گفتوگوی «رشد معلم» با داود غفارزادگان، معلم و داستاننویس
دنیا بدون هنر و ادبیات، که داستان بخش مهمی از آن محسوب میشود، ورطهای هولناک است که حتی تصورش را هم نمیشود کرد. قصهگویی، داستاننویسی و مانند اینها، حوزهای از جهان تخیل انسانی است و میدانیم که انسان با «تخیل» است که
انسان میشود. پس جامعهی بیتخیل، به نظرم جامعهای خطرناک و مرده است.
آقای داود غفارزادگان، معلم و داستاننویس در گفتوگو با ماهنامهی رشد معلم ضمن بیان این مطلب گفت: «به گمانم، داستان و رمان، همان اهمیتی را دارد که حافظ و مولانا از دیرباز تا امروز برای ما داشتهاند و یا مثلاً هومر برای مردم مغرب زمین دارد.
هنر و ادبیات، در ذات خود بیان زیباشناسانه و ذوقی از هستی یا آفرینش است و بشر، از زمان غارنشینی تا الان، هیچ وقت بینیاز از آن نبوده است. فقط باید در نظر داشت که ژانرها و سبکهای گوناگون هنری و ادبی را ضرورتهای زمان ایجاب میکنند. به همین دلیل است که گفته
میشود: «هنرمند نوعی صدا و وجدان زمانهی خود است.»
آقای غفارزادگان در بخش دیگری از این گفتوگو اظهار داشت: «معلمی که ادبیات را میشناسد و با کتاب سروکار دارد، خود به خود روی دانشآموزان تأثیر میگذارد. آدم داستانخوان واجد تجربیاتی است که فرد کتاب نخوان فاقد آن است.
معلمی یعنی عشق به انسان و دانش. عشق به انسان و دانش هم بدون خدمت به انسان و بدون آموختن و همیشه شاگرد ماندن میسر نمیشود.»
متن کامل مصاحبه با آقای غفارزادگان را میتوانید در ماهنامهی رشد معلم، شمارهی 5، بهمن 1389 ببینید.