عکس رهبر جدید

خروس بی‌محل

  فایلهای مرتبط
خروس بی‌محل

1. خروس بیمحل تصمیم گرفته بود به قطب شمال برود. چرا؟

چون وقتی داشت مشق مینوشت، کشف جالبی کـرد. کلمههـای «خـرس» و «خـروس» را روی خاک باغچه نوشت. اینطوری:

خرس/ خروس

بعد به اسم خودش دقّت کرد و دور حرف «و» خط کشید. اینطوری: خر  و  س

پیش خودش گفت: چه جالب! خرسها و خروسها فقط کمی با هم فرق دارند. هرطـور شده باید آنها را پیدا کنم!

 

2. خروس پرید روی شاخـهی درخت و از آن بـالا برای ابر سفید بـال تکان داد و گفت: «لطفاً منو ببر محـلّهی خرسهای قطبی.»

در قطب شمال، خروس از بالای ابر سفید تالاپّی پرید روی یک تکّه یخ و دید عدهای جانور پشمالوی سفید توی آبِ خیلی سرد مشغول شنا هستند و آببازی میکنند.

خروس که نوکش از سرما تقتق‌‌تق میلرزید، گفت: «قوقوقو لیلی قوقوقو شُـ شُـ شما کی هستید؟ چی هستید؟

یکی از پشمالوهای بزرگ شناکنان آمد نزدیک خروس و گفت: «نمیشناسی؟ ما خرسهای بیمحل هستیم!»

 

3. خروس با تعجّب گفت: «چـ چـ چطور مُـ مُـ ممکن است خرس باشید؟ مثل من بیمحل باشید؟! یعنی شما هم مثل من هی قوقولی قوقو میکنید؟ آدمهای خوشخواب را صبح و شب بیدار و بیخواب میکنید؟»

 

4. خرس بزرگ پشمالو هوهوهو خندید و گفت: «نکند تویی که هـی آدمها را از خواب مـیپرانی، آنهـا هم شب و روز با قوطـیهـای رنگیرنگی اینور و اونور میروند، قانقان میکنند، بوق میزنند، دود میکنند،  هوا را گرم  و گرمتـر میکنند، محـلّههـای یخـی ما را شلپشلپ آب میکنند!»

خرس کوچولویی که پشت مامانش سوار شده بود، کمی آب یخ به کلهی خروس پاشید و گفت: «هان! بگو ببینم، بیمحلِّ راستکی تویی یا ما؟!»

خروس که با دیدن خرسهای آواره و بیمحل، منقار یخ زدهاش از تعجب باز مانده بود و تیک‌‌تیکتیک میلرزید، از سرمای زیاد سوسو لی سوسو کرد و به پشمالوهای سفید قول داد زودتر برگردد به شهر و به بچّهها یاد بدهد، وقتی بزرگ شدند هوا را هی سیاه و دودی نکنند. خانهی خرسها را از گرما شلپشلپ آب نکنند.

برای این کار مـیخواست حرفهـایش را در مجلّهی رشد نوآموز چاپ کند تا شما هم بتوانید بخوانید!

 

5. راستی! اگر جای خروسِ بیمحل بودید، با زبان قوقولی به بچّهها چی میگفتید؟

۲۳۶
کلیدواژه (keyword): رشد نوآموز، بخوان و بخند، خروس بی‌محل، حبیب یوسف‌زاده
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید