، ۱۹۹۰) میدانست. شادکامی بخش مهمی از کیفیت زندگی و بالاتر از ثروت یا فعالیت جنسی بهشمار میرود (اسکونیگتون، مکآرتور و سامرست، ۱۹۹۷). آرچیل۱ و کروسلند۲ (۱۹۸۷) برای ارائه تعریفی عملیاتی از شادکامی آن را دارای سه بخش مهم دانستهاند: فراوانی و درجه عاطفه مثبت یا احساس خوشی، میانگین سطح رضایت در طول یک دوره، و نداشتن احساس منفی افسردگی و اضطراب. این تعریف در پرسشنامه شادکامی آکسفورد مبنای اندازهگیری شادکامی قرار گرفته است.
براساس بسیاری از نظریههای هیجان، شش هیجان بزرگ عبارتاند از: شادکامی، تعجب، ترس، خشم، تنفر و نگرانی. آیزنگ (۱۹۴۵) شادکامی را با عنوان برونگرایی پایدار در نظر گرفته است آرگایل۳ (۲۰۰۳) بین احساس خوشی و شادکامی تمایز قایل میشود. به زعم وی، احساس خوشی یکی از رایجترین شیوههایی است که افراد با آن شادکامی خود را تعریف میکنند. در تعریف احساس خوشی، آرگایل معتقد است که افراد خلقهای منفی بسیاری دارند؛ مثل خشم، اضطراب، افسردگی، ولی یک خلق مثبت دارند که با عنوان خوشی توصیف میشود. در واقع، میتوان گفت شادکامی دارای سه جزء است: یک جزء آن احساس خوشی، دو جزء دیگر آن رضایت از زندگی و نبود عاطفه منفی است. خوشی بُعد عاطفی شادکامی و رضایت بُعد شناختی آن است (به نقل از عابدی، ۱۳۸۱).
جنبش روانشناسی مثبتنگری۴ که در هزاره جدید شروع شده است، به مردم جهت بهینه کردن زندگی مثلاً از طریق تجربه بیشتر شادمانی ذهنی کمک میکند. شادمانی ذهنی عبارت است از خرسندی (از گذشته)، امید و خوشبینی (به آینده) و شادمانی (در حال). بالندگی، نشاط و سرزندگی انسان به سبب تأثیر قابل ملاحظهای که بر تمامی جنبههای شخصیتی انسان و چگونگی بروز رفتارهای مختلف او دارد، همواره مورد توجه محققان و پژوهشگران بوده است. از آنجا که انسان موجودی تکبعدی نیست و شخصیت او از ابعاد شناختی، عاطفی، جسمانی، اجتماعی و معنوی تشکیل شده، سلامت روانی و جسمانی وی مرهون رشد همهجانبه و هماهنگ این ابعاد است.
یکی از عواملی که به نظر میرسد بر میزان شادکامی افراد تأثیرگذار باشد، باورهای فراشناختی افراد است. واژه فراشناخت را نخستینبار فلاول۵ (۱۹۷۹) به مفهوم فرایند «تفکر درباره تفکر» و دانش در مورد اینکه چه میدانیم و چه نمیدانیم، به کار برد. به نظر او، فراشناخت هم شامل فرایندهای شناختی و هم شامل تجارب یا تنظیم شناختی است. اصطلاح فراشناخت به دانش درباره فرایندهای شناختی و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای دستیابی به اهداف یادگیری گفته میشود. (بایلر واسنومن۶، ۱۹۳۳ به نقل از زوهر۷، ۱۹۹۱).
برخی از جنبههای خاص فراشناخت با اختلالات روانشناختی رابطه دارد (ولز و ماتیوز، ۱۹۹۶؛ ولز، ۲۰۰۳) و آنچه ما مورد توجه قرار میدهیم و وارد حیطه هوشیاری خود میکنیم، ارزیابی و تأثیر انواع راهبردهایی را که برای تنظیم افکار و احساساتمان به کار میبریم، شکل میدهد (ولز، ۲۰۰۹). فراشناخت۸ هرگونه دانش یا فرایند شناختی تعریف میشود که در ارزیابی، نظارت و یا کنترل شناخت مشارکت دارد (فلاول۹، ۱۹۷۹)، همچنین، میتواند بهعنوان جنبه عمومی شناخت در نظر گرفته شود که شامل اختلالات شناختی و برخی از زمینههای خاص فراشناختی است که با آشفتگیهای روانشناختی همراه میباشد (ولز۱۰ و میتوس۱۱، ۱۹۹۴؛ ولز، ۱۹۹۵؛ نیلسون۱۲ و همکاران، ۱۹۹۹).
شوارز۱۳ و کلور۱۴ (۱۹۹۸) بیان میکنند که مردم احساساتشان را بهعنوان اطلاعاتی برای ارزیابی و قضاوت بهکار میگیرند؛ بنابراین، ارزیابی منفی باعث نابسامانیهای روانی و عملکرد ناصحیح میشود. به همین سبب، تغییرات احساسی و عاطفی ممکن است در ارزیابی و شناخت تغییر ایجاد کند. در واقع، هیجانها دادههایی درونی هستند که بر انگیزهها، رفتار و عملکرد تأثیر میگذارند و حتی ممکن است مقدم بر شناخت نیز باشند و بر دامنهای از پردازشهای شناختی شامل سوگیری توجه، سوگیری حافظه (ولز و متیوس، ۱۹۹۴)، قضاوت و ارزیابی و تصمیمگیری (کلورت و پرت، ۱۹۹۴) تأثیر بگذارند. به همین سبب، به نظر میرسد که باورهای فراشناختی هر فرد میتواند تأثیرات مهمی بر احساسات، سرخوشی و شادکامی او داشته باشد. در این پژوهش سعی شده است ارتباط بین این دو مؤلفه مشخص شود.
در نظریههای موسوم به هدف نهایی، اعتقاد بر این است که شادکامی موقعی بهدست میآید که افراد، به اهداف مبتنی بر ارزشها و نیازهای خود جامه عمل بپوشانند. افرادی که اهدافشان را مهمتر و احتمال موفقیت و رسیدن به آنها را بیشتر در نظر میگیرند، احساس شادکامی و خوشبختی بیشتری خواهند کرد؛ در حالی که افراد دارای شادکامی اندک، غرضورزی بیشتری در هدفهایشان احساس میکنند (داینر و همکاران، ۲۰۰۲). به نظر میرسد که حرکت کارآمد افرد به سمت هدفهای خود، علت تغییرهای مثبت در شادکامی و خوشبختی آنهاست و بهطور کلی، تلاش برای دستیابی به هدفهای درونی باعث ارتقای خوشبختی و شادکامی میشود (رایان و دسی، ۲۰۰۰؛ کیسر و شلدون، ۲۰۰۳).
مؤلفه دیگری که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، خودکارآمدی و رابطه آن با شادکامی است. خودکارآمدی مفهومی کلی مانند عزتنفس نیست و افراد میتوانند در یک موقعیت، کارایی شخصی زیاد و در موقعیت دیگر کارایی شخصی کمی داشته باشند. کارایی بالا و پایین برای تولید چهار متغیر پیش بین، با محیطهای پذیرا و بیاعتنا ترکیب میشوند. زمانی که کارایی بالا و محیط پذیراست، پیامدها به احتمال زیاد موفقیتآمیزند. زمانی که کارایی پایین و محیط پذیرا ترکیب میشوند، چنانچه افراد ببینند که دیگران در کارهایی که بهنظر آنها خیلی مشکل میرسد موفقاند، امکان دارد افسرده شوند. زمانی که افراد دارای کارایی بالا با موقعیتهای محیطی بیاعتنا مواجه میشوند، معمولاً تلاشهای خود را تشدید میکنند تا آن محیط را تغییر دهند. آنها برای ایجاد تغییر، ممکن است اعتراض کنند، به مبارزه اجتماعی دست بزنند یا حتی به زور متوسل شوند، اما به نظر بندورا، اگر تمام این تلاشها شکست بخورند، آنها یا کلاً این روش را کنار میگذارند و روش دیگری را اختیار میکنند یا اینکه درصدد یافتن محیط پذیراتری برمیآیند. سرانجام اینکه، خودکارآمدی پایین اگر با محیط بیاعتنا ترکیب شود، افراد احساس بیتفاوتی، تسلیم و درماندگی میکنند (فیست، ۱۳۸۴).
خودکارآمدی۱۵ به عقاید و باورهای افراد در مورد قابلیتها و سیاستهای خودشان برای کنترل عملکرد خویش بر رویدادهای مؤثر زندگی اشاره دارد. این باورهای افراد در مورد اثربخشی خودشان مهمترین سازوکار (مکانیسم) اعمال چنین کنترلهایی در نظر گرفته میشود (بندورا، ۲۰۰۲).
به نظر میرسد که باورهای فراشناختی هر فرد، یعنی باورهای نگرانی مثبت، باورهای غیرقابلکنترل، باورهای صلاحیت شناختی، باورهای منفی عمومی و خودهشیاری شناختی میتواند در بهزیستی و بالطبع، شادکامی او نقش مؤثری داشته باشد. همچنین، خودکارآمدی و خودارزیابی افراد و شناخت تواناییهایشان در مقابله با مسائل گوناگون نیز بر شادکامی و بهزیستی سالم آنها بیتأثیر نیست. ندا اسماعیلیفر و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهش خود نشان دادند که بین خودکارآمدی و شادکامی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بهطور کلی، پژوهشهای گستردهای در مورد ارتباط صفات شخصیتی و شادکامی وجود دارد (آرچیل، ۲۰۰۱).
قورچیان (۱۳۷۸) در تحقیقی با عنوان «تأثیر آموزش و بهکارگیری راهبردهای فراشناختی (عوامل عاطفی و اجتماعی)» نشان داد که بهکارگیری راهبردهای فراشناختی در کلاس درس، زمینه درگیری علمی، شادابی عاطفی، سازندگی، خلاقیت و پختگی و خودمسئولیتپذیری اجتماعی را فراهم میآورد و باعث افزایش اعتمادبهنفس میشود. از طرفی، افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، احساس میکنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتواناند و هنگامی که با موانع روبهرو میشوند، اگر تلاشهای اولیهشان در برخورد با مشکلات بینتیجه باشد، به سرعت قطع امید میکنند (بندورا، ۱۹۹۹؛ پیسشاب و همکاران، ۲۰۰۴). خودکارآمدی پایین میتواند انگیزش را نابود سازد، آرزوها را کم کند. با تواناییهای شناختی تداخل نماید و تأثیری نامطلوب بر سلامت جسمانی بگذارد. از اینرو، میتوان انتظار داشت که خودکارآمدی بهنوعی با احساس شادمانی ارتباط داشته باشد. لذا با توجه به نقش اساسی بهزیستی و شادکامی در زندگی افراد جامعه و سلامت روانی آن جامعه، موضوع پژوهش انتخاب و بررسی شد.
روش
پژوهش، جامعه آماری و نمونه
پژوهش حاضر که کاربست روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است، بررسی رابطه باورهای خودکارآمدی با شادکامی را هدف قرار داده است؛ بهصورتی که ارتباط باورهای فراشناختی با شادکامی و همچنین ارتباط خودکارآمدی با شادکامی مدنظر باشد تا در پایان پژوهش، نقش و تأثیر باورهای فراشناختی و همچنین خودکارآمدی را در شادکامی افراد سنجیده باشیم. همچنین، جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر الیگودرز در سال تحصیلی ۹۳- ۱۳۹۲ تشکیل دادهاند.
در این پژوهش، تعداد ۶۰ نفر بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه روی آنها اجرا گردید که پس از جمعآوری پرسشنامهها تعداد ۵۶ عدد از آنها قابل قبول بود. بنابراین، نمونه پژوهش ۵۶ نفر است که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدهاند.
ابزار سنجش
در این پژوهش با توجه به اهداف، از سه پرسشنامه باورهای فراشناختی، پرسشنامه خودکارآمدی و پرسشنامه شادکامی استفاده شد که در زیر به تفصیل آنها را معرفی و شواهد حاکی از روایی و پایایی این پرسشنامهها را بیان میکنیم.
پرسشنامه باورهای فراشناختی
باورهای فراشناختی در
این پژوهش با استفاده از مقیاس 30 سؤالی ولز که بر مقیاس 4 درجهای لیکرتی پاسخ داده
میشود،
مورد سنجش قرار گرفته است. این پرسشنامه، ابعاد مختلف باورهای فراشناختی را
بهصورت
جداگانه میسنجد.
پایایی پرسشنامه
با استفاده از آلفای کرونباخ معادل۷۸/ ۰ برآورد گردید که نشاندهنده پایایی قابل
قبول پرسشنامه
است.
پرسشنامه خودکارآمدی
مؤلفه خودکارآمدی با
استفاده از مقیاس 17 سؤالی شرر که بر مقیاس 5 درجهای لیکرتی (از کاملاً موافق تا کاملاً
مخالف) پاسخ داده میشود، مورد سنجش قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه با استفاده از
آلفای کرونباخ محاسبه و مقدار آن معادل 73/0 برآورد گردید که نشاندهنده پایایی قابل
قبول پرسشنامه
است.
پرسشنامه شادکامی آکسفورد
برای سنجش شادکامی،
از پرسشنامه
29 سؤالی آکسفورد استفاده شده است که بر مقیاس 4 درجهای پاسخ داده میشود. حداقل نمره در این آزمون 29 و
حداکثر آن 116 میباشد.
پایایی پرسشنامه
با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و مقدار آن 841/0 برآورد گردید.
روش
اجرا و تحلیل دادهها
روش گردآوری اطلاعات
بهصورت
خودگزارشدهی
و شامل جمعآوری
پاسخهای
ارائه شده به پرسشنامههای پژوهش بود. برای تحلیل دادههای حاصل از ابزارهای پژوهش، از آمار
توصیفی و استنباطی به تناسب برای ارائه نتایج استفاده شد. شاخصهای آمار توصیفی مورد
استفاده جدول فراوانی و درصد فراوانی، درصد تراکمی، میانگین، انحراف استاندارد و نمودار
بوده است اما برای بررسی فرضیههای پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گامبهگام و ضریب تعیین
استفاده شد. تحلیلهای آماری مربوطه با استفاده از بسته آماری برای علوم اجتماعی۱۶ (SPSS) ۱۸ انجام شد.
یافتهها
دادههای بهدست آمده از گروه نمونه
در دو بخش توصیفی و استنباطی در این قسمت تحلیل شده است. در بخش تحلیل توصیفی،
دادهها
به کمک فراوانی، درصد فراوانی میانگین، انحراف معیار، بالاترین نمره، پایینترین نمره، جداول و
نمودارها نمایش داده میشوند. در بخش تحلیل استنباطی و به منظور بررسی فرضیههای تحقیق از ضریب
همبستگی پیرسون، رگرسیون گامبهگام و ضریب تعیین (V) استفاده شده است.
چنانچه در جدول ۴ـ۱ دیده میشود، از ۵۶ نفر گروه نمونه پژوهش، ۲۳ نفر (معادل ۴۱/۴۱ درصد) پدرانشان دارای سیکل و ۳۳ نفر (معادل ۹/۵۸ درصد) پدرانشان دارای تحصیلات دیپلم بودهاند. در نمودار ۴ـ۱، توزیع فراوانی گروه نمونه پژوهش بر حسب تحصیلات پدر ارائه شده است.
چنانکه در جدول ۴ـ۲ دیده میشود، از ۵۶ نفر گروه نمونه پژوهش، ۱۱ نفر (معادل ۶/۱۹ درصد) مادرانشان بیسواد، ۳۵ نفر (معادل ۵/۶۲ درصد) دارای سیکل و ۱۰ نفر (معادل ۹/۱۷درصد) مادرانشان دارای تحصیلات دیپلم بودهاند. در نمودار ۴ـ۲، توزیع فراوانی گروه نمونه پژوهش بر حسب تحصیلات مادر ارائه شده است.
در جدول ۴ـ۳ میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای مطرح در پژوهش ارائه شده است. همانطور که ملاحظه میشود، میانگین هر یک از متغیرها به شرح زیر است: شادکامی ۱۲/۷۳، خودکارآمدی ۹۱/۵۹، بعد باورهای نگرانی مثبت ۶۹/۱۵، بعد باورهای فراشناختی منفی ۳۹/۱۷، بعد کارآمدی شناختی پایین ۱۹/۱۹، بعد باورهای فراشناختی پایین ۷۱/۱۵ و بعد خودآگاهیشناختی ۱۲/۲۱.
4ـ1.
بخش دوم: آمار استنباطی/ بررسی فرضیههای پژوهش
فرضیه
اول: بین باورهای
فراشناختی (مؤلفه باورهای نگرانی مثبت) با شادکامی رابطه معنیدار وجود دارد.
نتیجه بررسی این
فرضیه در جدول 4ـ4 ارائه شده است. چنانکه در جدول 4ـ4 مشاهده میشود، بین باورهای
فراشناختی (مؤلفه باورهای نگرانی مثبت) با شادکامی رابطه معناداری وجود ندارد (۰/۰۵p> )؛
بنابراین، فرض صفر تأیید و فرض پژوهش رد میشود.
فرضیه
دوم: بین باورهای
فراشناختی (مؤلفه باورهای فراشناختی منفی) با شادکامی رابطه معنیدار وجود دارد.
نتیجه بررسی این
فرضیه در جدول ۴ـ۵ ارائه شده است. چنانکه در جدول ۴ـ۵ مشاهده میشود، بین باورهای
فراشناختی (مؤلفه باورهای فراشناختی منفی) با شادکامی رابطه منفی معناداری وجود
دارد (۰/۰۱≤P).
ضریب تعیین نشان میدهد که بین باورهای فراشناختی (مؤلفه باورهای فراشناختی منفی)
با شادکامی 6/36 درصد تغییرات همدیگر را تحتتأثیر قرار میدهند. به عبارت دیگر، با افزایش باورهای
فراشناختی منفی، شادکامی افراد کاهش مییابد و بالعکس؛ بنابراین، فرض صفر رد و
فرض پژوهش تأیید میشود.
فرضیه
سوم: بین باورهای
فراشناختی (مؤلفه کارآمدیشناختی پایین) با شادکامی رابطه معنیدار وجود دارد.
نتیجه بررسی این
فرضیه در جدول ۴ـ۶ ارائه شده است. چنانکه در جدول ۴ـ۶ مشاهده میشود، بین باورهای
فراشناختی (مؤلفه کارآمدیشناختی پایین) با شادکامی رابطه معناداری وجود ندارد (0/05 P>)؛ بنابراین، فرض
صفر تأیید فرض پژوهش رد میشود.
فرضیه
چهارم: بین باورهای
فراشناختی (مؤلفه باورهای فراشناختی پایین) با شادکامی رابطه معنیدار وجود دارد.
نتیجه بررسی این
فرضیه در جدول ۴ـ۷ ارائه شده است. چنانکه در جدول ۴ـ۷ مشاهده میشود، بین باورهای
فراشناختی (مؤلفه باورهای فراشناختی پایین) با شادکامی رابطه منفی معناداری وجود
دارد (01/0 p≤).
ضریب تعیین نشان میدهد که بین باورهای فراشناختی (مؤلفه باورهای فراشناختی پایین)
با شادکامی 5/25 درصد همپوشی وجود دارد. بهعبارت دیگر، با افزایش مؤلفه باورهای
شناختی پایین، شادکامی کاهش پیدا میکند و بالعکس؛ بنابراین، فرض صفر رد و
فرض پژوهش تأیید میشود.
فرضیه
پنجم: بین باورهای
فراشناختی (خودآگاهیشناختی) با شادکامی رابطه معنیدار وجود دارد.
نتیجه بررسی این فرضیه در جدول ۴ـ۸ ارائه شده است. چنانکه در جدول ۴ـ۸ مشاهده میشود، بین باورهای
فراشناختی (خودآگاهیشناختی) با شادکامی رابطه معناداری وجود دارد (0/01 p≤). ضریب تعیین نشان
میدهد
که بین باورهای فراشناختی (خودآگاهیشناختی) با شادکامی 12/32 درصد همپوشی
وجود دارد. بهعبارت
دیگر، با افزایش خودآگاهیشناختی، شادکامی نیز افزایش مییابد و بالعکس؛ بنابراین، فرض صفر رد و
فرض پژوهش تأیید میشود.
فرضیه
ششم: بین خودکارآمدی با شادکامی
رابطه معنیدار
وجود دارد.
نتیجه بررسی این
فرضیه در جدول ۴ـ۹ ارائه شده است. چنانکه در جدول ۴ـ۹ مشاهده میشود، بین خودکارآمدی
با شادکامی رابطه معناداری وجود دارد (۰/۰۵ p≤). ضریب تعیین نشان میدهد که بین خودکارآمدی با شادکامی ۹/۸ درصد همپوشی وجود دارد. به عبارت دیگر، با افزایش خودآگاهی، شادکامی نیز افزایش مییابد و بالعکس؛
بنابراین، فرض صفر رد و فرض پژوهش تأیید میشود.
فرضیه
هفتم: بین باورهای
فراشناختی و خودکارآمدی با شادکامی رابطه چندگانه (ترکیبی) وجود دارد.
بررسی فرضیه از طریق
تحلیل رگرسیون گامبهگام در جداول (۴ـ۱۰) و (۴ـ۱۱) ارائه شده است.
براساس نتایج جدول ۴ـ۱۰ در گام اول باورهای فراشناختی منفی، حدود ۳۳/۶ درصد واریانس شادکامی را تبیین میکند و در گام دوم باورهای فراشناختی منفی به همراه باورهای فراشناختی پایین حدود ۴۵/۹ درصد واریانس شادکامی را تبیین میکند.
چنانکه در جدول ۴ـ۱۱ مشاهده میشود،
بهترین پیشبینیکننده شادکامی، باور
فراشناختی منفی بوده است. براساس ضریب بتا مشخص شد که در گام اول به ازای یک واحد افزایش در باورهای
فراشناختی منفی، میزان شادکامی میزان 0/6050 واحد کاهش مییابد. همچنین، در گام دوم با اضافه شدن
باورهای فراشناختی پایین، به ازای یک واحد افزایش، میزان 0/3520 واحد کاهش در
شادکامی بهوجود
میآید.
بحث
و نتیجهگیری
این پژوهش با هدف
بررسی رابطه بین باورهای فراشناختی و خودکارآمدی با شادکامی دانشآموزان به مرحله اجرا
درآمده است و از رابطه بین باورهای فراشناختی و خودکارآمدی با شادکامی دانشآموزان حمایت میکند.
نتایج بهدست آمده نشان داد بهجز مؤلفههای کارآمدیشناختی پایین و
نگرانی مثبت، بین بقیه مؤلفههای باورهای فراشناختی و شادکامی رابطه معنادار وجود دارد؛
برای مثال، با افزایش خودآگاهیشناختی، شادکامی نیز افزایش مییابد و بالعکس. همچنین، مشخص شد که بین
خودکارآمدی با شادکامی رابطه معناداری وجود دارد و نتایج، وجود رابطه چندگانه
(ترکیبی) بین باورهای فراشناخت و خودکارآمدی با شادکامی را نشان داد. از بین
متغیرهای مستقل تنها در گام اول باور فراشناختی منفی، حدود ۳۳/۶ درصد واریانس شادکامی را تبیین میکند و در گام دوم، باورهای فراشناختی منفی به همراه باورهای فراشناختی پایین حدود ۴۵/۹ درصد واریانس شادکامی را تبیین میکند. یافتههای این پژوهش با یافتههای پژوهش زادهمحمدی، عابدی و
خانجانی (۱۳۸۷) در مورد تأثیر تمرینهای شناختی بر افزایش خودکارآمدی و
همچنین خرازی و همکاران (۱۳۸۷) که نشان دادند راهبردهای فراشناختی در خودکارآمدی مؤثرند، و یافتههای وی مان ونهوت (۲۰۰۶)، ولز (۲۰۰۱)، ملکی (۱۳۸۴)، کولی (۱۹۹۳)، غباری و آدمزاده (۱۳۸۶). پورحیدری (۱۳۸۹) که یافتههایشان نشان داد راهبردهای شناختی و فراشناختی موجب بهبود
عملکرد میشود،
و همچنین یافتههای
کروون و آرتیستیکو (۲۰۰۳)، فراست (۲۰۰۵)، سعیدیان (۲۰۰۶)، آویشی و همکاران (۲۰۰۵)، سالامی (۲۰۰۸) همسویی دارد. صراف (۱۳۸۱) نیز در تحقیق خود نشان داد که بین باورهای
خودکارآمدی و شادکامی در دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد.
محدودیتهای پژوهش
در هر تحقیقی، همواره
پژوهشگر با محدودیتهایی مواجه است که میتوانند عمدتاً در نتایج حاصل، تأثیرگذار
باشند. محدودیتهای
این پژوهش چنین است که اولاً به دلیل اینکه تحقیق حاضر روی دانشآموزان دختر دوره
متوسطه شهر الیگودرز اجرا شده است، تعمیم آن به سایر جوامع باید بااحتیاط صورت
پذیرد. دوم اینکه ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه خودسنجی بوده است. همانند تحقیقات
مشابه، این تحقیق شامل محدودیتهای حاصل از پرسشنامههای خودسنجی است.
پیشنهادهای
پژوهشی
به محققان علاقهمند به زمینه شادکامی
و باورهای فراشناختی پیشنهاد میشود که تحقیق حاضر را در بین دانشآموزان دورههای تحصیلی مختلف و در هر دو جنس مورد
مطالعه قرار دهند و مدلی متناسب با عوامل مؤثر بر شادکامی دانشآموزان تبیین کنند.
همچنین، پیشنهاد میشود رابطه عوامل اجتماعی، ویژگیهای شخصیتی و دیگر عوامل فردی مؤثر بر
شادکامی را بررسی و تحلیل کنند تا نقش عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر شادکامی دانشآموزان مشخص شود.
پینوشتها
1.
arggle
2.
crossland
3.
Argyle
4. Positive
psychology
5. Meta
cognition – felavell
6.
bailer- snoman
7.
Zohar
8. Metacognition
9.
flavell
10.
Wells
11.
matthws
12.
nilson
13.
Schwarz
14.
clor
15.
self-efficacy
16.
Statisical Package for social science
منابع
۱. آیزک، م. (۱۳۷۸). همیشه شاد باشید، ترجمه ز. چلونگر. انتشارات نسل نواندیش.
۲. آقازاده و احدیان. (۱۳۷۷). مبانی نظری و کاربردهای آموزش نظریه فراشناخت.
۳. اصول بهداشت روانی، بهار ۱۳۹۲. سال ۱۵(۱) ص.۴۴۲ـ۴۳۲.
۴. اسماعیلیفر، ندا؛ شفیعآبادی، عبدالله؛ احقر، قدسی. (۱۳۹۰) سهم خودکارآمدی در پیشبینی شادکامی، مجله اندیشه و رفتار. بهار. شماره ۱۹.
۵. خرازی، سیدعلینقی و دیگران (۱۳۸۷). بررسی رابطه اهداف پیشرفت، خودکارآمدی و راهبردهای فراشناختی، مجله روانشناسی و علومتربیتی. دانشگاه تهران. ۸۷ـ۶۹.
۶. شولتز، دوان پی و شولتز. سیدنی آلن. (۲۰۰۹). تاریخ روانشناسی نوین. مترجمان: علیاکبر سیف و دیگران. (۱۳۸۸). تهران: نشر دوران.
۷. صبحی و همکاران. (۱۳۸۹). اثربخشی آموزش مهارتهای مقابلهای بر شادکامی. مجموعه مقالات سومین کنگره انجمن روانشناسی ایران.
۸. علیپور، احمد و نوربالا، احمدعلی. (۱۳۷۸). بررسی مقدماتی پایایی و روایی پرسشنامه آکسفورد در دانشجویان تهران. فصلنامه اندیشه و رفتار. سال پنجم. شمارههای ۱ و ۲: ص ۶۴ـ۵۵.
۹. فرانکن، رابرت. (۱۳۸۴). انگیزش و هیجان. مترجمان: حسن شمس اسفندآبادی ـ محمودی. امامیپور. تهران: نی (تاریخ انتشار به زبان اصلی ۱۹۸۸).
۱۰. قورچیان، نادرقلی. (۱۳۷۸). نظریههای یادگیری و نظریه فراشناخت در فرایند یاددهی ـ یادگیری.
۱۱. کدیور، پروین. (۱۳۸۳). روانشناسی تربیتی. چاپ هشتم. انتشارات سمت.
۱۲. گروسی، مانی و بخشیپور. (۱۳۸۵). ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی و احساس شادکامی در بین دانشجویان تبریز. فصلنامه روانشناسی. دانشگاه تبریز. سال اول. شماره ۱. ص ۲۵ـ۱۵.
۱۳. محمدخانی، ش. (۱۳۸۹). رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با اضطراب صفت. مجله روانشناسی معاصر، ۵(۲). ص ۳۲ـ۲۳.
۱۴. مجله روانشناسی و علوم تربیتی. (۱۳۸۷). سال سیوهشتم. شماره ۳.
۱۵. ولز، آ. (۱۳۸۸). راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی. مترجم: شهرام محمدخانی. تهران: ورای دانش (انتشار به زبان اصلی ۲۰۰۹).
16.
Argyle, M. (2003). Psychology and religion: An introduction. Lonodn: Routledge.
17.
Bandura, A., Barbaranelli, C., Caprara, G. V., Pastorelli, C., & Regalia,
C. (2002). Sociocognitive: Self-regulatory mechanisms governing transgresses
behavior. Journal of Personality and Social Psychology, 80, 125-135.
18.
Bandura A., Pastorelli C., Barbaranelli C., & Caprara G. V. (1999). Selfefficacy
pathways to childhood depression. Journal of Personality and Social Psychology,
76, 258-269.
19.
Diener, E. (2002). Frequently asked questions (FAQS) about subjective
(happiness and life satisfaction). A primer for reporters and new comers.
20.
Maddux.J.e. (2002) the power of beliving you can. Hand book of positive
psychology oxford university press.
21.
Martinez. M.E. (2006) what is metacognition? Phi delta kappan. Bloomington
16(87)696-700.
22.
Ryan, R. M. & Deci, E. L. (2001). On Happiness and Human Potentials: A
Review Of Research on Hedonic and Eudaimonic Well Being Annual Review of
Psychology, 52,141-161.
23.
Wells. A. metacognitive therapy for depression. Behavioral and cognitive
psychotherapy 2003:24(2): 305-317