متن کامل این مقاله در فصلنامهی «رشد آموزش ریاضی» چاپ شده است
فصلنامهی رشد آموزش ریاضی در شمارهی جدید خود با ارائه مقالهای با عنوان: «چشماندازهای فلسفی در آموزش ریاضی و تأثیر آن بر یادگیری ریاضی»، دو چشمانداز فلسفی عمده در آموزش ریاضی یعنی چشماندازهای مطلقگرایی و جایزالخطاگرایی
را معرفی کرده و به بیان دیدگاههای هر یک در مورد ماهیت دانش ریاضیات پرداخته است.
در چکیدهی این مقاله که توسط آقایان: محسن یزدانفر، کارشناس ارشد آموزش ریاضی و مدرس تاریخ و فلسفه ریاضی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و
محمدرضا فدائی، استادیار آموزش ریاضی دانشگاه شهید باهنر کرمان تهیه شده، آمده است:
«در این مقاله، دو چشمانداز فلسفی عمده در آموزش ریاضی یعنی چشماندازهای مطلقگرایی و جایزالخطاگرایی را معرفی کرده و به بیان دیدگاههای هر یک در مورد ماهیت دانش ریاضیات میپردازیم. در ادامه، نشان میدهیم که هر یک از فلسفههای ریاضی میتواند در درون یکی از این
چشماندازها قرار گیرد. همچنین به برداشتهای این دو دیدگاه از آموزش ریاضیات مدرسهای اشارهای خواهیم داشت.»
در بخش دیگری از این مقاله به دیدگاه ارنست (2004) دربارهی فلسفهی آموزش ریاضی اشاره شده و آمده است: «در فلسفهی آموزش ریاضی، چشماندازی وجود دارد که «مطلقگرایی» نامیده میشود. مطلقگراها ریاضیات را به صورت یک بدنهی خارجی
مطلق، یقینی و اصلاحناپذیر یا غیرقابل تغییر از دانش میبینند که بر پایهی استوار منطق استنتاجی قرار گرفته است.»
ارنست (2004) معتقد است که «مطلقگرایی» تصویری سخت، ثابت، منطقی، سرد، بیعاطفه، هدفمند، خالص، انتزاعی و فرااندیشهای از ریاضیات پیشنهاد میکند. در نتیجه، جای شگفتی نیست که این تصویر به اجتماع و مدرسه هم راه یابد که اگر چنین
باشد، فلسفهی ریاضی حداقل به دلیل این تصویر منفی از ریاضی، شایستهی سرزنش است.
در بخش دیگری از این مقاله آمده است: «چشمانداز «جایزالخطاگرایی» منکر نقش منطق و ساختار در ریاضی نیست، بلکه منکر وجود سلسله مراتب محکم، دائمی، ثابت و منحصر به فرد در ریاضیات است و در عوض، فلسفهی «جایزالخطاگرایی» این دیدگاه را میپذیرد که ریاضیات از ساختارهای
همپوشان بسیاری ساخته شده است که مانند درختان یک جنگل رشد نمودهاند، در هم تنیدهاند و دوباره از نو روییدهاند.»