نیازسنجی آموزشی
رسیدن به یادگیری و آموزش اثربخش از جمله اهداف فرایند یاددهی ـ یادگیری است. به این منظور، رعایت اصول و قوانین علمی در برنامهریزیها و تصمیمگیریها و داشتن نگاه کارشناسانه به مقوله آموزش باعث میشود فرایند آموزش مؤثر باشد و نتایج مورد نظر محقق شوند. یکی از زمینههای تخصصی در آموزش، تکیه کردن به نیازسنجی است. برای روشن شدن ضرورت نیازسنجی، لازم است به مدلهای گوناگون در زمینه آموزش نگاهی بیندازیم تا جایگاه نیازسنجی نمایان شود. برای مثال، مدل T.D.L.B را هیئت هادی آموزش و بهسازی انگلستان در سال 1992 طراحی کرده است. این سازمان که سازمان سیاستگذاری دولتی در زمینه فعالیتهای آموزش و بهسازی است، مدل استانداردی برای آموزش و بهسازی کارکنان ارائه کرده است. این مدل شامل چندمرحله است (ترکزاده و عباسزادگان، 1379: 46):
همانطور که ملاحظه میشود، گام اول برای طراحی هر برنامه آموزشی، شناسایی نیازهاست. اگر این گام به درستی برداشته شود، زمینه پیشروی درست برنامه، مبتنی بر اطلاعات مفیدی برای تصمیمگیری، فراهم میشود.
نیازسنجی در واقع سنگ زیرین ساختمان آموزش است. هرقدر این سنگ زیرین بنیانیتر و مستحکمتر باشد، بنای روی آن محکمتر و آسیبناپذیرتر خواهد بود. در قلمرو آموزش، نیازسنجی یکی از مؤلفههای اساسی و ضروری فرایند برنامهریزی در نظر گرفته میشود و هر کجا که موضوع تدوین طرحها و اتخاذ مجموعهای از تدابیر آموزشی مطرح باشد، از نیازسنجی به طور مکرر یاد میشود. مبنای منطقی هر برنامه وجود نیاز یا مجموعهای از نیازهاست. برنامهریزان و مجریان آموزشی در سراسر جهان ناگزیرند برای تدوین برنامهها و طرحهای آموزشی خویش به شناسایی نقاط مطلوب اقدام کنند. این کار از طریق بررسی موقعیتهای فعلی نیز ممکن است.
نیاز چیست؟
نیاز به موقعیتی دلالت دارد که در آن وضعیت موجود یا حاضر با وضعیت مطلوب فاصله دارد.
نبود دانش، مهارت و توانایی یا نگرش یا ابزار و وسایلی که به ایجاد اشکال در عملکرد بهینه منجر شود، نیاز تلقی میشود.
آنچه بین وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد، آنچه ترجیحات، علاقهها و انتظارات افراد را شکل میدهد و سرانجام آنچه بر عملکردهای مطلوب اثر منفی دارد، همگی نشانگر نیاز هستند.
برخی اهداف نیازسنجی
- فراهمسازی اطلاعات برای برنامهریزی
- ارزیابی و سنجش
- تشخیص یا شناسایی ضعفها و مسائل و مشکلات اساسی
- استفاده بهینه از منابع و امکانات
روشهای نیازسنجی
نیازسنجی به شیوهها و با فنون گوناگونی اجرا میشود که در هر کدام ممکن است اهداف و بهرهمندی خاص از نتایج بهدستآمده نیز متفاوت باشد. در ادامه به برخی از فنون نیازسنجی شایع در آموزش و مرتبط با بررسی و تحلیل عملکرد کلاسی اشاره میشود.
فن بارش مغزی
برای استفاده از این فن در زمینه نیازسنجی و تحلیل عملکرد کلاسی، ابتدا حوزه معینی از فرایند انتخاب میشود؛ برای مثال تکلیف و موارد مرتبط با آن. سپس موضوع انتخابشده را به سؤالی با قابلیتِ تغییر و انجام تبدیل میکنیم. مانند: اگر قرار باشد در زمینه تکلیف و ارائه آن تغییراتی ایجاد کنیم، چه پیشنهادهایی دارید؟
در ادامه، شرایط را برای شرکت دانشآموزان در بارش فکری مهیا میکنیم و قوانین این روش را یادآور میشویم. بهطور خلاصه، این قوانین عبارتاند از: «انتقاد صورت نگیرد؛ تفکر باز و محدود نشود؛ تشویق صورت گیرد؛ حداکثر نظرات تولید شود و عقاید و نظرات افراد گوناگون با هم ترکیب شود.»
در طول اجرای این روش همه دانشآموزان مشارکت دارند، اما رسیدن به تصمیمی نهایی و قاطع برای همان سال تحصیلی نیاز نیست، زیرا ممکن است این اتفاق در پایان سال تحصیلی رخ داده باشد و بدیهی است نتایج آن به تصمیماتی برای سال آینده منجر میشود.
فنفیش باول1
فنفیش باول فنی است که در آن گروههای نیازسنجی نقش مهمی دارند. به این منظور، ابتدا موضوعاتی که نیاز به بررسی دارند تعیین میشوند. بر این اساس، مسائل بسیار کلی و پیچیده به مسائل کوچکتری تقسیم میشوند. سپس با کمک گروههای کوچک تعیینشده، سؤالات عملیاتی مطرح میشوند و نظرخواهی صورت میگیرد. این شیوه بهخصوص برای دورههای تحصیلی بالاتر قابل استفاده است.
در این فن، گروه نیازسنجی شامل کل گروه مخاطبان است که به زیرگروههای کوچک بین سه تا پنج نفر تقسیم میشود. سؤالاتی که از قبل تهیه شدهاند، در اختیار هر گروه قرار میگیرند و از آنها خواسته میشود درباره راهکارها و نظرات خود به توافق برسند. سپس نظرات جمعآوری میشوند تا به گروه اصلی منتقل شوند. در چنین شرایطی، نظرات دانشآموزان با بحث و گفتوگوی درونگروهی از جوانب گوناگون بررسی میشوند و در نهایت دانشآموزان میتوانند انتقادها و پیشنهادهای خود را به کاملترین شکل ممکن نهایی کنند و ارائه دهند. معلم میتواند با دریافت نظرات زیرگروهها و بررسی نهایی که در گروه کلی صورت میگیرد، اندوخته و اطلاعات مناسبی برای استفاده در فرایند یاددهی ـ یادگیری به دست آورد.
فن تلِ استار2
این فن شبیه فن فیش باول است، با این تفاوت که نحوه مشارکت افراد شرکتکننده و درجه مشارکت افرادی که بهعنوان نماینده یا پاسخگویان انتخاب میشوند، متفاوت است. زمانی که معلم در چند کلاس متفاوت تدریس دارد، بهتر است از این فن استفاده شود. به این منظور، تعداد مشخصی از هر کلاس انتخاب میشوند تا بهعنوان گروههای کوچک نیازسنجی و تحلیل کلاسی ایفای نقش کنند. نظرات هر کلاس و هر گروه در همان زیرگروه کلاسی به بحث گذاشته و در نهایت نهایی میشود و در زمانی معین در جلسهای، نمایندهای از هر کلاس نتایج را اعلام میکند.
پینوشتها
1. Fish Bowl
2. Telster
منابع
1. خورشیدی، عباس؛ ملکشاهی، محمدرضا (1385). ارزشیابی آموزشی. نشر یسطرون. تهران.
2. بازرگان، عباس (1388). ارزشیابی آموزشی. سمت. تهران.
3. فتحی واجارگاه، کوروش (1395). ارزشیابی آموزشی. آییژ. تهران.
4. Mertens, M. D. (2010). Reseach and evaluation in education and psychology. (3rd edition). Sage Publications, Inc.