در «رشد معارف اسلامی»
دبیران درسهای دینی و قرآن و فلسفه و منطق باید با تنظیم و تدوین روشهای تدریس مناسب با تفکر، مهارتهای تفکر را در دانشآموزان پرورش دهند و در راستای تحول و اصلاح نظام آموزشی پیشتاز باشند.
دکتر محمد مهدی اعتصامی، سردبیر رشد آموزش معارف اسلامی در سرمقالة این شمارة مجله، با عنوان:
تفکر و حکمت در برنامههای درسی، ضمن تأکید بر این نکته، آورده است:
«برنامة درسی ملی جمهوری اسلامی ایران»، که درواقع بخش عمدة طرح جامع تحول بنیادین در آموزشوپرورش تلقی میشود، هماکنون مراحل نهایی تدوین و تصویب خود را میگذراند. این برنامه نقشة کلان برنامة درسی و چارچوب نظام برنامهریزی درسی کشور را به منظور تحقق اهداف آموزشوپرورش
نظام جمهوری اسلامی ایران تعیین و تبیین مینماید.
الگوی هدفگذاری این برنامه بر پایة پنج عنصر «تفکر و تعقل»، «ایمان»، «علم»، «عمل» و «اخلاق» بنا شده، بهطوری که تفکر و تعقل از جایگاه نخست و محوری و عنصر ایمان و باور مبتنی بر تفکر، از جایگاه دوم برخوردار است و سه عنصر علم و عمل و اخلاق به منزلة عناصر برخاسته
از تفکر و ایمان یا متکی به آن دو، تعریف و تبیین میشوند.»
سردبیر رشد آموزش معارف اسلامی در بخش دیگری از این سرمقاله چنین توضیح داده است:
«تفکر، عمل قاعدهمند منتج، مولد و جهتدار دستگاه عقل انسان برای دستیابی به حقیقت است. در عمل تفکر، انسان بر روی اطلاعات دریافتشده و اندوختههای قبلی، کار روشمند میکند و مجهولی را به معلوم تبدیل مینماید و به حقیقتی از حقایق دست مییابد. دانش منطق روش صحیح
اندیشهورزی و تفکر را توضیح میدهد و به شرح اقسام آن میپردازد.
حکمت، که به معنای علم متین، محکم و استوار است، دستاورد قوة تعقل بهشمار میآید. اگر انسان تحت تأثیر موانع معرفتی (مغالطه، توهم، ظن و گمان) و غیرمعرفتی (تقلیدگرایی، حب و بغض بیجا، ...) قرار نگیرد و مبتنی بر منابع نقلی و عقلی، حرکت صحیح فکری انجام دهد، به حکمت
دست مییابد.
حکمت به دو بخش نظری و عملی تقسیم میشود. حکمت نظری، دانش واقعیتها (هستها)ست. حکمت عملی دربارة بهترین رفتار انسان برای رسیدن به سعادت و کمال (بایدها و نبایدها)ست.
براساس این دو کارکرد، عقل نیز به عقل نظری و عقل عملی تقسیم میشود. بنابراین، تفکر در حوزة عقل نظری به حکمت نظری میانجامد و تفکر در حوزة عقل عملی، حکمت عملی را در پی دارد.
اندیشمندان زیربنای حیات انسانی را تفکر دانسته و گفتهاند که زندگی بشر بدون بهرهمندی از آن سامان نمییابد و تکمیل نمیشود. تربیت تفکر و شکوفایی آن در وجود انسان، عامل شکوفایی خردمندی و دانایی و زمینهساز «حیات طیبه» است. حیات انسان، یک حیات فکری است و تفکر،
که استعدادی الهی است، در اثر تربیت به فعلیت میرسد.
سؤال، اولین قدم در تفکر است. کودک از همان زمان که توانایی برقرارکردن ارتباط و سخن گفتن پیدا میکند، میپرسد و به تدریج که رشد میکند، سؤالهای او توسعه مییابد و عمیقتر و جدیتر میشود. سؤال از چیستی، چرایی، چگونگی، کدامی، کیستی، کجایی و نظایر آنها آغاز حرکت
فکری و رفتن به سوی علم و معرفت است. بنابراین یکی از ضرورتهای تفکر، پاسخ به سؤالات انسان در زمینههای گوناگون زندگی و رشتههای مختلف علمی است.»
متن کامل این سرمقاله را میتوانید در فصلنامة رشد آموزش معارف اسلامی، شمارة 81، تابستان 1390 مطالعه کنید.