همبستگی اجتماعی از نگاه دورکیم دارای ماهیت جامعه شناختی است. فصلنامه رشد آموزش علوم اجتماعی در مقالهای به این موضوع پرداخته است
در ابتدای مقاله میخوانیم: «برخی از نویسندگان از چهار نوع همبستگی سخن گفتهاند: همبستگی فرهنگی، همبستگی هنجاری، همبستگی ارتباطی و همبستگی کارکردی. نظریه همبستگی امیل دورکیم، از دو نوع همبستگی در فرایند تحول جوامع نام میبرد: یکی «همبستگی ابزارگونه» یا همبستگی ارزشی، فرهنگی و هنجاری که از ویژگیهای جوامع سنتی است و دوم «همبستگی انداموار» که همبستگی کارکردی میان اجزای نظام اجتماعی است.»
در ادامه آمده است: «مسئله مرکزی دورکیم، چگونگی رابطه فرد و جامعه بود؛ یعنی تغییراتی که در همبستگی اجتماعی جوامع به وجود میآید، رابطه فرد و جامعه تمام جوانب کار دورکیم را از نظر شناختی، اخلاقی و سیاسی شکل میدهد. در جامعهشناسی او به اثبات تقدم جامعه نسبت به فرد، و در مسائل اخلاقی، به رابطه بین فرد و نظم اجتماعی، و در حوزه سیاسی به چگونگی شکلگیری سازمانهای اجتماعی و نقش آنها در انسجام جامعه، و بیشینه ساختن آزادی فردی میپردازد.»
نویسندگان پس از اشاره به مراحل پیدایش و تکامل همبستگی چنین نتیجهگیری کردهاند: «دورکیم نظریه همبستگی را از طریق نمودهای وجدان جمعی مطرح و ادعا کرد که با تراکم مادی و اخلاقی، جامعه بشری مراحل تکامل خود را به سوی پیشرفت و تکثرگرایی طی میکند. جامعه به طرف عقلگرایی، تولید دانش، آزادی فردی، تکثرگرایی و حقوق تعاونی و ترمیمی پیش میرود که نمود این پیشرفت تقسیم کار تخصصی و فنی است.
دورکیم جامعهشناسی را علم مطالعه نهادها توصیف میکند و نهاد اصلی که بر آن متمرکز است، ابتدا قانون، بعد خانواده و سپس دین است اما توجه رویکرد او نه ماتریالیستی است و نه ایدهآلیستی، بلکه کانون توجه او
بر سرشت در حال دگرگونی سازمان اجتماعی و تغییرات بعدی در خاستگاه تضاد بود.»
نویسندگان: امیر خوشحال، شهین مجاوری
کلیدواژهها: همبستگی اجتماعی، وجدان جمعی، تقسیم کار، همبستگی ارگانیکی، همبستگی مکانیکی
* دسترسی به مقاله