تفکر فضایی یکی از انواع تفکر است که بر درک و فهم فضا و ویژگیهای آن تاکید دارد. فصلنامه «رشد آموزش جغرافیا» در جدیدترین شماره خود مقالهای را به این موضوع اختصاص داده است
در ابتدای مقاله در تعریف تفکر فضایی میخوانیم: «فضا، در مقوله تفکر فضایی، فقط به علم جغرافیا محدود نمیشود، بلکه تفکر فضایی یک شیوه تفکر جهانی است که در نظامهای دانشی مختلف و اموری که به طور روزمره با آنها سر و کار داریم حضور دارد. تفکر فضایی از مجموعهای از دانشها و مهارتها تشکیل میشود. این مهارتها خود شامل عملیات شناختی است که برای انتقال دانش، ترکیب دانش یا عمل بر اساس دانش صورت میگیرد. مفهوم فضا، تفکر فضایی را از دیگر انواع تفکر متمایز میسازد. بنابراین اساس تفکر فضایی ساختار فضاست و اعمالی که ما میتوانیم بر روی آن انجام دهیم. ما میتوانیم درباره ساختار فضا و عملکردهایمان بر روی آن از چشماندازی مختلف تفکر کنیم که هر یک مبتنی بر یک استعاره است. استعاره به معنای نمایش آن فضا به زبانی دیگر است. مثلاً نقشه جغرافیایی راهی برای توضیح روابط فضایی آن منطقه، نمایش دادن این روابط و درک این روابط است.»
نویسنده مقاله مفاهیم و تواناییهای مرتبط با تفکر را چنین برشمرده است:
- مفاهیم فضایی
- شناخت فضایی
- هوش فضایی
- فرایند تفکر فضایی
- استدلال کردن فضایی
در توضیح «استدلال کردن فضایی» میخوانیم: «این توانایی شامل مقولاتی همچون تفسیر کردن، حل مسئله و ارائه پیشنهاد یا راه حل است. مثلاً حل یک مسئله هندسه، تفسیر یک نقشه آب و هوایی، طراحی یک جاده و غیره که نیازمند دانش و مهارتهای مقدماتی میباشد. مثلاً طراحی یک جاده نیازمند تصمیمگیری و استدلال درباره مبدأ و مقاصد جاده، نیاز به بزرگراه، استدلال در مورد شهرهایی که جاده باید از آنها بگذرد و مقایسه جادههای مختلفی که میتوان برای این کار در نظر گرفت.»
موضوع دیگری که در این مقاله به آن اشاره شده کارکردهای ویژه تفکر فضایی است: «تفکر فضایی سه کارکرد را پیگیری میکند:
1. کارکرد توصیفی شامل جذب، حفظ و انتقال ظواهر و روابط میان اشیا؛
2. کارکرد تحلیلی، که ما را قادر میسازد درک درستی از ساختار اشیا به دست بیاوریم؛
3. کارکرد استنباطی، یعنی به دست دادن پاسخ برای پرسشها در مورد تطور و کارکرد اشیا.
قدرت تفکر فضایی در ظرفیت آن برای درک درستی از ساختار و کارکرد اشیا است. درک درست از ساختار به معنای تشریح اینکه چگونه یک شیء سازماندهی شده است و هر بخش آن با دیگر بخشها چه ارتباطی دارد. ما از طریق درک ساختار چیدمان، نظم و الگوهای اشیا در فضا را درک میکنیم و درباره آن سخن میگوییم. درک درست از کارکرد به معنای فهم چگونگی و چرایی عملکرد چیزهاست. بدین ترتیب میتوان توضیخ داد چیزها چگونه در طول زمان تغییر میکنند (حرکت شناسی) و امکان توضیح دلایل تغییر ترتیبات الگوهای فضایی متغیر با زمان (دینامیک) را میدهد. بنابراین تفکر فضایی ثابت یا استاتیک نیست، بلکه فرایندی پویاست که به ما امکان توصیف، توضیح و پیشبینی ساختار و کارکردهای اشیا و روابط آنها را در جهان واقعی و تصوری فضایی میدهد.»
«آموزش و یادگیری تفکر فضایی» عنوان بخش دیگری از مقاله است که در آن میخوانیم: «تفکر فضایی میتواند در همه پایههای تحصیلی نظام آموزشی آموخته شده و آموزش داده شود. با پیشرفت رایانهها در بعد سخت افزاری و نرم افزاری، تفکر فضایی به خوبی پشتیبانی شده و سرعت، دقت، انعطاف آموزش و مشارکت تعداد زیادی از افراد برای آموزش و یادگیری و همکاری را در سطوح بالای تفکر فراهم کرده است. فضا چارچوبی مفهومی و تحلیلی را فراهم میکند که دادهها میتوانند در آن به صورت یک کل ترکیب شده، ارتباط پیدا کرده و سازماندهی شوند.»
متن کامل این مقاله به قلم مجتبی مقصودی در فصلنامه رشد آموزش جغرافیا، شماره 113، زمستان 1394 منتشر شده است.
کلیدواژهها: یادگیری، تفکر فضایی، انواع تفکر