نظریه ساختیابی یکی از برجستهترین نظریههای کلان جامعهشناسی نیمه دوم قرن بیستم محسوب میشود که آنتونی گیدنز را به یکی از برجستهترین جامعهشناسان معاصر تبدیل کرده است. فصلنامه «رشد آموزش علوم اجتماعی» در مقالهای به تشریح این نظریه پرداخته است
در
بخشی از این مقاله میخوانیم:
«از اوایل دهه 1970 نظریههای
ترکیبی جدیدی طرح شدند که عمدتاً حاصل ترکیب نظریة کنش متقابل نمادین و
کارکردگرایی ساختی بودند. نظریة ساختیابی
گیدنز مهمترین
نظریة ترکیبی در این زمینه است. او پاسخ جدیدی به مسئلة رابطه فرد و ساخت میدهد. گیدنز با ذکر دلایلی نتیجه میگیرد که تمایز میان خرد و کلان، تمایز
سودمندی نیست. او معتقد است، این تمایز و تقابل میان خرد و کلان و عاملیت و
ساختار، موجب پارهای
نارساییهای
تحلیلی شده است. به اعتقاد او باید این شکاف را پر کرد و این نظریههای ناتمام را ترکیب کرد. او خود پیشقدم
میشود و مدلی پویا
از رابطه کارگزار و سیستم، یا کنش و ساخت، یا فرد و جامعه ارائه میدهد. گیدنز تبیین این رابطه را مهمترین وظیفة نظریة اجتماعی میداند و بر آن است که کنش و ساخت باید به
صورت مکمل شناخته شوند. گیدنز برای نامیدن نظریهاش از لفظ «ساختیابی» استفاده میکند.»
در ادامه آمده است: «به اعتقاد گیدنز، جامعه صرفاً انبوهی
از فعالیتهای در سطح خرد نیست و از طرف دیگر فقط در سطح کلان هم قابل مطالعه
نیست. تحلیل خرد و کلان هر دو ناقصاند
و اینکه همواره یکی از این دو مورد استفاده قرار میگیرد، ناشی از فرض تقابل و
تمایز میان عاملیت و ساختار است. وی بر این تقابل تاریخی در نظریة اجتماعی خط
بطلان میکشد
و میان آنها نوعی وابستگی و ارتباط میبیند. بر اساس نظریه ساختیابی، تغییرات اجتماعی چیزی بیش از
رفتارهای انفرادی تصادفی و اتفاقی است و صرفاً توسط نیروهای اجتماعی نیز نباید
تعریف شود. در این نظریه، عامل انسانی و ساخت اجتماعی با هم در ارتباطاند و تکرار رفتارهای افراد، ساختها را
به طور مدام بازسازی میکند.
به عبارت دیگر، کنش انسانها
همواره ساخت را بازتولید میکند
و به واسطة همین بازتولید کنش انسانی، ساخت برای کنش انسانها محدودیت ایجاد میکند.»
نویسنده: غلامحسین کرمی، دانشجوی دکترای ترویج و
توسعه کشاورزی دانشگاه شیراز
کلیدواژهها: نظریه ساختیابی،
تئوری ساختیابی گیدنز، ساختگرایی و تقابل
* برای دریافت فایل
PDF این مقاله کلیک کنید.