عکس رهبر جدید
گونه‌شناسی تاریخی و جغرافیایی زبان پارسی
گفت‌وگوی «رشد زبان و ادب فارسی» با دکتر علی رواقی

دکتر علی رواقی در گفت‌وگو با فصل‌نامه‌ی رشد زبان و ادب فارسی، نحوه‌ی پیدا شدن گونه‌شناسی زبان فارسی را تشریح کرد.
وی در بخشی از این مصاحبه گفت: «شمار زیادی از متون ما در همین 50 سال اخیر چاپ شده است. من علاقه زیادی به کار در ترجمه‌های قرآن داشته‌ام. مجموعه‌ی متون قرآنی هم ناشناخته بود که خوشبختانه دکتر خانلری موافقت کردند این ترجمه‌های مختلف قرآن چاپ شود. با وجودی که ایشان سؤال داشتند چرا اصرار به چاپ ترجمه‌های مختلف قرآن داری، پاسخ من این بود که این ترجمه تفاوت‌های زبانی دارند و این تفاوت‌ها از گستره‌های جغرافیایی مختلف ایران ناشی می‌شد.
«زبان متون فارسی در حوزه‌های مختلف متفاوت است؛ بنابراین درسی با نام «گونه‌شناسی زبان فارسی» پیدا شد که خوشبختانه مورد تأیید قرار گرفته است. جدا از این‌که می‌توان گفت زبان مطلق است و خود زبان به تنهایی در هیچ جا کارایی کامل ندارد. اما من چون مدتی معلم ادبیات بوده‌ام، اطلاعاتی در حوزه‌ی واژگانی گردآوری کرده‌ام که در متون ادبی یا در زبان فارسی کاربرد بیشتری دارد؛ بنابراین می‌توان گفت مجموعه‌ی متون فارسی در یک حوزه نوشته نشده است، مثلاً شاهنامه در حوزه‌ی توس با زبان معیار، ترجمه‌ی تفسیر طبری در ماوراءالنهر با بهره‌وری از فارسی کاربردی در آن‌جا نوشته شده است. زبانی که سُغدی گونه‌ی گفتاری‌اش را تشکیل می‌داده است و تا قرن ششم هم ادامه داشته است. ساخت سغدی در ترجمه‌ی تفسیر طبری اثر داشته است و به همین خاطر ساختار صرفی این اثر متفاوت است. ساخت نحوی آن هم‌چون مترجمان به ساختار نحوی قرآن پایبند بوده‌اند، سعی کرده‌اند واژه‌ها را در زیرنویسی و برابرگذاری قرآنی، نحو قرآنی را نگه دارند اما گاه‌گاهی ساختار نحوی هم از ساختار زبان فارسی اثرپذیر بوده است. پیدا شدن مسئله‌ای به عنوان «گونه‌شناسی زبان فارسی» نشان می‌دهد که شناخت زبان کاربردی هر حوزه در دوره گونه‌ی زبانی را می‌سازد. گونه‌ی زبانی شامل اطلاعات در زمینه‌ی لغت فارسی است. من گیاه‌شناسی، طب و بسیاری از دانش‌هایی را که در زبان است نمی‌دانم و با واژگانش آشنا نیستم؛ بنابراین استفاده از واژه‌ی زبان فارسی غلط است.»
وی افزود: «ما باید بگوییم گونه‌ای از زبان فارسی و در درون گونه‌های مختلف زبان فارسی، گویش‌های متفاوت زبان فارسی جای می‌گیرد. پس متون ما بر پایه‌ی حوزه‌های مختلف مثلاً حوزه‌ی فرارود یا ماوراءالنهری اما گویش بخارایی و سمرقندی را داراست. قدمای ما واژه‌های لغت سمرقندی و بخارایی را استفاده کرده‌اند که این لغت‌ها به زبان تغییر یافته است؛ در حالی که این زبان نیست و در حوزه‌ی ماوراءالنهر غلبه با زبان‌های ایرانی میانه‌ی شرقی بوده است. زبان‌های ایرانی میانه‌ی شرقی هم شامل سغدی، خوارزمی، سکایی، بلخی و ختنی است. درست است که بلخ در فرارود نبوده و در فرورود قرار داشته است امّا در این حوزه این پیوندهای زبانی مولانا با زبان فرارود بسیار زیاد است که من در کار گونه‌شناسی در حال نوشتن این موضوع هستم.»
متن کامل این گفت‌وگو را می‌توانید در شماره‌ی جدید فصل‌نامه‌ی رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شماره‌ی 98، تابستان 1390 ببینید.

تعداد بازدید : ۱,۶۵۳
کد خبر : ۳۸۵
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 10000
نظر خود را وارد کنید