محمد رنگچیان در جدیدترین شماره نشریه رشد هنر طی مقالهای به ضرورت نیاز جامعه کنونی به فراهم کردن زمینههای انگیزشی هنر، همچون نیازی مبنایی در زندگی مدرن امروز پرداخته است. نگرشهای گوناگون هنرشناسان به خاستگاه
هنر، ضرورت آسیبشناسی اجتماعی و لزوم توجه فرهنگی به هنروری به عنوان یک نیاز زیستی از جمله بخشهای این مقاله است.
نویسنده در این مقاله، هنر را به منزله پدیدهای اجتماعی و روانشناختی بررسی کرده است. سپس به ضرورت نیاز جامعه کنونی به فراهم کردن زمینههای انگیزشی هنر، به عنوان نیازی مبنایی در زندگی مدرن و صنعتی امروزی برای پیشبرد بسیاری اهداف و حرکتهای مثبت و ایجاد جامعهای
سالم و بهرهمند از دستآوردهای هنری ارزشمند پرداخته است.
در بخشی از این مقاله آمده است: «خاستگاه واقعی هنر، فطرت و جامعه است و تاریخ گویای آن است که روش تحلیل جامعهشناختی هنر به روشهای علوم تجربی چون نتیجهبخش نخواهد بود. انسان و جلوههای زندگی او پیچیدهاند و صرفا به مقولههای یک علم یا حتی یک رده از علوم شناختهشده،
محدود نیست و نمیتوان آن را بررسی کرد، بلکه برای مسئله زمینه تحول اجتماع، بنیادانگارانه و ملاک تحلیل باید شمرد و هنرشناسی را در دو قالب ایستا و پویا انجام داد.»
نویسنده دررابطه با ضرورت آسیبشناسی اجتماعی دربارهجایگاه هنر نیز آورده است: «شناخت جامعه و بررسی حرکتهای فردی، گروهی، خانواده و اجتماع، یعنی بررسی میزان تاثیرگذاری آسیبهای اجتماعی بر خردورزی و هنروری و انعکاس نامعقول و پیامدهای ناهنجار اجتماعی ضرورت اول
است. پس از آن، درک اهمیت محور بودن هنر و فرهنگسازی اجتماعی به لحاظ انگیزشی همچون نیازی روحی، روانی برای فرد و اجتماع ضرورت دوم است. نگریستن به هنر به دیده انگیزه، نه آویزه، زیرا آویزه برای آویختن به حلقههایی هرچند پیوسته، اما گسیختنی و گوتاه مدت است.
ضرورت سوم عبارت است از به تثبیت رساندن پرداختهایی هنری، هنرآفرینی و هنروری و تحکیم و استمرار حمایتهای همه جانبه دولتی، ارگانها و سازمانهای مربوط به هنر. ایجاد اصناف و تشکلهای توانمند برای حمایت و ایجاد پشتوانه و اعتماد در زمینه کارآفرینی و درامدزایی نیز
ضرورت دارد.»
لزوم توجه فرهنگی به هنر به مثابه یک پیشه، از دیگر نکاتی است که نویسنده به آن توجه کرده است: «محیط اجتماعی ـ فرهنگی مشخص کننده ویژگیهای باوری، هنجاری و عادتهای یک جامعه، به طور اعم و هر قوم و قبیله در مناطق مختلف کشور، به طور اخص است. شخصیت و طرز تلقیهای
افراد از فرهنگ آنها نشئت میگیرد؛ بنابراین شناخت فرهنگ داوطلبان استخدام در سازمانها و گزینش افراد همسو با فرهنگ سازمان، یک استراتژی موثر در مدیریت منابع انسانی است.»
متن کامل مقاله هنر به مثابه پیشه در فصلنامه رشد آموزش هنر، شماره 26، تابستان 1390 منتشر شده است.