نظریه اتصالگرایی با اقتباس از علوم طبیعی و کامپیوتر و با تأکید بر تکمیل نظریههایی مانند شبکه کنشگران و نظریه انتقادی شهر شکل گرفته و در حال تکامل است. فصلنامه «رشد آموزش جغرافیا» در جدیدترین شماره خود مقالهای را به این موضوع اختصاص داده است
در ابتدای مقاله میخوانیم: «سابقه ورود و طرح مفهوم تفکربرانگیز و مباحثهای اتصالگرایی به حوزه اندیشهپردازیهای علوم انسانی و بهویژه جغرافیای شهری و شهرشناسی، به اواخر دهه 1990 میلادی بازمیگردد؛ یعنی زمانی که برخی از اندیشمندان جغرافیای سیاسی نظیر کوان و اسمیت و سپس آلن و کوچران از این مفهوم بهعنوان بخشی از یک توصیفگر گسترده در تجمیع و به همتنیدگی روابط تاریخی متفاوت استفاده کردند.»
در ادامه مقاله آمده است: «این مفهوم بیشتر بر فوریت، تعدد و عدم قطعیت امور انسانی تأکید میکند و به تعریف گستردهتری از مفهوم «اجتماعی فضایی» مرتبط میشود که بر حسب ترکیب عناصر گوناگون، گونهای از ساختار اجتماعی فضایی موقت را شکل میدهد.
با بررسی بیشتر متوجه میشویم که اتصالگراییها در واقع ترکیب عناصر ناهمگون انسانی یا غیرانسانی، آلی یا معدنی، تکنیکی یا طبیعی هستند.
به عبارت دیگر، اتصالگرایی قسمتی از بازساخت اجتماعی کلیتری است که به دنبال کمرنگ یا محو کردن تقسیمات یا تفکیکهایی مانند مادی اجتماعی، دوری نزدیکی و ساختار عاملیت میباشد.
در این کاربرد، گسترش عبارت اتصالگرایی ما را قادر میسازد که آزادانه به شکل یا طریقه وحدتیابی عوامل، تداوم آن، انواع ارتباطات و همه عناصر بشری و غیربشری درگیر در آن فکر کنیم. در واقع، میتوانیم اشتیاق اندیشمندان معاصر به تئوری اتصالگرایی را بهعنوان پاسخی به گرایشهای دو سویه، یکی به تقلیلگرایی قیاسی از روابط اجتماعی فضایی و دیگری فرایندهای اشکال ثابت یا تنظیم اشکال ثابت، تلقی کنیم.
بنابراین کاربرد این مفهوم توسط جغرافیدانان، به شناخت نحوه شکلیابی طیفی از «پدیدههای فضایی» مانند منطقهها، مقیاسها و سرزمینها کمک زیادی کرده است.»
نویسنده مقاله در ادامه به چهار مفهوم کلان در این نظریه پرداخته است.
نویسنده: دکتر زهره فنی، دانشیار گروه جغرافیای شهری دانشگاه شهید بهشتی
کلیدواژهها: اتصالگرایی، روابط اجتماعی فضایی، ناهمگنی، جغرافیای انسانی، شهر
برای دریافت فایل PDF این مقاله کلیک کنید.