در شماره پاییز «فصلنامه رشد آموزش فیزیک» گفتوگویی خواندنی با مهندس علیرضا حکیمی با محوریت هوش مصنوعی و نقش علوم میانرشتهای در دنیای جدید صورت گرفته است
این دانشجوی دوره دکترای هوش مصنوعی در پاسخ به سوالی مبنی بر تعریف هوش مصنوعی گفته است: «هوش مصنوعی مطالعه سامانههایی است که طوری عمل میکنند که به نظر هوشمند میرسند. در تعریفی دیگر، هوش مصنوعی مطالعه روشهایی برای تبدیل رایانه به ماشینی گفته میشود که بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد. در واقع بیشتر تعریفها در این زمینه بر پایه چهار باور است: سامانههایی که به طور منطقی فکر میکنند، سامانههایی که به طور منطقی عمل میکنند، سامانههایی که مانند انسان فکر میکنند و در نهایت سامانههایی که مانند انسان عمل میکنند. پژوهشگران هوش مصنوعی تلاش میکنند تا ماشینها را به توانایی استدلال، منطق، تدبر، یادگیری، ارتباط و ادراک مجهز کنند. پژوهشهایی که در هوش مصنوعی صورت میگیرد، ابزارها و دیدگاههای متنوعی از دانش از جمله علوم رایانهای، روانشناسی، فلسفه، عصبشناسی، نمایش دانش، زبانشناسی، اقتصاد، نظریه کنترل، احتمال و منطق را به کار میگیرد. این پژوهشها با زمینههایی مانند روباتیک، داده کاوی و ریاضیات فازی نیز تا حد زیادی تعامل و همپوشانی دارد.»
حکیمی درباره دانشهای میانرشتهای و ضرورت انجام پژوهشها در این زمینه نیز گفته است: «مطالعات میانرشتهای عبارت است از فرایند پاسخ دادن به یک پرسش، حل یک مشکل و یا پرداختن به موضوعی که به دلیل گستردگی و پیچیدگی زیاد قابل طرح در یک رشته تخصصی یا علمی مشخصی نیست. البته برای روشن شدن مفهوم میانرشتهای لازم است به تفاوت بین این مفهوم و سایر مفاهیم توجه کنیم. معمولاً اصطلاح میانرشتهای با اصطلاحات دیگری مانند چند رشتهای یا فرارشتهای در هم آمیخته میشود، به گونهای که فرق گذاشتن بین آنها مشکل میشود. واقعیت آن است که باید بین رویکردهای مختلف در مطالعات تفاوت قائل شد. این رویکردها که شامل سطوح مختلف تحلیل هستند عبارت اند از درونرشتهای، رشتهای متقاطع، چند رشتهای، میانرشتهای و فرارشتهای.»
در ادامه میخوانیم: «پژوهشهای میانرشتهای مستلزم یکپارچهسازی دانش حاصل از رشتههای مختلف علمی در مورد موضوع است. دانش، مفاهیم، ابزارها و قواعد تحقیقی هر رشته به گونهای در نظر گرفته شده و مقایسه و ترکیب میشوند که درک حاصله بزرگتر از مجموع اجزا باشد. البته تمرکز بر یکپارچه سازی نباید به این معنا حساب شود که یک تحلیل میانرشتهای همیشه به یک راه حل قطعی و مستحکم ختم میشود که در آن تمام تعارضات بین رشتههای مختلف حل شده است. باوجود آنکه انجام یک تحقیق میانرشتهای توام با تناقض و جدال بین رشتههاست، این تناقض و تنش بین رشتهها بیانگر یک پژوهش میان رشتهای است و سبب درک کاملتر موضوع میشود و به خلق دانش جدید میانجامد. در رشتههای دانشگاهی میانرشتهای، به مفاهیم، مبادی یا موضوعهای کلی و اصول مشترک بین دو یا چند رشته توجه میشود. همچنین به طور آگاهانه از روش، زبان و دانش سازمانیافته چند حیطه از دانش برای بررسی موضوعها و مبادی مشترک استفاده میشود و در عین حال، کاربردها و جلوههای متنوع یک موضوع واحد از دیدگاه رشتههای گوناگون بررسی میشود. در حال حاضر هوش مصنوعی، علوم شناختی، زیست سنجی، مهندسی پزشکی، روباتیک و مکاترونیک چند گروه از رشتههای میانرشتهای هستند که در دانشگاه جایگاه خاص خود را پیدا کردهاند.»
متن کامل این گفتوگو در فصلنامه رشد آموزش فیزیک، شماره 112، پاییز 1394 منتشر شده است.
کلیدواژه: هوش مصنوعی، علوم میانرشتهای