در فصلنامهی «رشد آموزش ریاضی»
محققان دریافتهاند در کشورهایی که امتیاز بالایی در مسابقات بینالمللی موفقیت ریاضی کسب کردهاند، معلمان، نهتنها به دانشآموزان مسائل ریاضی چالشبرانگیز محول میکنند، بلکه از پرسش و گفتوگوی فعال نیز استفاده میکنند تا به دانشآموزان
کمک کنند که حین حل این مسئلهها، ارتباطات و اتصالات را برقرار سازند و درک مفهومی را بنا نهند.
این موضوع در مقالهای با عنوان: «ریاضیات و شناخت» در این شمارهی فصلنامهی رشد آموزش ریاضی مطرح شده است.
در مقدمهی این مقاله که نویسندهی آن آرتور هاید و مترجم آن
خانم نرگس مرتاضی مهربانی است، میخوانیم: «در کشورهایی که امتیاز بالایی در مسابقات بینالمللی موفقیت ریاضی کسب کردهاند، کلاسهای درس ریاضی یک وجه اشتراک دارندـ [و آن] فرهنگِ تدریس و یادگیری است که به دانشآموزان کمک میکند ارتباطات و اتصالات را برقرار
سازند و درک مفهومی را بنا نهند. این اظهارنظر، از تجزیه و تحلیل هیبرت و همکاران از درسهای ویدیویی معلمان پایهی هشتم نتیجه شده است. این درسهای ویدیویی از سومین مطالعهی بینالمللی ریاضی و علوم در سال 2003 جمعآوری شدهاند. محققان دریافتند که در این کشورها،
معلمان، نهتنها به دانشآموزان مسائل ریاضی چالشبرانگیز محول میکنند، بلکه از پرسش و گفتوگوی فعال نیز استفاده میکنند تا به دانشآموزان کمک کنند که حین حل این مسئلهها، ارتباطات و اتصالات بین مفاهیم ریاضی را دیده و درک نمایند.
در تقابلی شدید، هیچیک از معلمان ریاضی ایالات متحده در مطالعهی ویدیویی، از گفتوگوهای مفهومی یا سؤالاتی استفاده نکردند که میتوانستند به دانشآموزان کمک کند تا ارتباطات و اتصالات ریاضی را کشف نمایند. حتی زمانیکه برنامهی درسی شامل مسائل ریاضی بود که از نظر
مفهومی غنی بودند، معلمان با این مسائل بهعنوان تمرینهای رویهای برخورد میکردند (بهطور مثال، یک فرمول به دانشآموزان ارایه میدادند و از آنها میخواستند تا اعداد را در فرمول جایگذاری کنند). طبق تجزیه و تحلیلهای مختلف مطالعهی ویدیویی، در یکسوم موارد،
معلمان بهراحتی جوابها را به دانشآموزان میگفتند (استیگلر و هیبرت، 2004).
متأسفانه تدریس شفاهی، تکرار و تمرین گامهایی که به جواب درس میانجامدـ حتی گرفتن مداد از دست دانشآموزان برای نشان دادن چگونگی حل مسئلهـ روشهایی هستند که در فرهنگ تدریس ریاضی ایالات متحده جای دارند. چگونه میتوانیم به معلمان ریاضی کمک کنیم تا فرای این کارهای
معمولی تدریس که ناکارآمد و بهطور فرهنگی شرطی شدهاند، حرکت نمایند؟
پاسخ این سؤال، در بافتن و به هم تنیدن ریاضیات، زبان و شناخت نهفته است. هنگامی که این سه رشته را با یکدیگر درهم آمیزیم، طنابی ایجاد میکنیم که محکمتر، بادوامتر و قدرتمندتر از هر کدام از رشتهها به تنهایی است و بهطور فزایندهای، احتمال اینکه دانشآموزان درک
مفهومی عمیقی را توسعه خواهند داد، افزایش میدهیم.»
متن کامل این مقاله در فصلنامهی رشد آموزش ریاضی، شمارهی 103، بهار 1390 چاپ شده است.