در
ابتدای مقاله میخوانیم: «شاید اهمیت تاریخ هنر بر پژوهشگران و مدرسان این حوزه
پوشیده نباشد؛ شناخت هنر گذشتگان قاعدتاً باید از تکرارهای ملالتبار جلوگیری کند
و به جای تقلیدهای بیهوده، با تغییر شیوه نگرش هنرآموز و هنرمند به آثار هنری،
منبع الهامی گردد که با ایجاد اعتمادبهنفس او را برای تجربههای جدید آماده میسازد.»
در
ادامه آمده است: «بر این اساس، مسئله اصلی این است که نظر به اهمیت و لزوم آشنایی
هنرآموزان با تاریخ هنر و به ویژه تاریخ هنر ایران، چگونه میتوان این الزام را به
خود هنرآموزان و دانشجویان رشتههای هنری انتقال داد و آنان را به یادگیری تاریخ
هنر و آشنایی با میراث خویش در این حوزه ترغیب ساخت؛ بهگونهای که آن را نقشه،
راهنما و منبع الهامی در آثار هنری امروز خویش فرض گیرند نه مجموعهای کسلکننده
از اطلاعات یا الگوهایی برای تقلید و رونگاری صرف؟»
در
این راستا نویسنده مقاله، راهکاری را با همراهی دانشجویانش در رشته گرافیک در پیش
گرفته است. وی پس از تشریح این راهکار چنین نتیجهگیری کرده است: «در این روش که
در طول دوره تدریس تاریخ هنر ایران و با همکاری دانشجویان رشته گرافیک نگارنده
انجام پذیرفت، از هنرآموزان خواسته شد به جز یادگیری اطلاعات نظری، از آثار هنری
گذشتگان بهعنوان نقشه و منبع الهام برای اجرای ایدههای خود در رابطه با آثاری
جدید بهره گیرند. گرچه در بدو امر به نظر میرسید که استفاده از یک اثر هنری بهعنوان
الگوی راه آنها را در اجرای طرح یا ایده خود محدود میسازد، پس از تجربه این
شیوه، هنرآموزان اذعان داشتند که نهتنها تمرکز و مطالعه هنر پیشینیان و بهرهگیری
از آنها به معنای تقلیدهای مکرر و ملالتبار نیست و خلاقیت آنها را در اجرای طرحهای
جدید تحت انقیاد در نیاورده بلکه آنها را با ذوق زیباییشناسی ایرانی آشنا ساخته،
گاه نیز خود ایدههایی جدید به آنها الهام کرده (مانند استفاده از خطوط خوشنویسی
در طراحی ظروف چینی روزمره) و یا به طرحهای آنان قدرت و اصالت بخشیده است.»
نویسنده:
صدیقه نایفی، دانشجوی دکترای پژوهش هنر
کلیدواژهها:
آموزش هنر، تاریخ هنر ایران، گرافیک، دروس نظری و عملی
•
لینک مقاله