تا حالا با خود اندیشیدهاید چرا برخی آموزگاران شما انسانهایی برجسته بودهاند و تصویر مثبتی از آنها در ذهنتان نقش بسته است؟ معلمان چه نقشی در زندگی ما دارند و چگونه توانستهاند اثرات مثبت و منفی بر ما بگذارند و مسیر زندگیمان را تغییر دهند؟ برای پی بردن به اثربخشی و خبرگی آموزگار اجازه بدهید نکاتی دربارهی شناخت رفتاری دانشآموزان و اینکه خبرگی و مهارت معلم در بارورشدن رفتار بالقوهی دانشآموزان چه تأثیری دارد، بیان کنیم. سپس به ویژگیهای معلمان خبره و اثرگذار بپردازیم.
یادگیرندهی فعال
جان دیوئی، از پیشگامان روانشناسی تربیتی در قرن 19، معتقد بود کودک یک یادگیرندهی فعال است و از طریق عمل کردن بهتر یاد میگیرد. بنابراین نباید بر سر جایش ساکت بنشیند و منفعل و به شیوهی طوطیوار یاد بگیرد. همچنین، آموزش باید بر ابعاد وجود کلی دانشآموز متمرکز شود تا او یاد بگیرد چگونه فکر کند، مسائل را حل کند و خود را با محیط بیرون از مدرسه وفق دهد. همچنین، بنجامین بلوم، صاحبنظر روانشناسی تربیتی، معتقد بود آموزگار باید با درک مهارتهای شناختی از جمله دانش، فهمیدن، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی، به دانشآموزان کمک کند قوهی حافظه، تفکر و استدلالشان به فعلیت در آید تا یادگیری اتفاق بیفتد.
اما بهراستی یادگیری چگونه اتفاق میافتد؟ و چرا دانشآموزان مقدار زیادی از مطالب مطالعه شده را فراموش میکنند؟ آموزگاران چگونه میتوانند مهارتهای اجتماعی دانشآموزان را بهبود بخشند و مهارتهای انگیزشیشان را افزایش دهند؟
ملاکهای تشخیص یادگیری
طبق نظر روانشناسان تربیتی، یادگیری عبارت است ازتغـییر پایـدار در رفتار. به عبارت دیگر، توانایی رفتارکردن به شیوهای معین که در نتیجهی تمرین و تجربه بهدست میآید.
سه ملاک عمده برای تشخیص یادگیری لحاظ شدهاند:
1. یادگیری مستلزم تغییر در رفتار است. یعنی افراد زمانی یاد میگیرند که قادر به انجام کاری بهصورت متفاوت باشند؛
2. پایداری. یعنی وقتی یادگیری در ذهن انسان ملکه شد، بهصورت ماندگار در رفتار او آشکار میشود. برای مثال، کسی که رانندگی یاد میگیرد، تا آخر عمر نیازی به آموزش اولیه ندارد، چون بر اثر تمرین و تجربه، اعمال رانندگی در رفتارش نهادینه شده است؛
3. یادگیری از طریق تجربه رخ میدهد؛ مانند الگوگرفتن از دیگران.
بنابراین، یادگیری دانشآموزان به عوامل زیادی بستگی دارد؛ از جمله:
1. برنامههای درسی و محتوای مطالب و کیفیت کتابها؛
2. امـکانـات و فعالیتهای فوق برنامهای مثـل دسترسی به کتابخانه، اینترنت، کلاسهای جبرانی؛
3. اندازهی کلاسها و تعداد دانشآموزان هر کلاس؛
4 . مدیر مدرسه و عوامل اجرایی مدرسه؛
5 . آموزگار.
آمـوزگار مهـمتریـن عـامل تـأثیرگـذار بر یادگیری دانـشآمـوز است و کیفیت یک دبستـان از کیفیت آموزگارانش مشخص میشود.
اثربخشی
معلمان اثربخش و خبره آنهایی هستند که دانش و مهارتهایشان کاملاً فطری نیست و تواناییهایشان را از طریق مطالعه و تمرین بهدست میآورند. آنها افرادی هستند که در زمینهای خاص نظیر آموزش، دانش و مهارت بالایی دارند و یادگیری بیشتر از حد انتظار و ارتقای سطح توانایی و پیشینهی دانشآموز را سبب میشوند.
اما در واقع اینگونه آموزگاران چگونه دانش لازم بـرای خبـرگی را بـهدست میآورند؟ و چگـونه آموزشی را مناسب میدانند؟
هدف آموزش، آسان کردن یادگیری در فراگیرندگان است که آموزگار آن را طرحریزی میکند و این فرایند بین او و دانشآموز بهصورت کنش متقابل جریان مییابد. به عبارت دیگر، آموزش شرایط بیرونی را طوری ترتیب میدهد که یادگیری را بهعنوان فرایندی درونی، تسهیل میکند. بنابراین، آموزش جامعتر است و تدریس بخشی از آن محسوب میشود. اما یکی از عوامل مؤثر در آموزش، دانستن و دانش محتوایی نسبت به درسهاست. مسلماً ما نمیتوانیم چیزی را که خـود نمیفهمیـم آموزش بدهیـم. یکی دیگـر از عوامل آموزش اثربخش که با دانستن دانش محتوایی درسها نیز مرتبط است، دانستن دانش محتوایی آموزشگری است. آموزگار باید بداند چگونه مطالب را ارائه بدهد تا برای دانشآموز قابل فهم باشد و اینکه چه مطالبی، دربارهی موضوعات خاص، یادگیری دانشآموزان را آسان یا دشوار میکند.
مؤلفهی دیگر در زمینهی آموزش اثربخش که تبحر آموزگار را طلب میکند، دانشِ آموزشگری عمومی است که شامل راهبردهای آموزشی و مـدیریت کـلاس است. آگـاهی از چگـونگی برنامهریزی مؤثر درسها، درگیری دانشآموزان در یادگیری و وارسی درک آنها، در هدایت صحیح دانشآموزان به آموزگـار کمک میکنـد تا یـادگیری پرثمـری فراهم شود. آموزگار با مدیریت کلاسی، از نظر ایمنی و منظم بودن، بر یادگیری متمرکز میشود و دانشآموزان را وادار میکند در جهت یادگیری تلاشی مضاعف داشته باشد. و بالاخره، مهمترین دانشی که آموزگار باید در آموزش اثربخش برای دانشآموزان فراهم کند، دانش دربارهی یادگیرندگان و یادگیری است. آموزگار باید بداند فکر کودکان در مدرسههای ابتدایی به موضوعات عینی و ملموس محـدود است. همچنین، دانشآمـوزان نمـیدانند دربارهی یک موضوع چقدر اطلاعات دارند و باید برای تقویت انگیزهی آنها در یادگیری، تا حد ممکن تشویقشان کرد. هنگامی که معلمان روشهای متفاوت یادگیری دانشآموزان را درک کنند، پی خواهند برد که چرا تدریس اثربخش صرفاً ارائهی اطلاعات به دانشآموزان بهصورت کوتاه و مختصر و سازمانیافته نیست. بدین ترتیب، معلمان خبره درک کاملی از نحوهی وقوع یادگیری و بهبود آن دارند. اما معلمان، علاوه بر دانش حرفهای، برای ماندگاری و اثربخش بودن، باید مهارتهای حرفهای نیز داشته باشند؛ مهارتی حرفهای که توانایی استفاده از دانش را بهصورت مؤثرتر و کاربردیتر به انجام میرساند.
آموزگار شاید به واسطهی مطالعهی زیاد کتابها و مقالات از دانش مدیریت کلاس برخوردار باشد، اما اگر کلاس او نظم نداشته باشد و امور عادی کلاس بهصورت اثربخش انجام نگیرند و مهارتی در زمینهی مدیریت کلاس نداشته باشد، نمیتوان او را معلم اثربخش و خبره نامید.
بنابراین، معلم اثربخش لازم است در کنار دانش حرفهای، از مهارتهای برنامهریزی نیز برخوردار باشد و بداند چگونه و چه زمانی به تدریس بپردازد و سنجش و ارزیابی دانشآموزان را چگونه انجام دهد تا روند یادگیریاش بهبود یابد. معلمان اثربخش باید مهارتهای کلامی و غیرکلامی خوبی برای ارتباط با دانشآموز برقرار کنند. او باید بهطور واضح با دانشآموزان صحبت کند و فعالانه به حرفهای آنها گوش دهد. همچنین، زبان بدن دانشآموزان را درک و تعارضات کلاسی را بهصورت سازنده حل کند و همیشه روشی جسورانه در سبکهای ارتباطی داشته باشد تا روشی خصمانه و منفعل.
معلمـان اثربخش فرصتها را در اختیـار دانشآموزان قرار میدهند تا آنها دربارهی هدفها و علاقههای خودشان فکر کنند و راهبردهایی برای کمک آنها برای برانگیختن و پذیرش مسئولیت یادگیری در اختیار بگذارند. افزون بر این، معلمان دارای مهارتهای انگیزشی خوب، استانداردهای بالایی برای همهی دانشآموزان برمیگزینند و از سطوح گوناگون توانایی آنها حمایت میکنند تا مطمئن شوند همهی دانشآموزان برای موفقیت برانگیخته شدهاند.
آموزگار اثربخش دانش و مهارتهای دانشآموزان را با روشهای رسمی مانند آزمونهای کوتاه، آزمونهای هماهنگ، تکالیف پروژهای و آزمونهای استــاندارد و غـیـررسمی مـانند کـارپوشههـای دانشآموزان و فعالیتهای کلاسی بهصورت منظم مورد سنجش قرار میدهد.
آموزگاران اثربخش مهارتهای فناوری آموزشی را بهخوبی در خودشان توسعه میدهند و بهصورت تحلیل فضای مجازی و فناوری آموزشی، آنها را قبل از واردکردن به کلاس درس ارزیابی میکنند. آنها در استفاده از فناوری مهارت دارند و آن را در دل کلاسهای یادگیرندهمحور قرار میدهند؛ طوری که فرصتهایی برای ساخت فعالانهی دانش و مهارت در اختیار دانشآموزان قرار گیرند. و در نهایت، آموزگاران اثر بخش با تعهد و انگیزه و مهربانی و همچنین نگرش مثبت، لحظات دشوار و دلسرد کننده و کسالتبار کلاسها را به محیطی جذاب و پویا برای دانشآموزان تبدیل میکنند. آنها به خودکارآمدی خودشان اطمینان دارند و اجازه نمیدهند هیجانهای منفی انگیزه آنها را متزلزل کنند. معلمان اثربخش حس شوخطبعی دارنـد که کـلاس را جـالب میسـازد. آنهـا بر موضوعات تدریس تسلط دارند و برای کمک به دانشآموزان، منصفانه و دلسوزانه وقت میگذارند و با دانشآموز مانند بزرگسال رفتار میکنند.
منابع:
1. حسین زارع؛ اکبر رضایی؛ علی مصطفایی. روانشناسی تربیتی. انتشارات پیام نور. 1397. تهران.
2. علی اکبرسیف. نقش باورهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری. 1384. تهران.
3. اکبر رضایی و رکسانا کرمانیزاده. تأثیر آموزش متقابل بر بهبود درک مطلب و خواندن. (ناتوانیهای یادگیری). 1394. انتشارات ارجمند، تهران.